صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۳۶۹۵۵

یادداشت روزنامه‌های ۲۴ فروردین

روزنامه کیهان**

ماه بزرگان/ محمدهادی صحرایی

‌ای مردم! ماه خدا با برکت، رحمت و آمرزش به شما رو کرده. ماهی که بهترین ماهها و روزها و شبها و ساعت‌ها است. به ضیافت خدا خوانده و از اهل کرامت خدا قرار داده شده‌اید. نفسهاتان در آن تسبیح و خوابتان عبادت و عملتان مقبول و دعایتان مستجاب است. با گرسنگی و تشنگی خود در این ماه، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را یاد کنید. فقیران را صدقه دهید. سالمندان را احترام و بر خُردسالان رحم کنید. صله ارحام‌نمایید و زبانها و چشمهایتان را از نبایدها حفظ کنید. با یتیمان مهربانی کنید، تا با یتیمانتان مهربانی شود. از گناهان توبه کنید که خدا مناجاتتان را جواب می‌دهد و ندایتان را لبیک می‌گوید. ‌ای مردم! جانهای شما در گرو اعمال شماست؛ پس با استغفار آزادش کنید و بار گناهتان را با سجود طولانی، سبک ‌سازید که خدا به عزّت خود سوگند یاد کرده نمازگزاران و سجده‌کنندگان را عذاب نکند و آنها را به آتش جهنّم در روز قیامت نترساند.
به فرج بعد از شدت، به راحتی بعد از سختی و به آرامش بعد از اضطراب و خواب بعد از خستگی می‌ماند. به آرامش کسی که از دریای توفانی نجات یافته و در ساحل آرمیده و نفس راحت می‌کشد. یا به‌گریه کودکی گمشده در بازار که مادر خود را یافته و خود را در چادر او غرق می‌کند. یا به حس کسی می‌ماند که از دست دزد و قاتل رهیده و خود را به حلقه امن مأموران رسانده است. یا به حال آهوی مادر و بره‌هایش می‌ماند که پس از آزادی مادر از دام صیاد با ضمانت رضای آل محمد، به آغوش هم بازگشته و خود را به هم می‌سایند. سلام و درود خدا و خوبان به آل محمد که ضامن دین و دنیایمان هستند.
حال و روز خودمان را نوشته‌ام، وقتی به ماه رمضان وارد می‌شویم و از شرور شیاطین رها و به میهمانی خدا وارد می‌شویم، یا با ضمانت آل محمد از شعله‌های نفس و نار، نجات می‌یابیم، غرق نوریم و سرور. صدالبته شیخ اجل، سعدی شیرین‌سخن، می‌دانیم «ما گدایان خیل سلطانیم و شهربند هوای جانانیم» و وقتی «برگ درختان سبز پیش خداوند هوش، هر ورقش دفتریست معرفت کردگار» نظر به میوه نمودن زتنگ چشمی نیست، به تماشا بمان تو بستان را. به خوان کریم دعوت شده‌ایم و لقمه‌هامان نور و جرعه‌هامان سرور است. در میهمانی کریم، مکرّمیم. در اینجا نه به چهره می‌نگرند و نه لقمه می‌شمرند. کریم، کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست. و نیازی به عرض حاجت نیست. حال و روزمان را ببینند و صداقتمان را بشنوند، صدایمان می‌کنند و روزیمان می‌دهند.
پیشانی نوشته برگرفته از خطبه پیامبر اعظم است که برایمان از ماه رمضان می‌گوید. گفته‌ها گویا و معانی چنان عمیق است که حرفی نمی‌ماند؛ مگر دل گویه‌هایی سوزناک از دل برخاسته که قلم را به صفحه می‌لغزاند و جان را به شیرین زبانی می‌کشاند. ماه، ماه عسلی است که در آن شفاء و شفاعت و آسانی آمرزش را به هم آمیخته‌اند. نازک دلی و نازک خیالی را باید تنها در این ماه جست که شیاطین دربند و طبع خیال‌انگیز آدمی به فطرت خود نزدیک می‌شود. و اشک، دلیل و بهانه نمی‌خواهد و اصلاً در اختیار دل است و دل‌ها به دست خدا. گویی خدا بهشت را به بهانه ی این ماه، به بهایش نمی‌دهد، هبه می‌کند. ماه، ماه بهشتیان است. سلام خدا بر امیرالمؤمنین علی و حسن مجتبی و خدیجه کبری که بزرگانِ سفره دار‌اند و اهل کرامت و اِنعام. و خوشا به میهمانان خدا که غرق در نعمت‌اند و خوشا به میهمانان ویژه و شهدای این ماه که سعادتمند واقعی آنهایند.
سوم ماه مبارک امسال مثل محرم بود. او می‌دوید و می‌کشید و می‌برید و... و عاشقان آرام و عبا کِشان از صحن پیامبر و سرای علی بن موسی الرضا به سمت بهشت می‌رفتند. تشنه لب، روزه و... و عمامه‌ای که به گوشه‌ای غلتید و سرو و صنوبری که بر زمین افتادند. خبر کوتاه بود و گویا و بهت ما دلیل دیگری داشت. شیاطین جن در بندند ولی شیاطین اِنس نه. بگذریم؛ باید قاتل را در دوزخ رها کرد و به زیبایی‌های بهشت رضا نگریست که گوشه‌ای از آنی است که عمه سادات دیدند. مارأیت إلاجمیلاً. اینجا باید مثل مولوی بود و سماع عاشقانه کرد و مستانه چرخید و شعری که باب این معرکه است را خواند. بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید، در این عشق چو مردید همه روح پذیرید، بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید، کز این خاک برآیید سماوات بگیرید، بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید، که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید، یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان، چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید، بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا، بر شاه چو مُردید همه شاه و شهیرید و....
