«هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست، و زمان انتظار میکشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد...»
انگار آقا مرتضی (سید شهیدان اهل قلم) همین دیروز بعد از دیدن صحنه شهادت شهیدان اصلانی و دارایی در حرم مطهر رضوی چنین جملهای در رثای مقتول و مقتل گفته است و چه زیبا تصویر شهادت خود او و این دو روحانی مجاهد تداعیکننده این مفهوم است که کربلای هر شهید انتظار لحظه موعود را میکشد و تشنه خون اوست.
تعبیری نشاید غلط
شاید تعبیر غلطی باشد در مورد یک شقی، اما آن تروریست تکفیری چه زیبا انتخابی داشت از میان آن خیل عظیم زائر و رفت سراغ این سه روحانی مجاهد که یکی جانباز و ایثارگر بود و بقیه طلبه های جهادی.
حجتالاسلام والمسلمین محمد انصاری، رزمنده و جانباز هفت سال دفاع مقدس، برادر دو شهید و جهادگر عرصه محرومیتزدایی در حاشیه شهر مشهد در کربلای صحن پیامبر اعظم(ص) آستان سلطان سریر ارتضا آسمانی شد.
هرچند قصد عاملان پشت پرده این جنایت ایجاد تفرقه و دشمنی میان ملتها بود، اما تشییع با شکوه این شهید باطلالسحر هر طراحی در زمینه تفرقه و دشمنی بود.
دشمن چه میخواست، چه شد!
بعد از اینکه تعدادی از علمای مشهد مقدس دوستان افغانستانی ساکن مشهد را برای حضور در تشییع این شهید دعوت کردند، مسیر تشییع این شهید از میدان شهدا تا حرم منور رضوی پر شد از ملیتهای افغانی، ایرانی، عراقی، پاکستانی، لبنانی و... شیعیان جای جای منطقه که برای زیارت امام رئوف در مشهدالرضا به سر میبرند و همه تشییعکنندگان این شهید شدند تا نقطهای که قرار بود از سوی دشمن، نقطه آغاز یک شکاف و تفرقه باشد، نقطه اتفاق، وحدت و همگرایی ملتها شود. همه در کشاکش جریان تشییع شهید انصاری بودند که خبر شهادت دومین مضروب حادثه، یعنی شهید محمدصادق دارایی هم رسید. از قضا اینجا هم ماجرا شبیه ماجرای کربلا بود. همسر و دختر روحانی جوان دهه هفتادی حادثه، یعنی شهید دارایی در مراسم تشییع پیکر شهید اصلانی خبر شهادت مرد خانه را میشنوند و اینجا باید فقط یک اشاره کرد؛ ماجرای دختر بچه سه ساله و پدری که شهید شد... و چه زیبا و همزمان حزنانگیز است که هیچ صحنهای چون روز تو نیست یا حسین و شاید همین برای آن بانوی جوان که خبر شهادت همسرش را میشنود یک تسلاست و چه زیبا این بانو پیام زینبگونه خود را در دیدار تولیت آستان قدس رضوی در منزلش بیان میکند. دو نکته مهم سخنان این بانوی داغدیده یکی عشق به ولایت فقیه و شهادت و دیگری تداوم راه شهید از سوی پسرش بود که نشان از وجود یک تکیهگاه داشت؛ یعنی این شیر زن به کجا تکیه زده که چنین رجز میخواند؟ خب معلوم است او توسل کرده به بانویی که مادرش سیدهالنساء عالمین است، به حضرت زینبکبری(س).
خانواده آشنا برای بنیاد شهید
درباره شهید اصلانی از زاویه دیگری هم باید به این شهید نگاه کرد. شهید اصلانی یا به عبارتی شهیدان اصلانی نام آشنایی برای کارکنان و مسئولان بنیاد شهید مشهد بود. چه سری است در اینکه یک خانواده باید همه علیاکبرهایش در صف فداییان اسلام باشند؟ این نیست جز اثر نطفه و لقمهای حلال و پاک و مطهر.
پاک باخته ولایت
پسر و همسر شهید چه زیبا در وصف پدر و همسر شهیدشان گفتند که شهید اصلانی عاشق و فدایی آقا (امام خامنهای) بود و همواره مرد میدان جهاد محرومیتزدایی و گرهگشایی.
باز هم تقابل عقل معاش با عقل معاد
روحانی جهادی شهید محمدصادق دارایی که متولد سال ۱۳۷۵ است، فرد فعال در امر محرومیتزدایی و کمک به مناطق محروم و کمتر برخوردار حاشیه مشهد بود. آنچه در مورد این روحانی جهادی باید گفت، فعالیتهای اقتصادی وی و انجام طرحهای نوینی بوده که همگی در راستای کمک به محرومان انجام شده است. وقتی ماجرای برخی از اقدامات وی را در راستای تأمین معیشت مردم فقیر و محروم میشنویم، شاید تداعی یک متن دیگر از سید شهیدان اهل قلم در ذهن داشته باشیم که ماجرای تقابل عقل معاش و عقل معاد را گوشزد میکند.
