در این جمله دقت و تأمل شود: «الحمدلله همه چیز هست، اما گران است!» این جمله و عبارتی است که رئیسجمهور سابق کشورمان در ماههای پایانی دولت دوازدهم آن را چند بار تکرار کرد. هر چند این نگاه رئیس دولتی بود که انتظار داشت از طریق مذاکره با غرب و به ویژه با آمریکا، کشور را به رشد اقتصادی هشت درصدی رسانده، چرخ کارخانهها و چرخ زندگی مردم را به گونهای به گردش درآورد که هیچ ایرانیای دیگر به یارانه نیازی نداشته باشد؛ ولی بیان این عبارت در ماههای پایانی یک دلیل اصلی داشت. آقای دکتر روحانی از سال 1397 به بعد با خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی بارها از جنگ اقتصادی غرب علیه ایران سخن به میان آورد که البته حرف درستی است. بیان این جمله که «الحمدلله همه چیز هست، اما گران است»، با این پیشبینی بود که دولت آینده، اگر با رویکردهایی متفاوت از دولت یازدهم و دوازدهم شکل بگیرد، کشور را با قحطی مواجه خواهد کرد! بنابراین در منطق دولت قبل، تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز معیشت مردم و اداره کشور در وضعیت جنگ اقتصادی هر چند با قیمتهای بسیار بالا و گران، یک امتیازی بزرگ برای دولتمردان و رئیس دولت به حساب میآمد که باید مردم قدردان آنان باشند!
اما پیشبینی آنان برای وارد شدن کشور و مردم به مرحله قحطی و نبود کالاهای اساسی مورد نیاز، به واقعیتهای موجود برمیگشت که خود دولتمردان پیش از هر کس دیگری به آن واقف بودند. کاهش ذخایر ارزی، کاهش ذخایر استراتژیک و عبور از خط قرمز در چندین کالای اساسی و روند تشدید فشارها و تحریمها، همگی از ورود ایران به مرحله قحطی خبر میداد. بر همین اساس بود که آقای روحانی و هر یک از مسئولان و وزرای تیم اقتصادی دولت ایشان در همان دیدارهای اولیه با آقای دکتر رئیسی پس از انتخابات خرداد 1400، با صراحت هر چه تمام اوضاع خطرناک اقتصادی را تشریح کرده، احیای هر چه سریعتر مذاکرات وین برای حل مشکلات را، تنها راه نجات کشور معرفی کردند! فراموش نشود که در آن روزها، حتی خرید واکسن برای سلامت مردم را، به قبول FATF و به نتیجهرساندن مذاکرات پیوند داده بودند!
اما امروز جبههای در داخل و خارج شکل گرفته، تا با برجستهسازی افزایش برخی قیمتها، دولت سیزدهم را که در ابتدای کار است، ناموفق و ناکارآمد معرفی کند! عجیب آن است که همان کسانی که وجود کالا در بازار هر چند با قیمت گران را در وضعیت جنگ اقتصادی، یک امتیاز برای دولتشان معرفی میکردند، اکنون آن نگاه خود را فراموش کرده و در حالی که دولت سیزدهم کشور را از ورود به مرحله قحطی مورد انتظار غرب و غربگرایان نجات داد، افزایش قیمت چندین کالا را نشانه ناکارآمدی و ناموفق بودن معرفی کرده، به دنبال القای ناامیدی در جامعه هستند. این در حالی است که:
1- دولت سیزدهم با اولویتبخشی به تأمین کالاهای اساسی، ذخایر استراتژیک کشور در این حوزه را ـ در حالی که به مرز خطرناک رسیده بود ـ در وضعیت مطلوب قرار داد و اکنون جای هیچ نگرانیای وجود ندارد.
2- دولت سیزدهم بدون امتیاز دادن به غرب زیادهخواه و بدون تصویب FATF، با وارد کردن حجم بالای واکسن از خارج و سرعت بخشیدن به تولید واکسن داخلی، دغدغه سلامت مردم را مرتفع کرد.
3- روند فروش و صادرات نفت و ورود ارز به کشور، بسیار امیدوارکننده شده است.
4- در هشت ماه اول سال با تلاشهای چند برابری در دولت سیزدهم، تراز تجارت مثبت شده و صادرات 43 درصد و واردات 38 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشته است.
5- در مجموع کل تجارت غیرنفتی 43 درصد رشد پیدا کرده است.
6- میزان حجم ترانزیت در کشور طی هشت ماه اول سال، نسبت به حجم کل ترانزیت در سالهای 1398 و 1399 بیشتر انجام شده است.
7- دولت سیزدهم در حالی که ماهیانه حدود 10 هزار میلیارد تومان فاکتورهای دولت قبل را تسویه میکند، بدون خلق پول و استقراض از بانک مرکزی، حقوق کارمندان را در چند ماه گذشته پرداخت کرده است.
بنابراین با توجه به وضعیت اقتصادی کشور در پایان دولت قبل و نگاه خود دولتمردان قبلی از این شرایط و پیشبینی پدیدآیی قحطی وحشتناک در کشور با نایابشدن کالا، براساس شاخصهایی که مواردی از آن مورد اشاره قرارگرفت، میتوان گفت، کارنامه دولت سیزدهم، آنگونه نیست که مخالفان و منتقدان ارزیابی میکنند و روندها، روندهای بسیار امیدوارکننده برای حل مشکلات کشور است.