عاقبت به خیر کیست؟ و به که گفته می‌شود عاش سعیدا و مات سعیداً؟ روحانی جهادگر باشی، چشم و چراغ محرومان باشی، ماه رمضان باشد و روزه باشی، در حیاط خانه امام رئوف باشی و مثل مولای مظلوم این ماه، توسط ماتَرَک خوارج ضربت بخوری.... از اجر و ثواب چه می‌ماند که برنداشته باشی؟ حیرت ما بر این است که چه توفیقاتی در این عالم است و ما غافلیم. به چشم خود معجزات و کرامات مقلدان خمینی و خامنه‌ای را دیده و هنوز مرددیم. باکری و‌هادی و چمران و سعیدجعفری و صفرخوشروان و مجیدکلوشادی و حسین اجاقی را ندیدیم ولی حججی و حاج قاسم و اصلانی و دارایی را که دیدیم. و دیدیم که ایمان و اخلاص کاری می‌کند که ما مدعیان، از آن متحیر و متعجبیم. سعدی ببخش و ملامت نکن که ما، هم به سیمای شخص می‌نگریم و هم در آثار صنع حیرانیم.
در آخرالزمان گاهی تشخیص فتنه و کوره راه‌ها از حقیقت و صراط مستقیم، پیچیده می‌نماید و سخت، ولی گاهی ساده و راحت است. نمونه همین، ترور در مشهد الرضاست. در حقانیت و مظلومیت شهیدان اصلانی و دارایی همین بس که اجهل‌الناس‌هایی مثل وهابیون ارهابی هم، فرق دوغ و دوشاب شیعه ناب با شیعه انگلیسی را فهمیده‌اند و عده‌ای هنوز نه. وهابی افراطی در اهل سنت، همجنس افراطی خود در اهل تشیع را می‌شناسد و با اوکه اهل تفرقه است کاری ندارد چرا که ریشه یکی است و هر دو کارمند شیطان‌اند و از دربار کدخدا و ملکه خبیث ارتزاق می‌کنند تا سبّابین1 به مقدسات شیعه و سنی باشند و در کوره اختلاف بدمند. روحانیون خدوم و تقریبی شیعه و سنی هستند که آماج تهدید و ترور هستند، نه آن به ظاهر شیعه و سنی که پول نجس می‌گیرند تا با شامورتی به مقدسات هم فحش بدهند. آیا فهمیدن این نکته سخت است که وقتی ساختمان دو شبکه تکفیری به نام شیعه و سنی، در یک کوچه لندن است، چرا بینشان دعوا نمی‌شود و تنها در صفحه تلویزیون به هم فحاشی می‌کنند؟
ماییم و خیل حقه بازان هزاررنگ. همانها که به مدافعان حرم غر می‌زدند که مدافع اسد هستید، بعد از خروج آمریکا از افغانستان و به بهانه دفاع از مردم مظلوم افغان، ولی در اصل به دستور لندن و واشنگتن، برای وارد کردن ایران به جنگ با طالبان، یقه می‌دراندند و فحاشی می‌کردند و امروز برای اخراج افغانستانی‌ها کمپین و تجمع می‌کنند. اسلام را دین عربی می‌دانند ولی در تلویزیون کذاب سعودی برای آنها سر و تن برهنه می‌کنند. از ایران‌پرستی و مردم دوستی دم می‌زنند ولی به خاطر راضی کردن اجانب برای تحریم ورزش و مردم ایران، خود را روی دست و پای آنها می‌اندازند. از ویرانی عقل و انصاف اینها همین بس که در تلویزیون عربستان و برای پول آنها ایران را به «تبعیض مذهبی» متهم می‌کنند! بی‌وطنانی که ادای ایرانی دارند و از انسانیت فقط قیافه اش را و از جهاز عقل، تنها جمجمه‌ای خالی دارند. نه دین می‌شناسند و نه شرافت. به پولی که سفارتخانه‌ها جلوشان می‌اندازند راضی‌اند و برایش به هرکاری تن می‌دهند. استدلال با آنها مثل نقاشی روی آب است. یا به این دلیل که «ملئت بطونهم من الحرام»یا که شاید دلیل دیگری باشد.
با تورق تاریخ می‌بینیم عملیات و جنگ روانی ترفند امروزی نیست. حربه‌ای قدیمی و کارآمد است که گرچه هدف و اصولش یکسان ولی شیوه‌ها و اشکال مختلفی دارد. هدف، کنترل و خط‌دهی افکار عمومی و همراه ‌سازی مردم است با خواسته‌های مورد نظر. استاد تاریخی و حقه باز حرفه‌ای این فن، معاویه است که مظهر استکبار جهانی آن روز بود و استکبار جهانی امروز برای به خواب بردن مردم خود و به آشوب کشاندن مردم کشورهای مقابل، از آن استفاده می‌کند. آمریکای امروز غیر از کرونا، بحران اقتصادی، گسست اجتماعی و نارضایتی عمومی، گرفتار سلسله رؤسای جمهور خرفتی شده که این کشور را به سمت سقوط می‌کشانند ولی با این حال از فریب افکار عمومی غافل نیستند و بودجه‌های کلان هزینه می‌کنند. وضعیت فرانسه و انگلیس و اسرائیل هم تقریباً همین گونه است.
هدف جنگ روانی آنها با رواج شایعه و دروغ و تردید و ترساندن، ایجاد بی‌اعتمادی عمومی، از اعتبار‌انداختن معتبرها و ناامید کردن مردم است. برای مقابله با این گونه عملیات روانی، غیر از کسب سواد رسانه‌ای و بالا بردن توان تحلیلی و شناخت تاریخی، بی‌شک آنچه که بسیار مهم است شناسایی توالی اتفاقات و پیدا کردن ارتباط بین آنهاست. و نکته مهم، نکته‌ای است که از زیادی تکرار، به صورت علمی درآمده است. هرگاه عرصه به آمریکا و اسرائیل و انگلیس تنگ شود، آتش دامن خود را به کشورهای مقابل می‌اندازند و واقعیت این روزهای اسرائیل، مرگ زودهنگام آرزوی اصلی آنان برای ایجاد اسرائیل بزرگ است که مثلث نکبت را به پیشنهاد «مرگ انغماسی» 2 اسرائیل رسانده است.
_________________
1- فحش‌دهندگان و سب‌کنندگان
2- نوعی خودکشی انتحاری