شهید دارایی دو فرزند یکی دختر و دیگری پسر دارد. او در ۱۸ سالگی برای فعالیتهای جهادی به سرخس میرود و از ۲۰ سالگی دوباره این فعالیتها را در مشهد پیگیری میکند. امام جماعت مسجد و مدیر خیریه میشود و اگر گذری به محله مسجد و خیریه بزنی، حزن و اندوه اهالی خود خبر از کم و کیف فعالیتهای او میدهد. او طرحهای اقتصادی خوبی را برای تأمین معاش محرومان در محل اجرا میکند.
زیارت امام پیش و پس از شهادت
توفیق شهادت با زبان روزه و آن هم بعد از زیارت امام رضا(ع) و در حرم ایشان مرا یاد آن حدیث انداخت که حضرت در سه جا در سکرات موت و در قیامت میآید و زائرش را کمک میکند؛ اما قصه شهید اصلانی ویژه است. شاید همه اموات مؤمنان در لحظه بعد از مرگ توفیق زیارت امامان معصوم را پیدا کنند، اما تفاوت شهدا زیارت امامان معصوم(ع) در لحظات قبل از شهادت است و چه شوربختانه که تصاویر دوربینهای ما، امام رضا(ع) را در آن حالتی که شهید اصلانی سر بر دامن ایشان در حال جان دادن و شهادت بود نمیتوانست نشان دهد. آری اگر آن چشم برزخی ما باز بود، این صحنه را به طور حتم میدیدیم، البته ما عاجز از درک واقعیت این صحنهها هستیم، چه بسیار شهیدانی که در وصفشان شنیدیم با سلام به حضرات معصومین(علیهمالسلام) صحنه دنیا را ترک کردند.
شهید دارایی هم اگرچه مدتی بعد در بستر بیماری در بیمارستان به خیل شهدا میپیوندد، اما او هم انگار بینصیب از آغوش محبت امام نبود، و چه زیبا توفیقی داشت که شب جمعه شهید شد و تشییعکنندگانش نمازگزار نماز جمعه حرم بودند.
یکی از آشنایان شهید اصلانی میگوید: بعد از جنگ، صادقانه و مخلصانه فعالیتهای جهادی و تبلیغی در حاشیه شهر مشهد را شروع کرد، خوب یادم هست که ایام نوروز تمام تلاشش را برای اسکان رایگان زائران آقا امام رضا(ع) در مساجد انجام داد...
اهل اطعام و اکرام
وقتی خبر شهادت شهید اصلانی به محل زندگیاش میرسد، همه را محزون میکند و محل سراپا عزادار میشود، همسایههایش میگویند شب شهادتش سفره افطاری برای نیازمندان و از کارافتادهها... پهن کرده بود و همسرش با شور و اشتیاق در حال تدارک افطار بود که خبر شهادت را به او رساندند... .
اهل پرداختن به حاشیه
حجتالاسلام مهدی امجدیزاده، امام جمعه رضویه مشهد میگوید: «حاج آقا اصلانی از سالها قبل همکار ما بودند و بهعنوان رئیس امور مساجد در حاشیه شهر بهویژه در مناطق طرق، سیدی، رضویه، شهرک شهید رجایی و باهنر فعالیتهای گستردهای در حوزه محرومیتزدایی انجام دادند.»
وی افزود: «در خصوص ویژگیهای اخلاقی و انسانی ایشان هم باید بگویم که حجتالاسلام اصلانی یک روحانی مخلص و جهادی بودند که سالها با تمرکز در منطقه سیدی دستگیر نیازمندان بودند و خودشان مسجد صاحبالزمان(عج) را حدود 20 سال پیش با کمک خیّرین تأسیس کردند و این مسجد مقر هماهنگیهای جهادی در استفاده از ظرفیتهای اجتماعی و فعالیتهای تبلیغی بود و ایشان امام جماعت مسجد صاحبالزمان بودند و مسئولیت تمامی مساجد این پهنه را بهعهده داشتند و علاوه بر این ایشان رئیس مرکز نیکوکاری منتظران ظهور و مسئول پهنه سیدی هم بودند.»
شهادت بین قرار زیارت و مجاهدت
راستی هر چند سخن درباره سیره این شهیدان زیاد است، اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شهیدان اصلانی و دارایی قرار بود بعد از زیارت حضرت رضا(ع) راهی جلسه گروههای جهادی در رابطه با موضوع محرومیتزدایی و کمک به محرومان و مناطق محروم حاشیه مشهد شوند که در مسیر این هجرت و مجاهدت با تیغ اشقیا به شهادت رسیدند.
نمیدانم در آن آخرین زیارت حاجتشان چه بود، اما به طور حتم دعای طلب شهادت زمزمه زبانشان بود و در آن ساعت موعود، اجر سالها مجاهدت را جایی به او آن ها دادند که شاید در مخیله هیچ یک از ما نمیگنجید.
از شهید اصلانی نیز دو فرزند به یادگار مانده که پسر ایشان از طلاب حوزه علمیه مشهد بود و دخترشان نیز هشت سال بیشتر ندارد.