سردار سلیمانی چگونه تبیین میشود و چرا این مکتب را روزآمد شده مکتب قرآن و اهل بیت(ع) در جامعه امروز میخوانند؟ چرا برای ساخت ایران قوی در عرصههای گوناگون، تبیین این مکتب از ضروریات روز جامعه اسلامی است؟ صبح صادق برای بررسی بیشتر این مهم پای صحبتهای دکتر«محمدحسن قدیریابیانه» استراتژیست، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام و عضو شورای بینالملل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشسته است.
شهید سلیمانی و شخصیت مدیریتی، فرماندهی و صلابت این سردار شهید را چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا حاج قاسم محبوب دلها بود، اما پشت دشمن را به لرزه میانداخت؟
خداوند شهید سلیمانی را دوست داشت و تشییع پیکر این سردار شهید و برگزاری مراسمهای مردمی برای بزرگداشت وی در جای جای ایران حکایت از آن داشت که مردم هم سردار سلیمانی را دوست دارند. این محبوبیت نشان میدهد، کسی که بتواند رضایت خدا را جلب کند، میتواند رضایت مردم را هم جلب کرده و آنها را به خود جذب میکند؛ هر چند تنها به دنبال خدمت به آنها باشد. به قول سردار سلیمانی، فرد باید شهید باشد تا شهید شود و به نظر من باید بهشتی باشد تا وارد بهشت شود و شهید سلیمانی از آن افرادی بود که به یقین جایش در بهشت بود. چند باری توفیق دیدار سردار شهید را داشتم و آنچه در وی مشاهده کردم، صلابت در اوج مهربانی و نورانیتی همراه با تزریق آرامش به دیگران بود؛ همین نورانیت و صلابت موجب میشد که دشمن خونخوار به وحشت بیفتد.
سردار سلیمانی به همراه یارانی که شاید خیلی هم شناخته شده نبودند، توانستند با وجود تعداد کم، دشمنان را به شکست بکشانند؛ دشمنانی که با حمایت اروپا و آمریکا و دستنشاندگان آنها و ارتجاع عرب و به طور کلی مجموعه بزرگی از تروریستهای مزدور جهان، نابودی کشورهای اسلامی از جمله سوریه و عراق را برنامهریزی کرده بودند؛ به راستی این موفقیت از صلابت در مدیریت و فرماندهی مقتدر سردار سلیمانی حکایت داشت.
ترکیه، رژیم صهیونیستی، اروپا، آمریکا و ارتجاع عرب همه بسیج شده بودند تا حکومت بشار اسد در سوریه را سرنگون کنند؛ اما ما توانستیم با تعداد محدودی از نیروی سپاه قدس و فاطمیون به فرماندهی سردار سلیمانی نیروها، تجهیزات و امکانات وسیع دشمن را از بین ببریم و این موضوعی بود که دور از تصور دشمن و حتی خود سوریه بود.
گفته میشود امنیت امروز ایران، منطقه و حتی جهان مدیون شهید سلیمانی است و مکتب حاج قاسم امروز الگوی راهی برای آزادیخواهان است. این امر را چطور تبیین میکنید؟
ببینید قسمتهای وسیعی از عراق به تصرف داعشیها در آمده بود، نیروهایی که به هر جنایتی دست میزدند و وقتی صحبت از ورود داعش به منطقهای میشد، لرزه بر اندام ساکنان آنجا حتی نیروهای نظامی آنها میافتاد و برعکس وقتی خبر میرسید شهید سلیمانی وارد منطقهای شده، همان داعشیها به وحشت میافتادند.
شهید سلیمانی سرلشکر بود؛ اما به تنهایی بیش از یک لشکر بود و دشمن از او حساب میبرد؛ چرا که وقتی وعدهای میداد، عمل میکرد و وقتی تهدید میکرد، وحشت در جبهه دشمن فراگیر میشد.
قرار بود خیلی بیشتر از جنایاتی که داعشیها در سوریه و عراق مرتکب شدند، در ایران انجام دهند؛ اما با کارهای شهید سلیمانی موفق نشده و شکست خوردند. آنها تصور میکردند با ترور شهید سلیمانی میتوانند جلوی ادامه این پیروزیها را گرفته و حتی آن را به شکست تبدیل کنند، اما اشتباه میکردند؛ چراکه امروز مکتب حاج قاسم راه را برای آینده روشن ساخته، کینه مردم از دشمن را عمیقتر و ضربات وارده بر دشمن را مستمرتر کرده و در عین حال نور امید در دل مبارزان را روشن و امید به پیروزی نهضتهای آزادیبخش را پررنگتر کرده است.
امروز برای ملت ما با هر گرایشی شهید سلیمانی اسطوره و مکتب وی راهگشای مبارزان جهان است و نام او به منزله کسی که قدرتهای بزرگ را شکست داد، همیشه در تاریخ خواهد درخشید.
ضرورت تبیین مکتب حاج قاسم برای جامعه امروز چیست؟ این مکتب چگونه باید برای مدیران، مسئولان و دستاندرکاران اجرایی الگو شود؟
شهید سلیمانی امروز نیست، اما راه و مکتب وی ادامه دارد و شکستهای بیشتری را به دشمن تحمیل خواهد کرد. جهان در حال تحول است و دشمنان ما روز به روز ضعیفتر و پراکندهتر و جمهوری اسلامی و نهضتهای آزادیبخش روز به روز قویتر و مقتدرتر میشوند. شهید سلیمانی الگویی از اقتدار و صلابت در برابر دشمنان و مظهر محبت و تواضع در برابر مردم بود؛ لذا خدمت به مردم را یک موهبت میدانست و نسبت به آن کوتاهی نمیکرد.
مسئولان ما امروز باید مکتب حاج قاسم را الگوی خود قرار دهند و از این روش تبعیت کنند؛ یعنی هم دشمنشناس باشند و هم در مقابل دشمن با صلابت برخورد کنند؛ ترس به خود راه ندهند و نسبت به مردم مهربان و متواضع باشند و تنها در این صورت است که میتوانند به وظیفه خود عمل کنند.
تبیین مکتب حاج قاسم یکی از ضروریات امروز جامعه ماست؛ چرا که وی هر کاری به عهده میگرفت، به بهترین نحو انجام میداد. مکتب حاج قاسم میتواند برای تیم مذاکرهکننده با غربیها هم الگو باشد؛ چنانچه مذاکرهکنندگان باید چند شاخصه مهم داشته باشند، از جمله اینکه ترسی از دشمن نداشته و مانند حاج قاسم دشمنشناس باشند؛ توان و امکانات کشور را بشناسند و باور کنند و در مذاکره نه مرعوب دشمن و نه مجذوب او شوند. متأسفانه، این ویژگیها در مذاکرات دولت قبل در بیشتر موارد وجود نداشت؛ ولی در این دولت شاهد بروز این ویژگیها هستیم.