***************

 روزنامه جوان**

سهم شعار سال در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب/ عباس حاجی نجاری
۲۴ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۷ که مصادف با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب بود رهبر معظم انقلاب با صدور بیانیه گام انقلاب که به‌عنوان نقشه راه کشور برای ۴۰ سال آینده نام‌گذاری شد، با ارائه تصویری روشن و منطقی از گذشته انقلاب، به تبیین ویژگی‌های مسیر پرافتخار پیموده شده در ۴۰ سال گذشته پرداخته و با ترسیم نقشه راه آینده نظام اسلامی در چارچوب «نظریه نظام انقلابی» متکی بر «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» مسیر آینده کشور به‌سوی تحقق آرمان «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه)» را چهله دوم ترسیم نمودند.
۲۴ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۷ که مصادف با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب بود رهبر معظم انقلاب با صدور بیانیه گام انقلاب که به‌عنوان نقشه راه کشور برای ۴۰ سال آینده نام‌گذاری شد، با ارائه تصویری روشن و منطقی از گذشته انقلاب، به تبیین ویژگی‌های مسیر پرافتخار پیموده شده در ۴۰ سال گذشته پرداخته و با ترسیم نقشه راه آینده نظام اسلامی در چارچوب «نظریه نظام انقلابی» متکی بر «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» مسیر آینده کشور به‌سوی تحقق آرمان «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه)» را چهله دوم ترسیم نمودند.

