اقلیم فلات ایران گرم و خشک است و این امری واضح است؛ اما کم بارشی سالهای اخیر در کنار مصرف نادرست آب، چه در حوزه خانگی و چه در بخش صنعت و کشاورزی بیشتر بر این خشکی دامن زده است تا جایی که امروز به وضعیت بحران آبی رسیدهایم. بحرانی که نه تنها نسل امروز، بلکه نسلهای بعد را به شدت تهدید میکند، چرا که اگر آب، این مایه حیات نباشد، زندگی معنا نخواهد داشت و یکی از عوارض آن مهارجرت است. اما مهاجرت تنها بخشی از عوارض بیآبی و خشکی زمین است و باید اذعان داشت عواقب خطرناکتری، همچون فرونشست زمین و خشک شدن رگهای زندگی در تالابها در انتظار است. خشکسالی و به دنبال آن برداشتهای بیرویه و بدون ضابطه از آبهای زیرزمینی و حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق همان بلایی را بر سر سرزمینمان آورده، که زلزله 8 ریشتری میتوانست بیاورد.
فرونشست زمین
شاید اگر این برداشتهای بیرویه نبود، زمین زیر پای استهبانیها خالی نمیشد و با اندک تحرکی فرو نمینشست تا امروز شهرک استهبان اصفهان به دلیل فرونشست و ترَکهای عظیم و عجیب و غریب خالی از سکنه شود؛ اما این بخشی از ماجرای فرونشستهای زمین در پی برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی است و به قول زمینشناسان مرکز ملی زمینشناسی کشور فرونشست پدیدهای است که امروز همه نقاط کشور، حتی استانهای شمالی را تهدید میکند.مطابق هشدار سازمان زمینشناسی کشور پیشبینی میشود، استانهای گیلان و مازندران طی سالهای آینده دچار فرونشست شوند و استان تهران نیز روزی یک میلیمتر دچار فرونشست شود! اما باز هم اصفهان بحرانیترین منطقه در فرونشست زمین عنوان شده است و گزارشهای زمینشناسی حاکی از فرونشست 16/5 سانتیمتری اصفهان است. مطابق گزارشهای زمینشناسی و پایش دشتهای کشور، از مجموع ۶۰۵ دشت کشور، ۳۰۰ دشت دچار بحران فرونشست هستند و چون اژدهایی بیرحم مراتع و زمین را در خود میکشند.
سیاستهای اشتباه؛ الگوی ناصحیح
گفته میشود سیاستهای توسعهای اشتباه و توسعه کشاورزی پر آب و برداشتهای بیرویه از حوضههای زیرزمینی عامل اصلی فرونشست در ایران است. خروج آب از ذرات خاک موجب تراکم لایه آبرفت و سبب حرکت تدریجی و روبه پایین زمین میشود. فرونشست موجب ایجاد شکاف در سطح زمین، از بین رفتن لولههای چاه، خرابی ساختمانها و خسارت به تأسیسات زیربنایی میشود. هر چند برخی، عوامل طبیعی را هم در کنار عوامل انسانی سببساز فرونشست زمین میدانند. متخصصان میگویند فرونشست در اثر کاهش رطوبت زمین رخ میدهد و فشرده شدن خاک و از بین رفتن لایه نفوذپذیر از پیامدهای اصلی آن برشمرده میشود، پیامد متراکم شدن زمین، نفوذ نکردن آبهای جاری به عمق و جبران نکردن کسری آبهای زیرزمینی است.
مرگ تالابها
معضل دیگری که در پی خشکی و خشکسالیهای پی در پی، اقلیم و زیستگاههای طبیعی کشور را تهدید میکند خشکی تالابها و ظهور گرد و غبارهای بستر آنهاست. خشکسالی بسیار شدید در سالهای اخیر و به ویژه در یک سال گذشته، سبب فعال شدن کانونهای نقطهای گردوغبار در استان اصفهان به ویژه در مناطق شرق، شمال شرق، شمال و بعضاً در نواحی مرکزی شده و تالاب گاوخونی را به نابودی کشانده است.
تالاب گاوخونی از اکوسیستمهای مهم کشور است که اگر حقابه آن تأمین نشود، میتواند به منبع اصلی تولید ریزگردهای آلوده به مواد سمی، به ویژه در فصولی که باد غالب از شرق به غرب میوزد، تبدیل شود. مشابه این اتفاق در خوزستان و سیستان و بلوچستان هم در حال روی دادن است و تالابها و اکوسیستمهای طبیعی کشور از تالاب هورالعظیم و شادگان خوزستان تا تالاب انزلی و میانکاله در شمال و آقگل همدان همه از سرنوشتی مشابه برخوردارند و آن چیزی نیست جز عواقب خشکی و بیآبی... .