استحکامگرایان با نگاهی واقعبینانه به واقعیتها و مقتضیات زمان، از حل مشکلات کشور با فعالسازی ظرفیتهای درونی و تعامل و استفاده عزتمندانه از ظرفیتهای خارجی طرفداری میکنند[...]
استحکامگرایان با نگاهی واقعبینانه به واقعیتها و مقتضیات زمان، از حل مشکلات کشور با فعالسازی ظرفیتهای درونی و تعامل و استفاده عزتمندانه از ظرفیتهای خارجی طرفداری میکنند. درواقع، استحکامگرایان در عین پذیرش نیاز به تعامل با دنیا، خود را مجبور به انطباق کامل با نظام بینالملل و پذیرش مفروضات حاکم بر آن نمیبینند. این جریان که شامل نیروها و نهادهای انقلابی میشود، ریشههای فکریاش برگرفته از مکتب امامین انقلاب اسلامی بوده و به جد معتقدند، حتی در وضعیت موجود نیز میتوان سرنوشت کشور را خود تعیین کرد؛ نه آنکه آن را به حوادث و جریانهای بینالمللی، تحت عنوان جهانی شدن و ذیل عنوان «تعامل سازنده» بسپاریم و سلطه این جریان را بر سرنوشت کشور بپذیریم.
وجوه اشتراک و افتراق استحکامگرایان و تغییرگرایان
وجه اشتراک استحکامگرایان و تغییرگرایان در این نکته نهفته است که هر دو دیدگاه به ضرورت استفاده از امکانات بینالمللی برای توسعه کشور و حل مشکلات اذعان دارند، اما در عین حال در کیفیت و شدت و حدّت این قضیه با هم اختلافنظر دارند؛ از دیدگاه تغییرگرایان، معادله به ضرر ظرفیتهای داخلی تغییر میکند؛ یعنی در موازنه میان ظرفیتهای داخلی و خارجی، آنها برای ظرفیتهای خارجی اهمیت بیشتری قائل هستند، اما از دیدگاه استحکامگرایان این رابطه معکوس میشود و استفاده از ظرفیتهای خارجی را صرفاً در حکم تسریعکننده و کاتالیزور تجویز میکنند. از اینرو، این جریان میکوشد میان پایبندی به داعیهها، شعارها و آرمانهای ایدئولوژیک و پیگیری توسعهگرایی و ارتباطات و تعامل سازنده با دنیا موازنه برقرار کند و یکی را به نفع دیگری کمرنگ نکرده یا کنار نگذارد. درواقع، جریان استحکامگرا، برخلاف جریان تغییرگرا که عدول از آرمانها و داعیههای ارزشی و ایدئولوژیک را شرط بهرهبرداری از فرصتهای تعامل با دنیا میداند، معتقد به حفظ این داعیهها بوده و هرگونه کنار گذاشتن و عدول از این داعیهها، به بهانه بهرهبرداری از فرصتهای تعامل با دنیا را نفی و طرد میکند.
دالهای گفتمان استحکامگرایان
دیدگاهها و دالهای گفتمانی جریان استحکامگرا درست در نقطه مقابل دالهای گفتمانی جریان تغییرگرا قرار دارد. استحکامگرایی امروزه از طریق جریان اصولگرا و نهادهای انقلابی نمایندگی میشود و نماینده تام و تمام آن، شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی است. متأثر از گزارههای فوقالاشاره، مهمترین دالهای گفتمانی جریان استحکامگرا عبارتند از:
1ـ حفظ هویت اسلامی و انقلابی نظام
دال مرکزی این جریان را میتوان تلاش برای حفظ هویت اسلامیـ انقلابیـ استکبارستیزانه نظام دانست. به عبارت دیگر، اینان به تداوم و ماندگاری انقلاب اسلامی با همه ارکان و شعارهای آن معتقد هستند و تأکید دارند، غبار حوادث روزگار نباید مانع و سدراهی برای کنشهای انقلابی(انقلابیگری) و افراد انقلابی شود و عصاره و هویت انقلابی نظام، تحت هر شرایطی باید محفوظ و مصون بماند. نسخه عملیاتی و کاربردی مدنظر این جریان، برای اجرایی کردن و تأمین این دغدغه و دال مرکزی، «استحکامبخشی ساخت درونی قدرت و قوی شدن» است. از اینرو، سایر دالهای گفتمانی که در ذیل ذکر میشود، درواقع، عناصر، اجزا و در عین حال، راهبردهایی برای استحکامبخشی ساخت درونی قدرت نظام و قوی شدن کشور است. در توضیح باید گفت، مسئله اصلی این جریان، چگونگی همنشینی انقلابیگری و ماندگاری انقلاب اسلامی در عین حل مشکلات کشور و مردم است. در این راستا، آنها به جمع بستن میان این دو معتقد بوده و حل مشکلات کشور را در گرو تمسک و عمل به ارزشها و شیوههای انقلابی یا به بیان دقیقتر، با حفظ ساخت حقیقی و حقوقی نظام میسر میدانند. تأکید آنها بر درونگرایی و قوی شدن برای حل مشکلات کشور، باتوجه به همین نکته قابل درک است؛ زیرا در درونگرایی و قوی شدن، چون توسعه کشور منوط به ظرفیتهای خارجی نیست، هیچ الزامی برای رعایت ملاحظات قدرتهای بزرگ و ایجاد دوقطبی و دوگانهسازی میان ارزشهای انقلاب با مسائل و مشکلات کشور وجود ندارد.