معظم له پس از صدور بیانیه گام دوم در سال ۱۳۹۷، در سال‌های بعد با انتخاب شعار‌های سال و همچنین توصیه‌های مختلفی که به دولتمردان و دیگر مسئولان نظام، اساتید دانشگاه ها، نخبگان و دانشجویان داشتند، تلاش نموده‌اند تا با هدایت مجموعه‌های نظام و اصلاح راهبرد‌ها و برنامه ها، زمینه‌های تحقق اهداف و توصیه‌های مطرح‌شده در بیانیه را در کشور ایجاد کرده تا زمینه‌های وصول به اهداف عالیه بیانیه را تسهیل کنند و در این میان تحقق شعار سال ۱۴۰۱ می‌تواند نقش مهمی در پیاده‌سازی توصیه‌های بیانیه گام دوم داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب در آن بیانیه پس از بیان ویژگی‌های انقلاب اسلامی و تبیین شرایط کشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با برشمردن برکات و دستاورد‌های انقلاب اسلامی و ظرفیت‌های طبیعی و انسانی کم‌نظیر و منابع عظیم زیرزمینی، برنامه‌های آینده کشور را در هفت توصیه به جوانان در آغاز گام دوم انقلاب مورد تأکید قراردادند، این توصیه‌ها عبارت بودند از ۱) علم و پژوهش؛ ۲) معنویت و اخلاق؛ ۳) اقتصاد؛ ۴) عدالت و مبارزه با فساد؛ ۵) استقلال و آزادی؛ ۶) عزت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن و ۷) سبک زندگی. سهم شعار سال ۱۴۰۱ در تحقق بیانیه گام دوم را در مقایسه تطبیقی با توصیه‌های هفتگانه در بیانیه گام دوم در دو توصیه اول و سوم بیانیه گام دوم برجسته‌تر از سایر توصیه‌هاست، اگرچه به‌طور غیرمستقیم به عملی شدن توصیه‌های دیگر نیز کمک می‌کند.
اولین توصیه رهبری معظم انقلاب در بیانیه گام دوم «علم و پژوهش» است. ایشان در تبیین این توصیه در بیانیه گام دوم مرقوم نموده‌اند: «دانش، آشکار‌ترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و باوجود تهیدستی در بنیان‌های اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آن‌ها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمی‌کنیم، امّا مؤکداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم. ایشان در بخش دیگری از بیانیه، علم و فنّاوری را یکی از موتور‌های پیشران کشور دانسته و با اشاره به دستاورد‌های کشور در عرصه‌های علمی و فناوری از جوانان و نخبگان کشور می‌خواهند که «به پا خیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما به شدّت بیمناک است ناکام‌سازید.»
توصیه دیگر رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم اقتصاد است، ایشان با تأکید بر اینکه اقتصاد یک نقطه کلیدی تعیین‌کننده است، با تأکید بر تقویت اقتصاد مستقل کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیت، و توزیع عدالت محور، و مصرف به‌اندازه و بی اسراف، و مناسبات مدیریتی خردمندانه است، خاطرنشان می‌کنند که باید برنامه‌های اجرایی برای همه بخش‌های آن تهیه و باقدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولت‌ها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدی گری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیت‌هایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخش‌های مهم این راه‌حل‌ها است. ایشان سپس تأکید می‌کنند: بی‌گمان یک مجموعه جوان و دانا و مؤمن و مسلط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیش‌رو باید میدان فعالیت چنین مجموعه‌ای باشد.
با مروری بر کلیدواژه‌های اصلی شعار سال ۱۴۰۱ یعنی «تولید، دانش‌بنیان، اشتغال آفرین» که مبتنی بر آن دو توصیه مورداشاره رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم است، سهم شعار سال را در تحقق گام‌های بیانیه بهتر می‌توان درک کرد، زیرا تولید کلید حل مشکلات اقتصادی کشور است. یعنی مهم‌ترین مسائل اقتصادی کشور را مسئله تولید، رواج تولید ملّی و رونق تولید ملّی، حل می‌کند و رفاه عمومی ایجاد می‌کند. علاوه براین دارای تأثیرات روانی است؛ اعتمادبه‌نفس ملّی را بالا می‌برد، احساس عزتمندی را در ملّت به وجود می‌آورد؛ و با تقویت امید و اعتماد ملی، سرمایه اجتماعی نظام را بالابرده و نقش بازدارنده‌ای را در برابر جنگ ترکیبی و همه‌جانبه دشمنان که اعتماد مردم به‌نظام اسلامی را هدف گرفته است، دارد.
تولیدی که باید با تمرکز بر «نگاه دانشی، بینشی و علمی برای تحقق اقتصاد دانش‌بنیان» محقق شود، نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات نوروزی خود می‌فرمایند: «حرف امروز من این است که برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی کشور، به‌طور قاطع باید به سمت اقتصاد دانش‌بنیان حرکت بکنیم؛ «اقتصاد دانش‌بنیان» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فناوری پیشرفته نقش‌آفرینی فراوان و کاملی داشته باشد در همه عرصه‌های تولید. «همه عرصه‌های تولید» که عرض می‌کنیم، یعنی حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همه کار‌های تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم [باید]برخاسته از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانش‌بنیان است که در همه عرصه‌های اقتصاد دخالت داشته باشد. اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینه اقتصاد کشور قراردادیم و بنگاه‌های اقتصاد دانش‌بنیان را افزایش دادیم، منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشت.
سند «گام دوم انقلاب» را باید فراتر از یک «بیانیه» و درواقع یک «دکترین» و راهکار برای عمل در دهه پنجم انقلاب در نظر گرفت؛ دکترینی که هسته مرکزی آن «سپردن کار به جوان‌ها» برای «یک پیشرفت همه‌جانبه» است؛ و گام‌های مکمل آن برنامه‌های سالانه است که در شعار‌های سال، برنامه مرحله‌ای و سالانه کشور را تعیین می‌کند و اکنون این وظیفه مجلس و دولتمردان و نخبگان کشور است که از یک‌سو برنامه‌های کشور را با آن تطبیق داده و با بسیج ظرفیت‌ها و امکانات کشور آن را عملی سازند. اما آنچه تحقق شعار سال و توصیه‌های بیانیه گام دوم را در شرایط کنونی امکانپذیرتر از سال‌های گذشته کرده است تجربه گران‌قدر مردم و مسئولان در شناخت ریشه‌ها و ضعف‌های سال‌های گذشته است که باروی کار آوردن دولت سیزدهم و تغییر ریل دستگاه‌های اجرایی کشور گام اولیه و البته لازم را برداشته و طبعاً الگو‌گیری از سایر عرصه‌ها نظیر دفاعی که قابلیت و توانمندی کشور در آن به اثبات رسیده است، قادر به برداشتن گام‌های بلند در این میدان خواهند بود و البته این امر مستلزم طراحی و سیاست‌گذاری همه دستگاه‌های اجرایی، تقویت ظرفیت‌های آموزشی و پژوهشی، ایجاد نهضت به‌کارگیری نخبگان و فارغ‌التحصیلان، و رفع موانع پیش روی شرکت‌های دانش‌بنیان خواهد بود.

