دور هشتم مذاکرات وین این روزها به خیابان یک طرفه ای میماند که انتهایش معلوم نیست. البته اینکه همه طرفین روی حصول پیشرفت اتفاق نظر دارند، جای تردید ندارد. نشستهای کارشناسی در چهار سطح برچیدن تحریمها، تعهدات هستهای، ضمانتها و راستی آزمایی به گونهای مستمر در حال پیگیری است و دیدارهای دو به دو یا جمعی میان ایران و شرکای برجامی اش برقرار است حال آنکه همزمان، ۱+۴ نشستهایی را هم با آمریکا برگزار میکند.
این مقدمه چشم انداز مذاکره را رو به جلو و در آرامش ترسیم میکند حال آنکه در پس زمینه این خوش بینی محتاطانه و درست در وسط آن خیابان یک طرفه، یک نفر پایش را روی ترمز گذاشته و مدام بوق میزند!
این حکایت این روزهای آمریکا است که ظاهراً برای حصول نتیجه عجله دارد اما مسیر مذاکرات وین را هم سد کرده است. البته تاکتیک «پا روی ترمز و دست روی بوق» همزمان شامل یک بسته کامل از تاکتیکهای مکمل مانند «بازی مقصرنمایی»، «ضیق وقت» و این روزها «توافق موقت» میشود که همه ذیل ادعای عجله برای حصول نتیجه به مخاطب عرضه شده است.
خروج یک جانبه واشنگتن از برجام در مقایسه با ماجراهایی که دولت جو بایدن دموکرات رقم زده، داستان نسبتاً کهنه ای است. سکان دار فعلی کاخ سفید و تیم سیاست خارجی اش به رغم همه عجلهای که ادعایش را دارند، مدت زیادی را صرف این کردند که کدام طرف باید گام اول را برای بازگشت به توافق بردارد. بعد نوبت رسید به اینکه «شرمنده، یک سری از برچسبهایی را که ترامپ روی تحریمها گذاشته، برنمی داریم اما برای صحبت درباره سایر موارد، آماده ایم». وقتی هم ایران اعتراض کرد که این پیشنهاد مغایر با اصل احیای برجام به شکل اولیه است، طرف مقابل اینگونه توجیه کرد که «به هر حال، توپ الان در زمین شما است».
البته، برای آمریکا اینکه حتی پیش از آغاز مذاکرات وین بگوید «وقت نداریم، زودتر تمامش کنید» کار ساده ای است اما از نگاه ایران که دقیقه به دقیقه این گفتگوها برایش حکم باز کردن یکی از گرههای کوری را دارد که تحریمهای ناسازگار با برجام به پیکر معیشت ملت ایران انداخته، قضیه بسیار متفاوت است.
وقت کُشی بر مدار تناقض گویی
در ادامه راه بندانی که آمریکا و متحدان اروپایی اش در مسیر حصول توافق راه انداخته اند، یک پیچ انحرافی هست که نباید از نظر دور بماند و آن اتکا به حربه تناقض گویی به عنوان یکی دیگر از میراثهای به یادگار مانده از دوران ترامپ است، رویکردی که بهترین مصداق برای آن را میتوان عبارت «یک بام و دو هوا» تلقی کرد.
درحالی که، وزرای خارجه تروئیکای اروپایی از کندی روند مذاکره شکایت دارند و از بسته شدن دائمی پنجره دیپلماسی سخن میگویند، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ناگهان در میانه یک سخنرانی اخطار میدهد که «الان وقت نا امید شدن در مذاکرات هستهای ایران نیست و پیشرفتهایی در این زمینه به دست آمده است». بعد، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا بلافاصله شرط تعیین میکند که البته بقای آن پیشرفتها به این بستگی دارد که «ایران از ما ضمانت نخواهد چون ما نمیتوانیم رؤسای جمهور بعدی آمریکا را ملزم به پذیرش چنین شروطی کنیم».
آیا برآیند این ادعاها چنین نخواهد بود که دولت بایدن در بهترین حالت به دنبال یک «توافق موقت» با ایران است؟ مگر نه اینکه عدم ارائه تضمین به منزله باز گذاشتن دست آمریکا برای زدن زیر میز است (اصطلاحی که برای نشان دادن خلف وعده یکی از طرفین به کار میرود).
بایدن میداند که ایران جز توافق دائمی و قابل ضمانت و راستی آزمایی به گزینه دیگری رضایت نخواهد داد، پس قصدش از این تناقض گویی که بر نشان دادن اشتیاق و در عین حال مانع تراشی متمرکز است، شنیدن پاسخ قاطعانه «نه» از زبان ایران است تا تقصیر به بن بست خوردن گفتگوها را به گردن طرف مقابل بیندازد.
از سوی دیگر، این پیشنهاد که به ترفندهای مختلف و این بار در قالب خبر «ان بی سی نیوز» مبنی بر طرح آن از سوی روسیه ارائه میشود، برای دولت بایدن به منزله رها کردن تیری در تاریکی است که اگر با احتمال یک در هزار به هدف بخورد، دستاورد بزرگی برای دموکراتها به ویژه در انتخابات میان دورهای ۲۰۲۲ کنگره محسوب میشود.
در این بین، جمع کردن عدهای مقابل محل برگزاری مذاکرات با هدف گره زدن دو مقوله بازگشت به توافق و آزادی بازداشتیهای دوتابعیتی از سوی ایران، راهکار جدید واشنگتن در راستای تیره کردن چشم انداز مذاکرات وین است به ویژه آنکه امروز «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا مدعی شد «این مسئله پیش شرط توافق هستهای بوده است».
با وجود همه این تهدیدها و کارشکنیها، ایران بارها گفته است که چشم انداز شکست مذاکرات وین برای هیچ یک از طرفین جذاب نیست. به این ترتیب، هوشمندانهترین گزینه پیش روی آمریکا آن است که به دور از هرگونه تعلل، خیال واهی امتیاز گرفتن از طرف مقابل را رها کند حال آنکه پیش از هر چیز باید پایش را از روی ترمز بردارد تا مسیر مذاکره باز شود.