آنچه در روند مذاکرات هستهای در دولت قبل شاهد بودیم، در هم تنیدگی بیشازاندازه مؤلفههای اقتصادی به مذاکرات بود. طبیعتاً تحریمها بر تراز تجاری، تولید درآمد و جذب سرمایهگذاری برای اقتصاد ایران مؤثر است؛ اما جالب اینجا است که طی هشت سال گذشته، مذاکره برای رفع تحریمها از خود تحریمها اثرات بیشتری بر اقتصاد کشور گذاشته است. درواقع رویکردهای گذشته باعث شده تا کوچکترین خبر در میز مذاکره، تأثیرات غیرواقعی در بازار پول و نظام ارزی ایران ایجاد نماید.
نکات تحلیلی: 1- بدیهی است که طرف غربی از حیث رسانه، قدرت بیشتری دارد؛ اما نکتهای که قابلتأمل است، هماهنگی آنها با رسانههایشان برای کنترل افکار عمومی و فشار بر دولت ایران است. 2- اگرچه شرطیسازی اقتصاد ایران با برجام از مهمترین اهداف طرف غربی است، ولیکن نقش دولت گذشته در جلوگیری از این فرآیند، تا حد زیادی انفعالی بوده است. در این زمینه، تلاش دولت سیزدهم در جهت اصلاح رویه گذشته است، اما گویا پیوستهای رسانهای آن بهخوبی طرحریزی و اجرا نمیشود؛ در کنار کارگروههای فنی تحریم، بانک، نفت و ... در تیم مذاکرهکننده جدید، جای یک تیم رسانهای قوی خالی است؛ تیمی که بتواند اهرم شکلدهی به افکار عمومی در ایران را از دست طرف غربی خارج کند. 3- ایده توافق موقت یا توافق گامبهگام، قطع بهیقین حوزه اقتصادی را از هر حوزه دیگر بیشتر متأثر خواهد ساخت و سبب خواهد شد تا در بر همان پاشنه خواست طرف غربی بچرخد، یعنی شرطیسازی محیط داخلی ایران به مذاکرات. لذا توافق موقت مخاطراتی منفی در حوزه انتظارات تورمی و سرمایهگذاری خواهد داشت که میبایست از انعقاد آن خودداری شود.
به نظر میرسد طرحریزی و اجرای پیوست رسانهای مذاکرات برای کنترل بازخوردهای اقتصادی در جامعه بسیار اهمیت دارد. آنچه باید در موضعگیریهای اعلامی و اعمالی دولت، بر هر موضوع دیگری غلبه پیدا کند، این است که دولت اقتصاد و معیشت را به مذاکره گره نخواهد زد. تأکید فزاینده بر رفع تحریمها در مذاکرات، بدون اشاره به سایر ظرفیتهای موجود برای توسعه اقتصادی کشور، مؤثر افتادن تحریمها بر اقتصاد را به افکار عمومی القا میکند و بیشک کمک به هدف دشمن در شرطیسازی اقتصاد ایران است. لازمه نیفتادن در این دام غربی، تهیه پیوست رسانهای گامبهگام و هماهنگ با هر مرحله از مذاکرات پیش رو است.