شهید سلیمانی، حقیقتاً مظهر یک دیپلمات کارکشته، تلاشگر و جهادی بود. الگوی سپهبد شهید سلیمانی در عرصههای استراتژیک و دیپلماسی به اندازهای حائز اهمیت بود که بسیاری از سران کشورها در دیدار از ایران خواهان مذاکره با او بودند، بنابراین طرحها و ایدهها و عملکرد سپهبد سلیمانی که میتوان آنها را بال اجرایی چارچوبهای سیاست خارجی بهویژه در بُعد منطقهای دانست، میراث و الگویی را در عرصه نظام بینالملل پیش روی سیاستگذاران جمهوری اسلامی قرار میدهد که اتکا به آن راهگشای بنبستهای سیاست خارجی خواهد بود که تشریح این موضوع خود بحث دیگری را میطلبد.
سردار سلیمانی اگرچه نیرویی در حوزه نظامی بود؛ اما خود را تنها به این حوزه محدود نکرد و بر همین اساس میراثهای او تفاوتهای عملکردی و نگرشی او با بسیاری از دیپلماتهای جمهوری اسلامی است؛ تفاوتهایی که در اصل ناشی از «مدیریت جهادی» او در عرصه سیاست خارجی و فعالیتهای منطقهای بوده و میتوان برخی از نتایج آنها را گفتمانسازی، دورسازی تهدیدات و ایجاد نظم پایدار به نفع جمهوری اسلامی ذکر کرد.
یکسانانگاری منافع ملی و فراملی: قدرت منحصر به فرد سردار سلیمانی بهمنزله مغز متفکر گستره نفوذ منطقهای، از عراق و سوریه گرفته تا یمن و افغانستان، او را به یک نیروی نظامی عملیاتی و سیاسی بینظیر تبدیل کرده بود. این شاخص را بیشتر از هر چیزی باید ناشی از همترازی منافع ملی و فراملی در نگرش سردار سلیمانی دانست، به این معنا که او بر خلاف بسیاری دیگر از فعالان سیاست خارجی جمهوری اسلامی که همواره درگیر تصادم میان این دو نوع هستند، نشان داد که میان این دو دسته هیچ تضادی وجود ندارد و تأمین هر یک از آنها حقوق دسته دیگر را بهطور خودکار به دنبال خواهد داشت.
ارجح دانستن امنیت: تاریخ ایران نشان داده است تعدی و تجاوز بیگانگان به کشور درست زمانی صورت گرفته که توان نظامی ما ضعیف بوده است. افزون بر این، در نظام ناعادلانه بینالملل کنونی که بیاعتمادی عنصر اساسی آن است و قطعاً هر درجه از ضعفی در توان نظامی طمع نظام سلطه برای تسلط بر ایران را افزایش خواهد داد. بر اساس همین تجربه تاریخی، سردار سلیمانی بهمنزله یک دیپلمات جهادی برخلاف بسیاری دیگر از سیاستمداران ایران، امنیت و توان نظامی را بستر توسعه دیپلماسی و افزایش قدرت چانهزنی میدانست.امنیتسازی فرامرزی: منطقه غرب آسیا بهدلیل حضور نظامی و دخالت آمریکا شاهد عصر کُشتمان است. در این اصل بر خلاف برخی از سیاسیون جمهوری اسلامی ایران، شهید سلیمانی از طریق یک دیپلماسی جهادی، امنیت را نه در درون و اطراف مرزها، بلکه آن را در سطح فرامرزی جستوجو میکرد. نتیجه این راهبرد افزایش توان بازدارندگی، دور شدن تهدیدات و سایه جنگ، سیاست دفاع رو به جلو و ایجاد پشتوانه برای مذاکرات دیپلماتیک بود.
الگوی ساختاری ایجاد شده از سوی سپهبد شهید سلیمانی بهگونهای است که در دوران حیاتشان با ایجاد بازدارندگی امنیتسازی فرامرزی و تغییر توازن منطقهای و پس از شهادت به واسطه این نمایش حیرتآور انسجام میلیونی در تشییع ایشان، زمینه افزایش نفوذ سیاسی، اعتبار اجتماعی و تأثیرگذاری منطقهای جمهوری اسلامی را در عرصه بینالملل فراهم آورد.
سپهبد سلیمانی را در درستترین تعریف باید «سردار دلها» نامید، طی بیش از دو دهه حضور در نیروی قدس سپاه پاسداران، الگوهایی را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورد که میتوان آنها را میراثهای او نامید؛ میراثها در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی و در ابعاد گوناگون قابل مشاهدهاند.
ارتقای بازیگری ایران در سطح جهانی: یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی ایران با شعار «نه شرقی نه غربی» حرکت در مسیر کسب جایگاه جهانی در مقام بازیگری اصلی در این عرصه بوده است. ابعاد فرهنگی و تمدنی مبتنی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی، ظرفیتی است که ایران را شایسته ایفای چنین نقشی کرده است.
در این میان، محوریت سپهبد شهید سلیمانی در تقویت بُعد دیگر قدرتسازی جهانی ایران، یعنی حوزه نظامی، عملیاتی و بازدارندگی مبتنی بر شکلگیری نظم غرب آسیا با محوریت ایران، جایگاه جمهوری اسلامی را در نقشآفرینی جهانی دو چندان کرده است.
اذعان سیاستمداران و اندیشمندان کشورهای مختلف به حضور جمهوری اسلامی ایران برای حل بحرانهایی، مانند سوریه، عراق، یمن و... نشان از همین هموارسازی مسیر ارتقای بازیگری ایران دارد.
تغییر توازن قوای منطقهای: نوام چامسکی در کتاب «دخالتها» معتقد است، کنترل ایران بر هلال شیعی وحشتناکترین کابوس برای آمریکاست. تحولات دو دهه اخیر منطقه که متأثر از حضور و نفوذ مستقیم سپهبد سلیمانی بود، این کابوس را در بدترین شکل خود برای آمریکا به منزله بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی به وجود آورد. ماحصل این کابوس، یعنی تغییر توازن قدرت منطقهای به نفع ایران مهمترین رهاورد راهبرد شهید سلیمانی بود.
این تغییر توازن در دل خود دو نتیجه را در عرصه بینالمللی برای ایران بههمراه داشت؛ توسعه عمق استراتژیک ایران در منطقه و بهدنبال آن ایجاد توان بازدارندگی بهعنوان یک شاخص مهم در تغییر الگوی ساختاری روابط بینالملل. این الگو مرز تهدیدات ایران را تا عمق راهبردی کشورهای متخاصم عقب راند.
تقویت گفتمان مقاومت: تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه اخیر، نقش برجسته سیاست خارجی امنیت محور را در راهبردهای ایران ناگزیر کرده بود. این نوع سیاست خارجی قطعاً و طبعاً نمیتوانست به تنهایی از سوی فعالان عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی اجرا شود. بدون شک، سپهبد شهید سلیمانی را میتوان پایه اساسی عمقبخشی از این نوع سیاست خارجی دانست. نکته بسیار مهم در این فرایند آن است که این الگو از سوی شهید سلیمانی با تقویت گفتمان مقاومت و همسانسازی عاطفی و معنوی آن در سطح منطقهای با سیاست خارجی جمهوری اسلامی صورت گرفت.