اگرچه و جبهه ملی فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شکست خوردند، اما امروز هیچ کس با استناد به این مسئله از مکرون به عنوان سیاستمداری مقتدر یاد نمی کند! رئیس جمهور فرانسه خود نیز به خوبی می داند که گردش آرای سلبی برخی مخالفانش مانند چپ گرایان افراطی( به رهبری ژاک ملانشون) به سبد رای او، از سر اجبار بوده است.در چنین شرایطی، مکرون نمی تواند به نقطه ثقل سیاسی اتحادیه اروپا تبدیل شود. پس از خداحافظی آنگلا مرکل صدر اعظم سابق آلمان از قدرت، برخی تحلیلگران معتقدند بودند که بهترین فرصت برای فرانسه جهت تبدیل شدن به رهبر اصلی اتحادیه اروپا و منطقه یورو به وجود آمده است، اما این تحلیل ازابتدا خطا بود!
حذف مولفه اقتدار از فرانسه
در چنین شرایطی باید مولفه ای به نام "اقتدار " را از قاموس سیاست داخلی و خارجی فرانسه حذف شده دانست! بر اساس نظرسنجی موسسه «هریس اینتراکشن»، اگر امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه بتواند با احزاب کوچکتر از جمله حزب محافظهکار «جمهوریخواهان» ائتلاف راست میانهٔ فراگیری تشکیل دهد، موفق خواهد شد در انتخابات ماه ژوئن اکثریت پارلمان فرانسه را تصاحب کند.اما در این صورت ، وی با مخالفانی قدرتمند، شهروندانی ناراضی و اکثریتی خشمگین رو به رو خواهد بود که سیاستهای کلان وی در حوزه اقتصادی –اجتماعی را بر نمی تابند. فراتر از آن،رئیس جمهور فرانسه به سبب ائتلاف اجباری با سوسیالیستها و محافظه کاران ( احزاب میانه رو ) ناچار خواهد بود امتیازاتی را به آنها در مسیر بقا در کاخ الیزه دهد.
نظرسنجی «هریس اینتراکشن» که روز دوشنبه منتشر شد، ارزیابی میکند در انتخابات پارلمانی پیش رو اردوگاه راست افراطی میتواند بین 117 تا 147 کرسی به دست آورد، در حالی که احزاب چپگرا همه با هم بین 73 تا 93 کرسی خواهند داشت.مکرون با کسب 58.5 درصد آرای انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، روز یکشنبه گذشته توانست برای دومین بار رئیسجمهوری این کشور بشود، و رقیب راست افراطی خود مارین لوپن شکست دهد. اما این پیروزی منجر به رفع نگرانی های اتحادیه اروپا نسبت به تحولات جاری در فرانسه نشده است!
دولت متزلزل در پاریس
لوپن گفته بود در صورت پیروزی، روابط فرانسه با اروپا را از اساس تغییر خواهد داد. از جمله گفته بود فرانسه را از پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» خارج میکند و روابط این کشور را با روسیه، که در حال جنگ در اوکراین است، عادیسازی میکند.اگرچه در نهایت وعدههای مکرون برای یک «فرانسه جهانی» و در رأس یک اتحادیه اروپایی بر دیدگاههای لوپن چربید، اما 41.5 درصد از رایدهندگان فرانسوی به لوپن رای دادند، و برای اولین مرتبه اردوگاه راست افراطی را به نزدیکترین موضع خود به ریاستجمهوری فرانسه رساندند.به گزارش خبرگزاری «سی.ان.ان»، اقبال این جمعیت قابل توجه به مواضع لوپن نشان میدهد که بخش بزرگی از مردم فرانسه که از وضعیت موجود ناراضی هستند، حاضرند برای حل مشکلات خود به سیاستمداران افراطی روی بیاورند.فراتر از آن، بسیاری از کسانی که از دو نامزد نهایی انتخابات ناراضی بودند، در روز رایگیری در خانه ماندند. طبق اعلام وزارت کشور فرانسه، نرخ امتناع از رای در دور دوم انتخابات 28 درصد بود، که بالاترین میزان طی 50 سال گذشته است. در واقع، تعداد کسانی که رای ندادند بیشتر از رایدهندگان به لوپن است.تجمیع این ارقام و آمار نشان می دهد که اکثر شهروندان اروپایی نسبت به مکرون و سیاستهای آن دید منفی و بازدارنده ای دارند.
