یکی از الزامات توسعه و پیشرفت سیاسی در هر نظامی، وجود احزاب و گروههای سیاسی است که میتوانند نمایندگی اقشار و طبقات مختلف جامعه را بر عهده گرفته و بازتابدهنده مطالبات و خواستههای آنان باشند[...]
یکی از الزامات توسعه و پیشرفت سیاسی در هر نظامی، وجود احزاب و گروههای سیاسی است که میتوانند نمایندگی اقشار و طبقات مختلف جامعه را بر عهده گرفته و بازتابدهنده مطالبات و خواستههای آنان باشند. احزاب میتوانند به رابطه حاکمیت و مردم نیز عمل کرده و مطالبات و انتظارات حاکمیت از مردم را نیز انتقال داده و به نحوی همبستگی دولتـ ملت را تقویت کرده و مانع از فعالسازی شکاف میان این دو شوند.
در این میان، تحزب به مثابه هر مقوله دیگری میتواند از جایگاه مطلوب خود خارج شده و به تهدیدی برای حاکمیت بدل شود. یکی از مهمترین انحرافات، رشد و گسترش فرهنگ انحصارگرایانه و جناحیـ قبیلگی است. آنجایی که تعلقات جناحیـ سیاسی بر منافع ملی غالب شده و چشمهای حقیقتبین را کور کرده و حاصل آن بیان اظهاراتی برآمده از حقد و کینه است که میتواند جامعه را نیز با بداخلاقی سیاسی مواجه کرده و اذهان عمومی را گمراه کند.
متأسفانه، این انحراف برجسته در میان بخشی از فعالان حزبیـ سیاسی کشور در طول سالهای اخیر رشد یافته و به آفتی برای فعالیت سیاسی بدل شده است. آخرین نمونه از این اظهارات را میتوان در کلام فائزه هاشمی مشاهده کرد که به تازگی در یک جلسه اینترنتی در کلاب هاوس گفته است: «تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند! چیزی که از سپاه نصیب جامعه ایران میشود، منفی است و باید جایی متوقف شود.» درباره این اظهارات باید به نکاتی توجه کرد:
افرادی، چون فائزه هاشمی، صادق زیباکلام و... افراد کلیدی و با اهمیتی در میان جریان سیاسی اصلاحطلبی نیستند که اظهاراتشان به تنهایی ارزش دقت و بررسی را داشته و حتی مورد اعتنای دوستانشان قرار گیرد. آنها تابوشکنان هتاکی هستند که به میدان آمدهاند و تعابیرشان از حقایقی در روح و روان بخشی از جریان رادیکال در کشور حکایت دارد که متأسفانه از جریان انقلابی حقد و کینه داشته و در این مسیر حتی حاضر به قربانی کردن مصالح ملی هستند. نگاه خیانتآمیزی که به بیگانه پالس میدهد و مناقشات داخلی را فرصتی برای بهرهبرداری بیگانگان قرار میدهد!
بدون شک، اولین استقبالکنندگان از این اظهارات، آمریکاییها و رژیم صهیونیستی هستند که مهمترین دشمن خود را سپاه میدانند و سالهاست سناریوی «سپاههراسی» را کلید زدهاند و با همه توان از هر بهانهای برای حمله به سپاه استفاده میکنند. قاتلان حاج قاسم سلیمانی به خوبی میدانند آن مجموعه توانمند که سیاستهای راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه غرب آسیا برهم ریخته و آنها را در باتلاق ناکامیهای پی در پی فرو برده است، سپاه است. این سپاه است که به مثابه بازوی توانمند انقلاب اسلامی امروز بیگانگان را به خروج از منطقه واداشته و صدها میلیارد دلار هزینهکرد را برای استکبار جهانی بینتیجه گذاشته است. بنابراین به استقبال هرگونه اظهاراتی میروند که به تخریب سپاه بینجامد که سخنان فائزه تنها نمونهای از آن است.
اظهارات فائزه از وجود طیفی در میان جریانهای سیاسی حکایت دارد که از آنان میتوان به حامیان داخلی تحریم ملت ایران یاد کرد! آنان به واقع «کاسبان تحریم آمریکایی» هستند که معتقدند با فشار مستمر بر نظام و ملت ایران میتوان شاهد تغییر رفتار جمهوری اسلامی بود. آنان پس از سالها ناکامی در فرآیند مردمسالاری و اعتماد نکردن اکثریت ملت ایران به ایدههای براندازانه آنها (تحت لوای اصلاحطلبی و...)، برای پیشبرد برنامههای سیاسی خود به حمایت بیگانگان دل بستهاند! آنها به این نتیجه رسیدهاند که آنچه اصلاحات ساختاری در کشور میخوانند (که بهتر است از آن به پروژه سکولاریزاسیون جمهوری اسلامی یاد کرد)، فرآیندی نیست که از طریق رقابتها و مبارزات سیاسیـ مدنی در این کشور ممکن باشد و قانون اساسی، ساختار امن جمهوری اسلامی و اکثریت ملت آگاه ایران اجازه براندازی سیاسی نظام را نخواهد داد، لذا جز با فشارها و تهدیدات بیرونی بیگانه امکان دسترسی به آن ممکن نخواهد بود! به همین دلیل به جاده صافکن بیگانگان در سیاست داخلی بدل شدهاند و به هر بهانه تلاش دارند پای بیگانگان را به مسائل داخلی کشور باز کنند. همانها که در سال 1388 در برابر خواست مردم تمکین نکردند و شعار ابطال انتخابات را سر دادند و برگزاری انتخابات مجدد با نظارت مراجع بیگانه را طلب کردند! جریانی خطرناک که باید ماهیت فاسد آنها آشکار شده و از چهره بازیگران اصلی آن پرده برداشته
شود.
سخن آخر آنکه همین اظهارات به خوبی عیان میکند که سپاه در جای خوبی ایستاده و توانسته است نقشههای دشمن را یکی پس از دیگری نقش بر آب کند، وگرنه اینگونه نبود که به هر بهانهای دشمنان انقلاب و ایادی داخلی آنها پنجه بر چهره سپاه بیندازند!