**************

روزنامه خراسان**

بلای تصمیمات اقتصادی جزیره ای!/ مهدی حسن زاده
 
متاسفانه نشانه‌های ناهماهنگی و تصمیمات جزیره‌ای در دولت فعلی نیز دیده می‌شود که می‌توان تصمیم ستاد تنظیم بازار بر وضع عوارض صادراتی بر محصولات معدنی را  که روز گذشته باعث ریزش سنگین بورس شد در همین راستا دانست.
تردیدی نیست که هماهنگ کردن طیف وسیعی از دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط با اقتصاد در دولت یکی از چالش‌های اجرایی سنگین در هر دولت است. از همین رو فهرستی از اختلافات و شکاف‌های سنتی بین دستگاه‌های مختلف در دوره‌های مختلف وجود داشته که موجب اعتراض و ایجاد اختلاف در بدنه دولت‌ها شده است. واقعیت این است که بسیاری از تصمیمات در دولت بین بخشی است. به عنوان مثال در موضوع مورد بحث، افزایش قیمت‌های جهانی و تورم داخلی موجب افزایش قیمت برخی مصالح ساختمانی و برخی مواد اولیه معدنی شده است. در چنین شرایطی ستاد تنظیم بازار تصمیم می‌گیرد تا با وضع عوارض صادراتی بر این محصولات، از صادرات آن‌ها بکاهد تا عرضه این محصولات در بازار داخلی بیشتر شود. با این حال این تصمیم باعث سقوط قیمت سهام شرکت‌های تولید کننده مواد معدنی می‌شود و بورس را در شوک فرو می‌برد.
واضح است که نباید منافع بورس را به تنهایی ملاک چنین تصمیم گیری‌هایی دانست اما زمانی که با میراث شومی از نوسان شدید بورس در سال 99 و سهامداران متضرر و بازار به شدت حساس با این دست تحولات و تصمیم گیری‌ها مواجه هستیم، حتما باید متغیر بورس را لحاظ کنیم.
فراتر از این مسئله اساسا  متوسل شدن صرف  به  اهرم ممانعت بر سر راه صادرات برای تنظیم بازار داخل تصمیمی غلط است چرا که بخش عمده ماجرای گرانی را که در اثر سیاست‌های پولی، رشد نقدینگی و همچنین افزایش قیمت‌های جهانی است، نادیده می‌گیرد. علاوه بر این به بهانه جلوگیری از التهاب بازار داخلی نمی‌توان به صادرات و ارزآوری کشور لطمه زد. محدودسازی صادرات اگر فقط با هدف حمایت از تکمیل زنجیره ارزش داخلی باشد و منجر به تبدیل محصول خام به محصول با ارزش افزوده بالاتر باشد، قابل دفاع است. آن هم نمی‌تواند در قالب تصمیمات یک شبه مراکزی نظیر ستاد تنظیم بازار صورت گیرد بلکه باید بر مبنای برنامه‌ای مشخص و فعال کردن ظرفیت‌های داخلی برای تبدیل مواد اولیه صادراتی به محصولات نهایی انجام شود.
تصمیماتی از این دست که موجب اعتراض در داخل خود دولت می‌شود، نشان می‌دهد هدف گذاری تعیین تیم اقتصادی منسجم در دولت با چالش مواجه است. اطلاع رسانی‌های نابهنگام در موضوعاتی نظیر ارز 4200، تعلل در اصلاح لایحه بودجه 1401 و حذف مواردی که به بورس ضربه می‌زد و برخی موارد دیگر نشان می‌دهد که دولت از نظر ایجاد هماهنگی در تیم اقتصادی مشکلاتی دارد که قابل کتمان نیست. این مشکلات لزوما با ترمیم کابینه درست نمی‌شود (اگر چه ترمیم کابینه در برخی جایگاه‌ها ضروری به نظر می‌رسد) بلکه نیاز به شکل گیری درک مشترک از مسائل اصلی اقتصاد ایران در بین اعضای تیم اقتصادی دولت دارد. مشغول شدن به اقدامات خوب اما کوچک و کم اثر و دل خوش کردن به بهبود رفتار دولتمردان با مردم و کم توجهی به اقدامات اثرگذار و مهمی که تبدیل به برنامه جامع و عملیاتی دولت در حوزه اقتصاد باشد، موجب می‌شود تا دولت به تدریج در ماه‌های آینده با چالش‌های سخت تری در حوزه اقتصاد مواجه شود. چالش‌هایی که دیگر ساده زیستی و مردمداری پاسخش نیست. مشکلاتی که تصمیمات یک شبه و نامه نگاری‌های انتقادی در دولت نیز نمی‌تواند موجب رفع آن‌ها شود. مشکلاتی که خود را در تامین انرژی، وضعیت محیط زیست، چالش‌های نظام بانکی و ناترازی صندوق‌های بازنشستگی نشان می‌دهد و باید برای رفع آن‌ها تصمیماتی جدی گرفت.
 

 **************

 روزنامه ایران**

«قهرمان» نبرد «رسانه‌ای» رؤسای جمهور اوکراین و روسیه کیست؟
ولودیمیر یا ولادیمیر؟/
فرناز حسنعلی‌زاده