افزایش مخالفتهای عمومی با کاخ الیزه
نتیجه انتخابات و تقویت قدرت ملی گرایان افراطی نشان می دهد که فرانسه 5 سال بحرانی را در پیش خواهد داشت. تحرکات جلیقه زردها و مخالفان نظام سرمایه داری در پاریس و مارسی تشدید خواهد شد و در آینده ای نزدیک شاهد ترکیب قدرت ملی گرایان افراطی و دیگر مخالفان مکرون با یکدیگر خواهیم بود. در چنین شرایطی به یکی از آسیب پذیر ترین سیاستمداران اروپایی تبدیل خواهد شد.بسیاری از معترضین فرانسوی اساسا دوگانه "مکرون-لوپن"را بدترین دوگانه انتخاباتی ممکن قلمداد کرده و تاکید داشتند که کشورشان باید خود را برای پذیرش دولتی ضعیف، حداقلی و ناتوان که با آرای سلبی شهروندان ( و نه آرای ایجابی آنها) انتخاب شده آماده کند. بدیهی است که در چنین شرایطی، فرانسه و دولت آن نه تنها به نقطه ثبات و مرکز ثقل اروپای واحد تبدیل نخواهند شد، بلکه به یکی از اصلی ترین کانونهای اعتراضی در اتحادیه اروپا و منطقه یورو مبدل می شوند.این موضوع می تواند به کل اتحادیه اروپا تسری پیدا کند.بدون شک مارین لوپن و همراهانش ، از جمعیت 41 درصدی طرفدارانشان به سادگی نخواهند گذشت. انها در صدد یارگیری گسترده تر در فضای سیاسی و داخلی فرانسه بر خواهند آمد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2017 میلادی، راستگرایان افراطی توانستند تنها 33 درصد آرا را کسب کنند.
سیگنالهای هشدار دهنده برای مکرون
افزایش آرای ملی گرایان به رهبری لوپن به وضوح نشان می دهد که اقبال برخی لایه های اجتماعی نسبت به انها افزایش یافته است. جریان چپ افراطی به رهبری ژاک ملانشون نیز با کسب 20 درصد از آرای انتخابات در دور اول، به مکرون نشان داد که در طول پنج سال دوم دوران ریاست جمهوری وی ( اگر این دوره به اتمام برسد!) به یکی از اصلی ترین رهبران مخالف وی تبدیل خواد شد. در هر حال، پیروزی مکرون مولد ثبات و آرامش در فرانسه و اروپای واحد نخواهد بود! ترسیم مختصات "فرانسه جدید" حتی برای صاحبان سنتی قدرت در این کشور نیز دهشتناک است. پاریس نه تنها قدرت به دست گیری رهبری واقعی و صیانت از موجودیت اروپای متحد را از اکنون تا سال 2027میلادی ( زمان انتخابات ریاست جمهوری آتی) نخواهد داشت ، بلکه باید با بحرانهای غیر قایل پیش بینی زیادی دست و پنجه نرم کند.این بحرانها، معطوف به گردش قدرت میان لوپن و مکرون یا دوگانه "ملی گرایی افراطی- اروپا گرایی" در فرانسه نیست.آنچه امروز بیشتر از هر زمان دیگری در فرانسه به چالش کشیده شده است،ساختار قدرت در این کشور و مولفه های تشکیل دهنده این ساختار می باشد. در این شرایط، کمتر کسی از تحلیلگران اروپایی از رئیس جمهور جوان فرانسه به عنوان سیاستمداری پیروز و قاطع در کاخ الیزه ،منطقه یورو و نظام بین الملل یاد خواهد کرد....