یکی از موضوعاتی که همواره در اقتصاد ایران به عنوان یک مساله یا یک بحران از آن صحبت به میان آمده است موضوع نظام مالیاتی ناکارآمد و فقدان برنامه های راهبردی برای اجرای موازین و مقررات اصولی مالیاتی در کشور است.
به این دلیل کارشناسان در دهه های گذشته تا کنون براین موضوع تاکید دارند که می بایست نظام مالیاتی کشور اصلاح شود تا متعاقب این موضوع وسایر اصلاحاتی که در حوزه های مختلف بانکی و بودجه ای صورت می گیرد اقتصاد ایران روی ریل توسعه ای و مثبت مورد نظر قرار بگیرد.
برای اینکه موضوع اهمیت اصلاحات مالیاتی و تاثیر آن روی اقتصاد کشورها به درستی تبیین شود باید به این نکته اشاره شود که پرداخت مالیات و اصلاحات اقتصادی متعاقب این موضوع که منجر به رشد و توسعه اقتصادی می شود موضوعی من درآوردی نیست که ما به عنوان کارشناس اقتصادی به دولت یا دولت ها پیشنهاد بدهیم، بلکه نظام مالیاتی در تمام دنیا و در توسعه یافته ترین کشورهای اقتصادی با حساسیت و جزییات قابل توجهی توسط دولتمردان اجرا می شود.
بسیاری ازکشورهای اروپایی و کشورهایی که در زمره با خدمات عمومی بالا، رفاه اجتماعی، سرانه بالای درآمدی، آموزش رایگان عالی، بهداشت عمومی بسیار خوب از آنها نام برده می شود، کشورهایی که سطح سواد عمومی و آموزش عمومی درآنها بسیار بالاست جزیی از کشورهایی به شمار می روند که دولت و مردم التزام شدیدی به دریافت و پرداخت مالیات دارند.
این موضوع در آمریکا و انگلیس نیز تا قبل از زمان روی کار آمدن ریگان و خانم تاچر به شدت دنبال اجرا می شد. تا پیش از روی کار آمدن این دو مسوول در دهه های گذشته اصولا دولتها مالیات های بسیار سنگینی از ثروتمندان جامعه کسب می کردند، به گونه ای که حتی اخذ مالیات بیش از70 درصد نیز ثبت شده است.
در دهههای ۵۰ ۶۰ و ۷۰ میلادی دولت های وقت این کشور مالیات های بسیار سنگینی از صاحبان صنایع و سرمایه داران آمریکایی دریافت می کردند. موضوعی که موجب شده بود سرمایه ها به نحو قابل توجهی در بین عموم مردم جامعه تقسیم شود.
کشورهای توسعه یافته در حال حاضر بیش از 30 درصد از عموم مردم و در درآمدها و ثروت های خاص مبالغ بیشتری به عنوان مالیات دریافت می کنند در حالی که میزان مالیاتی که در ایران گرفته می شود بسیار ناچیز است و نمی توان اسم آن را مالیات گذاشت.
این در صورتی است که اگر مالیات به درستی گرفته شود. دولت از درآمدهای مختلف و ثروتمندان جامعه و کسانی که درآمدها و ثروت های باد آورده کسب کرده اند مالیات های سنگینی اخذ کند،علاوه بر تامین بودجه دولت، منابع درآمدی دولت کفاف توسعه زیر ساخت ها و افزایش رفاه عمومی را خواهد داشت.
در این موضوع شکی وجود ندارد که مالیات مهمترین ابزار و راه رسیدن به بازتوزیع ثروت در جامعه و جلوگیری از فاصله طبقاتی است. افزایش فقر و فقرا در جامعه، تبعات وپیامدهای خطرناکی خواهد داشت که دولتها به هیچ وجه نباید نسبت به آن غفلت کنند، چرا که برای جبران آن هزینه هایی به مراتب بیشتر از هزینه های جلوگیری از افزایش فقر و فقیرتر شدن مردم باید پرداخت شود.
لذا می توان گفت مهمترین ابزار توسعه اقتصاد، رشد اقتصادی، افزایش رفاه عمومی اخذ مالیات و تعریف پایه های مختلف مالیاتی است.اگر پایه های مختلف مالیاتی بنا برمیزان درآمدهای افراد و صاحبان مشاغل تعریف و از آنها گرفته شود. دولت با نظارت های شدید مانع هر گونه فرار مالیاتی شود یعنی اصلاحات نظام مالیاتی را در کشور کلید بزند قطعا شاهد رشد و توسعه اقتصاد کشور در بازه زمانی نه چندان طولانی خواهیم بود.
مساله مهمی که دولت در تعیین نرخ مالیات باید مورد توجه قرار دهد بازنگری در نرخ مالیاتی است. یعنی دولت سالانه یا دو سال یک بار براساس شرایط اقتصادی جامعه باید در نرخ های مالیاتی برای پایه های مختلف مالیاتی تجدید نظر صورت دهد. به این معنا که یک نرخ نباید چندین سال باقی بماند.
بخش عمده آنچه برای اصلاحات مالیاتی وحرکت دادن کشور به سمت یک کشور فعال و هدفمند در عرصه مالیات وابسته به خواست و اراده دولت است.اگر مجموعه دولت سیاست های قابل توجهی را براساس اصول علمی و آنچه کشورهای موفق در اخذ مالیات بدان دست یافته اند را دنبال وعملی کند، قطعا در مدت زمان کوتاهی می توانیم شاهد ثمرات خوبی در این بخش باشیم.