منازعه نظامی میان «ولادیمیر پوتین» و «ولودیمیر زلنسکی» رؤسای جمهور روسیه و اوکراین همچنان ادامه دارد. روی نقشه، نیرو‌های روس در خاک اوکراین پیشروی کرده و کنترل برخی از شهرها، مناطق و نقاط استراتژیک را در دست دارند، اما بیرون از جغرافیای جنگ، نبردِ دومی شکل گرفته که به نظر می‌رسد خیلی به نفع روسیه پیش نمی‌رود؛ مصافی که می‌کوشد از یک طرف مخاصمه، «قهرمان» بسازد و ناگفته پیداست شخص یا شخصیت طرف مقابل، به چه صفات و البته اهدافی متصف خواهد شد.
روسیه و در رأس آن «ولادیمیر پوتین» تا اینجای کار نشان داده یا به آنچه در دستگاه‌های عریض و طویل و شبکه‌های اطلاع‌رسانی می‌گذرد، بی‌اعتناست و به عبارت کمیک آن معتقد است «یک شیر هرگز خود را درگیر عقاید گوسفندان نمی‌کند» و بر این سیاق اهمیتی به‌راستی و ناراستی چهره نمادین خود در خلال این ستیزه نمی‌دهد و به اینکه در مرز‌های کشورش به‌عنوان یک رهبر مقتدر و قهرمانی نیمه اسطوره‌ای باشد، کفایت می‌کند یا اینکه دستگاه تبلیغاتی روسیه به کارآمدی سیستم نظامی‌اش نیست.
این در حالی است که «ولودیمیر زلنسکی» در میدان دوم روز‌های پرکاری را می‌گذراند و بازیگر اصلی سناریویی است که می‌خواهد از او سیمای یک «قهرمان امروز» بسازد.
هرچند مخالفان جهانی زلنسکی می‌کوشند با تمسک به سابقه او در عرصه بازیگری، او را به یک «کمدین» خوش شانس که اشتباهی رئیس جمهور شد، تقلیل دهند، اما واقعیت این است که او تا اینجای کار با سخنرانی‌های حماسی، بیانیه‌های احساسی، حضور مجازی در پارلمان‌ها و محافل سیاسی کشور‌های مختلف در عرصه رسانه‌ها «بازیگر اصلی» جنگ نوپدید اروپاست.
اما سؤال اینجاست «نقش» یا «کاراکتر» جدید زلنسکی تا چه حد مدیون واقعیت‌ها و تا چه حد مرهون نخ‌های نامرئی رسانه‌هایی است که فراتر از مرز‌های اوکراین و روسیه، در حال ترسیم نمایی جدید از «ولودیمیر» و «ولادیمیر» برای جهان بویژه اروپا است؟

سؤالی که برای یافتن پاسخ خود، نیازمند مروری گذرا بر «الگوی قهرمان» در جهان هنری امروز است. «الگو» یی که اگرچه در برخی ویژگی‌ها با «کهن الگو»‌های اساطیری مشترک است، اما بیش و پیش از آن در چهارچوب استاندارد‌های «قهرمان‌سازی» بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا قابل فهم و بررسی است؛ قهرمان‌هایی که بر خلاف اجداد اسطوره‌ای‌شان، نه برگزیده خدایان و نه حاصل آمیزش انسان با ایزد‌ها هستند و نه از سوی جهان متافیزیک یا نیرو و اراده‌ای آسمانی هدایت و پشتیبانی می‌شود.

قهرمانانی که بر خلاف انواع باستانی‌شان، به برتری نژادی یا خونی پشتگرم نیستند و نه تنها در خانواده‌ای عادی و معمولی متولد می‌شوند و نوجوانی و گاه جوانی عادی و معمولی دارند، بلکه بیشتر برآمده یا نماینده اقشار فرودست جامعه خود هستند. آن‌ها برخلاف سلف خود یعنی ابرانسان‌هایی که بیشتر در قلمرو خدایان تعریف می‌شدند، به جای ماوراءالطبیعه، از سوی واحد‌های اجتماعی مدد می‌شوند؛ در واقع به جای اینکه قهرمان متولد شوند، در دوران زندگی‌شان به بلوغ و پختگی می‌رسند و این رشد و بالندگی، محصول اشتباهاتی است که قهرمانان اساطیری از آن مصون بودند و آن گونه که «میخائیل باختین» از پیشگامان نظریه ادبی مدرن می‌گوید هم ویژگی مثبت و هم ویژگی منفی دارند؛ از زندگی درس می‌گیرند و از پیش تکامل‌یافته نیستند.
در جهان باستانی، قهرمانی «تقدیر» قهرمانان بود، اما قهرمانان دوران معاصر محصول انتخابند و آن‌ها حتی لباسی نمی‌پوشند که آن‌ها را از مردم عادی متمایز کند.
شاید اصلی‌ترین نقطه اشتراک قهرمانان اساطیری و معاصر، ظهور آنان از دل «مبارزه‌هایی» است که در جهان باستانی میان انسان و طبیعت، انسان و اهریمن یا انسان و حیوانات رخ می‌داد، اما در دوران جدید ماهیت خود را یا در جنگ با «فساد»، «ظلم» یا بی‌عدالتی نشان می‌دهند یا یک عملیات نظامی. بر همین اساس است که اگرچه در امریکا در هالیوود، دیزنی و کمیک استریپ‌ها هنوز شخصیت‌های اصلی انسان‌های جادویی نظیر «سوپرمن» ساخته می‌شود، حتی در دنیای داستانی اروپا با «رئالیسم» مواجه هستیم و آنچه در دنیای ادبیات و هنر اروپا ساخته و پرداخته می‌شود، قهرمانان مدرنی شبیه «زلنسکی» هستند. کمدینی که ابتدا نقش یک رئیس جمهورِ اشتباهی را بازی کرد و بعد رئیس جمهور شد.
باید توجه داشت قهرمان‌سازی از مردم عادی که گاه مردم کوچه و بازار بودند، از ادبیات شروع شد، اما امروز «رسانه» جای خود را به «ادبیات» داده است و حال سؤال اینجاست سیمای جدید زلنسکی تا چه حد مرهون سناریونویسانی است که می‌دانند دیگر برای «جنگ» می‌نویسند، نه نتفلیکس؟ براستی ریش‌های نتراشیده، لباس نظامی و خاکی او که از ابتدای جنگ بر تن او نشسته است، چروک‌های عمیق صورت و چهره‌ای بدون لبخند که می‌خواهد عمقِ ویرانی یک نبرد را روایت کند، محصول فشارِ جدال نظامی است یا حاصل تبحر چهره‌پردازی؟ آیا درونِ زلنسکی قهرمانی خفته بود و جنگ بیدارش کرد یا چند هفته کافی است تا شجاعت به بارزترین ویژگی یک فرد بدل شود؟