2ـ درونزایی یا نگاه به درون؟
این دیدگاه، ضمن طرد انزواگرایی و اعتقاد به تعامل سازنده با دنیا، اعتماد به ظرفیتهای درونی و به کاربستن و شکوفایی این ظرفیتها را علاج پیشرفت کشور میداند. به بیان بهتر، جریان استحکامگرا با وجود اهمیت دادن به ارتباط و تعامل سازنده با دنیا، آن را علت تامه برای پیشرفت کشور نمیداند، بلکه به درونزایی معتقد بوده و ارتباطات بینالمللی را صرفاً به منظور تقویت ظرفیتهای درونی تجویز میکند. به عبارتی، برای پیشرفت کشور معتقد به اولویت بخشیدن به ظرفیتهای درونی است.
3ـ تعاملگرایی ضدنظام سلطه
براساس دیدگاه استحکامگرایان، جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود تعاملگراست؛ یعنی باب گفتوگو و مذاکره با هر کشوری به جز رژیم صهیونیستی را باز میداند و تعامل را ضرورتی برای دفاع از هویت و اصالت انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی تلقی میکند؛ اما در مقابل نظام سلطه موضع منفی داشته و قائل به مبارزه و ضدیت با آن است. به بیان دیگر، استحکامگرایان معتقدند در عین تعامل با دنیا، نباید خود را در زیرمجموعه نظام ظالمانه بینالمللی تعریف کرد. درواقع، اینان به جهتگیریهای مستقل، آن هم براساس هویت اسلامیـ ایرانی و بدون رعایت ملاحظات مستکبران قائل هستند. برهمین اساس، آنها تعاملگرایی در سیاست خارجی را محدودکننده جهتگیریهای استقلالطلبانه نظام اسلامی نمیدانند. به بیان دیگر، اینان قائل به جمع بین حفظ هویت و شعارهای انقلابی و استکبارستیزانه و تعاملگرایی یا به تعبیر دقیقتر، بهرهگیری از ظرفیتهای خارجی برای توسعه کشور هستند.
4ـ خوداتکایی یا کاهش وابستگیها
این جریان معتقد است، آنچه مشخصکننده مسیر حرکت در زمینهها و ابعاد مختلف علمی، فناوری، نظامیـ دفاعی و... است، نیازها و شرایط کشور است و نه ملاحظات و نگرانیهای بیگانگان. از اینرو، علاوه بر تأکید بر ظرفیتسازی در حوزههایی مانند صنعت دفاعی و حوزههای علم و فناوری کشور، با هرگونه محدودیت در این زمینهها مخالفت میکنند. به تعبیر دیگر، با وجود اینکه گفته میشود در عصر جهانی شدن و وابستگی متقابل کشورها به همدیگر، دیگر تأکید بر خوداتکایی، استقلال، درونزایی و موارد مشابه اهمیت سابق خود را از دست داده است و کشورها باید بیش از هر چیزی به تعامل با هسته مرکزی جریانهای قدرت، ثروت و فناوری بینالمللی روی آورند، این جریان، معتقد به خوداتکایی و تقویت توانمندیها و ظرفیتهای درونی کشور و طرد وابستگیهای آسیبزاست. درواقع، اگرچه اینان نیز معتقدند بحثهایی مانند وابستگی دیگر همچون گذشته پررنگ نیست و تغییر معنا و مصداق داده است، اما در عین حال، قائل به کاهش وابستگیهای آسیبزا برای کشور و سیاستگذاری براساس الزامات و نیازهای کشور هستند. در توضیح باید گفت، براساس دیدگاههای این جریان، انقلابیگری و انقلابی ماندن منوط به طراحی درست راهبرد توسعه کشور بر مبنای ظرفیتهای داخلی است و شرط توفیق در این راستا، سرمشق قرار دادن قوی شدن یا استحکام ساخت درونی است و برای این منظور باید نقاط ضعف کشور یا وابستگیهای آسیبزا که زمینه تأثیرگذاری قدرتهای سلطهگر بر کشور را فراهم میکند، ترمیم و رفع شود.
نتیجهگیری
عمده تلاش جریان استحکامگرا، ارائه نسخهای برای پیشرفت کشور در شرایط جهانی شدن و وجود مشکلات اقتصادی در داخل است؛ نسخهای که در عین تأمین کارآمدی و توسعه کشور و توفیق در حل مشکلات، سبب خدشهدار شدن هویت انقلابی و استکبارستیزانه نظام اسلامی نشود. نسخه این جریان برای این منظور، نیز اعتماد به درون، به کاربستن ظرفیتهای داخلی کشور و قوی شدن است؛ زیرا در این صورت نظام خود را ناگزیر از پذیرش شرایط ظالمانه حاکم بر نظام بینالملل نمیبیند و قادر است در عین حفظ هویت و جهتگیریهای انقلابی، به کارآمدی و توسعه هم نایل شود.