یا اینکه زلنسکی در روند دگردیسی خود همانگونه که از دنیای بازیگری به جهان سیاست پاگذاشت، حال در ادامه سیر رشد شخصی و شخصیتی خود یک‌شبه به همان قهرمانی بدل شده است که از سال‌ها پیش در رمان‌های «میلان کوندرا» و سایر نویسندگان اهل چک یا لهستان به روسیه ستیزی مشهور بودند؟
باید توجه داشت تمرکز بر مانور رسانه‌ای رؤسای جمهور دو کشور روسیه و اوکراین، فارغ از بررسی یا قضاوت دلایل، اهداف و روند نظامی جنگی است که این روز‌ها بخشی از اروپا را درگیر خود کرده است، اما آنچه در خلال این جنگ و در سطوح دیگر می‌گذرد، لایه‌های پنهانی هستند که در میدانی نامریی و ناپیدا این نبرد را به لحاظ مالی و تسلیحاتی پشتیبانی یا هدایت می‌کنند و جنگ میان دو کشور همسایه را به نزاع روسیه و بخشی از اروپا در خاک اوکراین بدل کرده اند؛ نزاعی که گاه به نظر می‌رسد بیش از آنکه متأثر از دیدگاه کشور‌ها درباره حقانیت اوکراین باشد، به آن سوی کشمکش یعنی روسیه و در رأس آن پوتین نظر دارد.
جلد مجله تایم در ابتدای شعله‌ور شدن جنگ که پوتین را پوسته جدید هیتلری معرفی می‌کرد که شاید منفورترین چهره تاریخ اروپا باشد، یک پرده از این تلاش بود و در آن سو صدای روس‌ها مبنی بر اینکه به‌دنبال «پاکسازی اوکراین از نازیسم» است، پژواکی نیافت.
به اعتقاد ناظران، انتشار عکس‌ها و ویدیو‌هایی با کیفیت بالا از پناهجویان اوکراینی و پوشش تصویری گسترده از کشته شدن غیرنظامی‌های اوکراین در کنار بمباران افکار عمومی با اخبار این کشور بخش دیگر پازل ضد روسی در رسانه‌های اروپاست؛ اروپایی که حال فرصت یافته شریان‌های اقتصادی روسیه را هدف قرار دهد و به جای تحمل پوتین به‌عنوان قدرتمندترین رهبر اروپا، او را به دیکتاتوری نژادپرست و یک هیتلرِ بور تنزل داده و به اقدامات علیه او مشروعیت ببخشند. فرصتی که روسیه تا اینجای کار در اختیار مخالفان خود قرار داده است تا جنگ را نه «فاتحان» که صاحبان رسانه روایت کنند.

 

**************

روزنامه شرق**

رکود در هیئت‌رئیسه مجلس/ ‌شرق
 
رأی مثبت 120 نماینده مجلس در جلسه غیرعلنی روز دوشنبه برای بررسی طرح صیانت از فضای مجازی در صحن علنی و پس‌گرفتنش از تندروهای کمیسیون مشترک، ظاهرا به مذاق آنها خوش نیامده و آن را امری حیثیتی تلقی می‌کنند. از این‌رو دست به کار شده و با شبهه‌افکنی و استمزاجی دانستن رأی‌گیری جلسه غیرعلنی، مدعی شده‌اند هیئت‌رئیسه مجلس در‌این‌باره تخلف کرده است. در عین حال به معاونت قوانین مجلس نامه نوشته‌اند که حق ایرادگرفتن از رأی آنها به کلیات این طرح را نداشته که هیئت‌رئیسه مجلس بخواهد با استناد به آن، مصوبه کمیسیون مشترک اصل 85 قانون اساسی را درباره فضای مجازی ابطال کند. حتی به گفته حسین فلاحی، عضو کمیسیون مشترک، آنها روند رأی‌گیری جلسه غیرعلنی توسط هیئت‌رئیسه را غلط می‌دانند به همین دلیل قصد ندارند طرح صیانت را برای بررسی به صحن علنی پس بدهند. او معتقد است کمیسیون مشترک برای بازگشت این طرح به صحن مجلس مجاب نشده و در نهایت هم مجاب نخواهد شد.
به عبارتی آنها طرح صیانت را گرو گرفته و به هر اصرار و اجباری می‌خواهند آن را در مجلس تصویب و برای اجرا به مردم تحمیل کنند! راهکارشان هم برای پیاده‌سازی این پروژه، دست‌گذاشتن روی ضعف عملکرد هیئت‌رئیسه مجلسی است که با هزار اگر و اما کرسی خود را تاکنون حفظ کرده است. این رویکرد دقیقا مشکلی را نشان می دهد که حالا تندروهای مجلس هم برای رسیدن به مقاصد خود دست روی آن گذاشته‌اند و از آن استفاده می کنند. اگر از دور به سناریوی ‌اتفاقات مجلس نگاه کنیم، بیراه نیست اگر بگوییم رکود در رفتار عملیاتی صدر مجلس‌ به یک هشدار برای عبور از گره‌ها و موانع تبدیل شده است.
هیئت‌رئیسه مجلس باید بتواند خود را تقویت کند و از پتانسیل‌های مجلس نیز برای این امر بهره ببرد. در غیر این صورت سستی موجود در صدر خانه‌ ملت گوی رقابت را برای احقاق حقوق مردم در اختیار تندروها قرار خواهد داد. این انتقاد این روزها از سوی کارشناسان زیادی مطرح می شود و نشان می‌دهد که نمایندگان مجلس به تقویت هیئت‌رئیسه باید به عنوان یک راهبرد عملیاتی و اجرائی  اندیشه کنند. البته این مسئله همیشه وجود داشته است و این اولین بار نیست که عملکرد هیئت‌رئیسه مجلس یازدهم زیر سؤال می‌رود و به آن انتقاداتی مطرح می‌شود؛ چراکه مجلس یازدهم از‌جمله مجالسی است که اکثریت آن نمایندگان یک‌دوره‌ای و بی‌تجربه هستند و طبیعتا رئیس و هیئت‌رئیسه آن نیز به دلیل نداشتن تجربه کافی در اداره جلسه، بعضا اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند که هرگز یک رئیس یا نایب‌رئیس باتجربه آنها را مرتکب نشده و نمی‌شوند.
از‌ اشتباهات فاحشی که هیئت‌رئیسه مجلس یازدهم از زمان آغاز به کار خود تاکنون که نزدیک به اجلاسیه سوم است مرتکب شده و منجر به بروز حواشی زیادی شده است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. ‌در بحث رأی اعتماد به بذرپاش و حواشی پیش‌آمده، الیاس نادران در تذکری صراحتا به ‌ رئیس مجلس اعلام کرد در انتصاب بذرپاش هیئت‌رئیسه تخلف کرده و این تخلف محرز است! علاوه بر آن، می‌توان به بررسی اعتبارنامه محمدرضا تاجگردون، منتخب مردم گچساران در مجلس یازدهم اشاره کرد؛ مسئله‌ای که با حواشی بسیار زیادی همراه بود و در نهایت مجلس تمام‌اصولگرای یازدهم حاضر نشد اعتبارنامه منتخب اصلاح‌طلب چند دوره مردم گچساران را امضا کند و از ورود به مجلس باز‌ماند! مسئله‌ای که می‌توانست توسط رئیس مجلس به‌درستی مدیریت و راستی‌آزمایی شود.
اما بعد از چندی نظام‌الدین موسوی، سخنگوی هیئت‌رئیسه در برنامه‌ای تلویزیونی، اگرچه دیرهنگام و غیرقابل‌جبران، اعتراف کرد: «برخی از موارد درباره غلامرضا تاجگردون در جریان رد اعتبارنامه‌اش، مواردی بود که نادرست بود؛ مخصوصا مواردی که درباره مسائل شخصی ایشان مطرح شد، حقیقت و انصاف ایجاب می‌کند که بگوییم آنها صحت نداشت». ‌ قالیباف در یکی از جلسات علنی مجلس به اصل 194 قانون اساسی استناد کرد! در حالی که قانون اساسی صرفا 177 اصل دارد و این موضوع باز هم به چالشی در فضای مجازی بدل شد. ‌همین تجربه ناکافی رئیس مجلس باعث شد که در جلسه رأی به کلیات بودجه 1400، نمایندگان ندانند به «کلیات بودجه رأی می‌دهند یا به گزارش کمیسیون تلفیق مجلس»؛ به همین دلیل برخی از نمایندگان اشتباهی رأی دادند. از موارد تخلفات جالب هیئت‌رئیسه مجلس یازدهم که بی‌سابقه است، می‌توان به نشستن سه رئیس در یک روز بر کرسی ریاست مجلس اشاره کرد. در حالی که طبق آیین‌نامه داخلی مجلس، هر جلسه باید چهار ساعت باشد و اگر نمایندگان بخواهند جلسه را ادامه بدهند باید برای آن رأی‌گیری کنند، اما در آن جلسه سه رئیس بر کرسی نشستند و علی نیکزاد که ریاست پایانی جلسه را بر عهده داشت، نیم‌ساعت بعد از وقت قانونی، زنگ پایان جلسه را به صدا درآورد.‌ حالا باید دید مجلس کم‌تجربه‌ها در حالی که به سومین سال فعالیت خود نزدیک می‌شود، از خامی گذشته خارج شده و پخته‌تر عمل می‌کند یا باز هم قرار است تا روز آخر این روند را ادامه دهد و در میان ادوار مختلف، رکوردی در‌این‌باره به ثبت برساند.

 

**************************************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات