صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۳  ، 
کد خبر : ۳۳۷۸۲۶

یادداشت روزنامه‌های ۱۲ اردیبهشت

کیهان**

از یاران خمینی تا سربازان خامنه‌ای/ مسعود اکبری

1- در سال 1342 وقتی امام خمینی در قم بازداشت شدند و در حال انتقال به تهران جهت تبعید به خارج از کشور بودند، مامور ساواک از ایشان پرسید «پس یاران شما کجا هستند؟!» حضرت امام در جواب فرمودند «یاران من در گهواره‌های مادرانشان هستند.»
روزها و سالها گذشت و رمز و راز این بیان حکیمانه در بهمن 57 و سپس در هشت سال دفاع مقدس آشکار شد؛ آنجایی که نوجوانان غیور و جوانان رشید کشورمان حماسه‌ها آفریدند و دشمن و پادوهای آن در داخل، حیران مانده بودند که رژیم پهلوی با آن تشکیلات و حمایت‌های خارجی و رژیم بعث صدام که توسط غرب و شرق عالم تا بن دندان مسلح شده بود، چگونه توسط «یاران و سربازان خمینی» به خاک مذلت کشیده شدند.

2- ساعت 7 صبح روز 14 خرداد 1368 خبری جانکاه و ناگوار، ملت ایران را سیاهپوش و مسلمانان و آزادی خواهان در سراسر جهان را عزادار کرد؛ گوینده رادیو با صدایی محزون و بغض آلود اعلام کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، انا لله و انا الیه راجعون؛ روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست».
حضرت امام- رضوان الله تعالی علیه- مصداق اتّم «قلب مطمئن» و«نفس مطمئنه» بود، چنان‌که در وصیتنامه سیاسی- الهی خود تاکید کردند:«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‏‎ ‎‏امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران‏‎ ‎‏مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم. و به دعای‏‎ ‎‏خیر شما احتیاج مبرم دارم.

و از خدای رحمان و رحیم‏‎ ‎‏می‌خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر‏‎ ‎‏بپذیرد. و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی‌ها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سّد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.»

3- ملت ایران از پیر و جوان و زن و مرد، بر سر و سینه زنان و با چشمانی اشکبار و قلبی آکنده از غم و‌ اندوه به خیابان‌ها آمدند. مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. این مراسم عظیم و بی‌نظیر و چندده‌میلیونی، رسانه‌های خارجی را در بهت و حیرت فرو برد. روزنامه
«تایمز مالی» چاپ لندن با تأکید بر ابطال نظر تحلیلگران غربی در گزارشی اذعان کرد:«همه کسانی که انتظار داشتند با درگذشت آیت‌الله خمینی سیاست‌های ایران ناگهان تغییر کند، باید با دیدن صحنه‌های پرهیجان و خروشان جمعیت تشییع‌کننده پیکر آیت‌الله خمینی همه امیدهای خود را بر باد رفته ببینند.» این بدان معنی بود که «مکتب‌ امام‌« با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشده و نخواهد شد.

4- امام خمینی(ره)، عبد صالح خدا و فرزندی برومند از نسل ابراهیم(ع) و محمد(ص) با اطمینان قلبی به وعده‌های نصرت و هدایت الهی، کمر طاغوت‌ها و مستکبران را شکست. نگاهی به بینش و منش حضرت امام در رهبری امت و مدیریت نظام اسلامی، حاکی از آن است که ایشان تا آخرین روزهای حیات مبارکشان بر مواضع و رویکرد انقلابی اصرار و به آنها عمل می‌کردند.
منظومه دینی و سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اصول و مبانی مشخصی از جمله باور عمیق به اسلام و خداوند متعال، مردم‌سالاری و احترام به آرای مردم، بی‌اعتمادی به دشمن و جبهه استکبار، اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت، توجه ویژه به حمایت از محرومان و مستضعفان، استقلال کشور و نفی سلطه پذیری، عقلانیت، معنویت، عدالت خواهی، مخالفت جدی با خوی کاخ‌نشینی و اشرافیگری و توجه ویژه به مسئله وحدت ملی بود.
امام خمینی، همواره اسلام آمریکایی و به عبارتی اسلام بی‌تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا و اسلام چشم دوخته به آمریکا و قدرت‌های بزرگ را مردود می‌دانستند.

5- «شما وقتی مثل آقای خامنه‌ای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟» این بیان حکیمانه، بخشی از اظهارات حضرت امام خمینی خطاب به برخی از اعضای مجلس خبرگان در جلسه‌ای خصوصی است.(مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اول، اجلاسیه هفتم، صص 152-151). حضرت امام، به غیر از این مورد، در چندین نوبت دیگر نیز در جمع نزدیکان صراحتا از آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان فردی شایسته برای رهبری آینده نام برده بودند.
به عنوان نمونه، سرکار خانم «زهرا مصطفوی» دختر حضرت امام- رضوان الله تعالی علیه- در این خصوص نقل کرده‌اند که «من مدت‌ها قبل از برکناری قائم‌مقام رهبری شخصا از محضر امام درباره رهبری پرسیدم و ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای نام بردند. پرسیدم که آیا شرط مرجعیت و اعلمیت در رهبری لازم نیست و ایشان نفی کردند و از مراتب علمی ایشان پرسیدم و صریحا فرمودند که ایشان اجتهادی که برای ولی فقیه لازم است را دارند.»
روایت سوم از زبان مرحوم حجت‌الاسلام حاج احمد آقای خمینی است. از ایشان نقل شده است که در جمعی وقتی آیت‌الله خامنه‌ای در مقام رئیس‌جمهور به کشور کره رفته بودند و در مجلس آن کشور سخنرانی می‌کردند به امام می‌گوید آقای خامنه‌ای خوب در این مسئولیت جا افتاده است امام نیز در پاسخ ایشان می‌فرمایند آقای خامنه‌ای شایستگی رهبری را داراست.
مرحوم آیت‌الله محسن مجتهد شبستری عضو مجلس خبرگان و از جمله عضو اولین دوره مجلس خبرگان، پیش از این در گفت‌و‌گویی تاکید کرده بود:«اگر اشارات امام نبود، باز هم خبرگان رهبری به غیر از آقای خامنه‌ای به فرد دیگری نمی‌رسید و از ایشان شایسته‌تر نداشتیم اما توصیه‌های امام سبب تصریح و کسوت رای‌گیری شد.»
به فضل الهی به فاصله کوتاهی پس از رحلت حضرت امام، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک پیامبر اعظم(ص) منتقل شد. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در طول دوران زعامت خود در نظر و عمل، منظومه فکری و سیره عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را بی‌کم و کاستپیش روی خود قرار داده و نظام اسلامی را در همان مسیر به پیش برده‌اند.

6- رهبر معظم انقلاب- 14 خرداد 1394- در مراسم بیست‌وششمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) فرمودند: «مسئله تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب می‌شود، آن راهی که می‌تواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است. امام را نباید به‌عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی، موردتوجه قرار داد، بعضی این‌جور می‌خواهند امام را بشناسند و بشناسانند و این غلط است.» اکنون سال‌های طولانی است که پروژه «معرفی امامِ منهای خط امام» توسط جریان تحریف به صورت ویژه دنبال می‌شود.

همان طیفی که هیچ اعتقادی به مردم سالاری ندارد و پس از شکست در انتخابات با دروغ تقلب، رأی مردم را لگدمال کرد؛ جریانی که بی‌تفاوت نسبت به خوی اشرافیگی و با دهن کجی به محرومان و مستضعفان، حامی اصلی مدیران نجومی بگیر است و این مدیران متخلف را ذخیره نظام معرفی می‌کند؛ طیفی که مفسدان گردن کلفت اقتصادی را کارآفرین برتر و نخبه معرفی می‌کند؛ و همان جماعتی که دولت آمریکا را کدخدا می‌نامد و مدعی است که باید همچون برده‌ای در مسلخ و بره‌ای در مذبح در خدمت آمریکا باشیم و جریانی که مدعی است توان دفاعی و قدرت موشکی ایران قابل معامله است.

همان طیفی که به بهانه‌های مختلف بر زخم مردم نمک پاشیده و بر طبل دوقطبی و دوپاره کردن مردم می‌کوبد.

7- اکنون بیش از 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سپری شده است. اگر پیامبر اعظم(ص) و قرآن کریم هیچ معجزه‌ای نداشتند جز عرضه دو مومن ابراهیمی در تراز امام خمینی و امام خامنه‌ای، برای یقین اهل درک و درایت کافی بود.
ملت ایران به فاصله کوتاهی پس از رهایی از چنگال رژیم فاسد و عقب‌مانده پهلوی، با جنگ تحمیلی رو‌به‌رو شد.

روزها و ماهها و سالها سپری شد. کودتای مخملی با طراحی پیچیده به اجرا درآمد، تحریم‌های فلج‌کننده علیه کشورمان تصویب شد، پروژه یارگیری و سربازگیری توسط دشمن در کنار پروژه نفوذ در مقاطع مختلف اجرا شد، برخی سوپرانقلابی‌ها که استقامت و طاقت ماندن در این راه را نداشتند و نتوانستند در مسیر بمانند، شروع به سنگ‌اندازی کردند.
دشمن ترور مقامات و دانشمندان هسته‌ای را کلید زد، آشوب خیابانی، بمب‌گذاری، ایجاد گروهک‌های تکفیری و جدایی‌طلب و... هر آنچه که برای زمین زدن یک حکومت مردمی به کار می‌آمد توسط دشمنان قسم خورده اجرا شد اما در نهایت همه این نقشه‌ها نقش بر آب شد.

حالا در شرایطی که در 43 سال اخیر هفت رئیس‌جمهور آمریکا خوراک مار و مور شده یا در تاریخ گم و گور شدند، انقلاب اسلامی پایدار مانده و شاخ و برگ گسترانده است.
چهل‌ و سه سال قبل، دشمنان ملت ایران و پادوهای آنها در داخل کشور به یکدیگر دل‌خوشی می‌دادند که شش ماه صبر کنید، کلک جمهوری اسلامی ایران کنده می‌شود؛ شش ماه سپری می‌شد و اتفاقی نیفتاده بود، می‌گفتند یک سال دیگر صبر کنید، قضیّه تمام می‌شود و... اکنون بیش از چهل و سه سال از آن زمان گذشته و ۸۶ مرتبه است که آن وعده شش ماهه تمدید شده است و در این میان، آن نهال نوپا به درختی تنومند با ریشه‌های عمیق تبدیل شده است.

8- این روزها سرود حماسی و روح‌نواز «سلام فرمانده» غوغایی عظیم در کشور به راه‌انداخته وشهر به شهر و روستا به روستا و کوچه به کوچه در حال گسترش و فراگیری است و حتی در دیگر کشورها نیز در حال تکثیر است. وقتی نوجوانان عزیز کشورمان با آن قلب‌های پاک و چشمان اشکبار با امام زمان(عج) خود عهد و پیمان می‌بندند و آرزوی حاج قاسم شدن برای امام زمانشان را طلب می‌کنند و فریاد می‌زنند که «سیدعلی دهه‌ نودی‌‌هاشو فراخوانده»، دشمن از خشم به خود می‌پیچد و رسانه‌های خود و پادوهای داخلی را به خط می‌کند تا بلکه جلوی این موج عظیم را بگیرند، اما زهی خیال محال.


9- دشمن سالهاست که از چند جبهه مشغول هجمه به ملت ایران است. از یک‌سو با ترور و تحریم و از سوی دیگر با ناتوی فرهنگی. اما مردم فهیم ایران به فضل الهی در بزنگاه‌ها در مواجهه با دشمن سربلند از آزمون بیرون آمده‌اند. فیلم سخیف و هتاکانه «عنکبوت مقدس» جدیدترین نمونه از دست و پازدن دشمن در مواجهه با مردم ایران است. این فیلم دم‌دستی و کم مایه- بنابر نظرسنجی تماشاگران جشنواره کن- با حمایت مالی چند یهودی صهیونیست ساخته شده است.
در این فقره نیز مردم عزیز و فهیم ایران با گرایش‌های مختلف سیاسی بلافاصله پس از انتشار محتوای این فیلم هتاکانه، موج عظیمی از ارادت خود به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را به راه‌انداخته و تارهای تنیده شده توسط شبکه عنکبوتی «ناتوی فرهنگی» را پاره کرده و این شعر را زمزمه کردند «هر صبح سمت میکده‌ای از رواق‌ها؛ هو می‌کشیم جرعه‌ای از زعفران قدس/خفاش و عنکبوت در این بارگاه نیست ؛این صحن‌ها خُتن شده از آهوان قدس /ما را ببر به ساحل سجاده و دعا؛ تا عرش بی‌نهایت و تا بی‌کران قدس(حامد حجتی)».


10- اکنون در سی و سومین سالگرد عروج ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پرچم امام خمینی(ره) با هدایت داهیانه امام خامنه‌ای در اهتزاز است و ان شاءالله نهضت خمینی مقدمه نهضت جهانی حضرت ولی عصر(عج) باشد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.

 

******************

خراسان**

ما و مکتب روح ا.../ میرزا رضا توکلی
 
14 خرداد هرسال و همزمان با سالروز رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی، نام امام خمینی (ره) بیش از هر زمان دیگری بر سر زبان ها می افتد و  طبعا بازخوانی اندیشه، سیره رفتاری  و مکتب امام  نیز عمق و گستره بیشتری می یابد.  بدیهی است  از  اندیشه و مکتب امام همانند دیگر اندیشمندان و بزرگان تاریخ خوانش های مختلفی انجام می شود اما بی تردید تبیینِ خلف صالح او  یعنی حضرت آیت ا... خامنه ای  از اندیشه و سیره بنیان گذار انقلاب از ناب ترین  تفسیر ها وتبیین های موجود درباره مکتب روح ا... است. 

درطول این سال ها ایشان  به شیوه های  مختلف به تبیین شاخص های این مکتب همت گماشته  و نکات مهمی را دراین باره بیان کرده اند . شاید  یکی از سخنرانی های  رهبر معظم انقلاب درباره امام (ره)و شاخصه های  اندیشه و سیره او،  سخنرانی معروف   14 خرداد سال 90  ایشان  باشد که  به  سراغ  تبیین مکتب این عزیز سفر کرده رفتند و مکتب امام را به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومی و همگانی ملت ایران معرفی می کنند. مکتبی که رهبر فرزانه انقلاب عقلانیت و معنویت را دو بعد اصلی آن بر می شمارند  که از دیدگاه ایشان هر کدام دارای مظاهر مختلفی است.

رهبر حکیم انقلاب  تکیه‌ به آرای مردم و انتخاب مردم‌سالاری،قانون اساسی ، سرسختی و عدم انعطاف و اعتماد در مقابله‌ با دشمن مهاجم و تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی  و تحول گرایی در ملت را از جمله بارزترین مظاهر عقلانیت مکتب امام بر شمرده و در بخشی از سخنان خود خاطر نشان می کنند :« از جمله‌ مسائلی که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آن ها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومت های استبدادی بر زبان جاری می کردند که آقا مملکت صاحب دارد.

مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدانی بودند که بر کشور حکمرانی می کردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.»  ایشان  در تبیین شاخصه های مکتب روح ا... به سراغ عنصر معنویت نیز رفتند و بارز ترین مظهر معنویت مکتب را اخلاص امام بیان کردند ، اخلاصی که سبب شده بود امام کار را برای خدا انجام دهد و « از اول، هرچه که احساس می کرد تکلیف الهی اوست، آن را انجام می داد. از فداکاری در این راه، امام ابا نکرد.»

در شاخصه های  مکتب امام عدالت از دیگر مهم ترین شاخصه هاست  که به بیان رهبر انقلاب برخاسته از همان  بعد  عقلانیت  امام است   و تاکیدات پیوسته امام بر این موضوع  نیز سبب شده که عدالت به خودی خود در کنار عقلانیت و معنویت از جایگاه ویژه ای در مکتب امام برخوردار باشد. واقعیت این است که عدالت  به ویژه  در مفهوم  اجتماعی دستکم در سده های اخیر یکی از مهم ترین چالش ها و دغدغه های فکری و عملی اندیشمندان و مکاتبی است که مدعی بوده و هستند که برنامه ای جامع برای اداره زندگی بشر و سوق دادن او به سرحدّ کمال مطلوب دارند.


نگاهی به سیره و رویکرد امام (ره) به طور واضح شاخصه های مبرهنی از این مقوله را پیش روی ما قرار می دهد .

برخورداری تمام اقشار از حقوق برابر،عمل بر اساس قانون و موازین قانونی،مساوی بودن همه در برابر عدالت، برخورداری تمام اقشار از رفاه و زندگی صحیح،پر کردن شکاف های طبقاتی،توزیع عادلانه ثروت و درآمدها، محو هر گونه تبعیض ، ظلم و استثمار،لغو امتیازات ویژه زمامداران، ارتباط نزدیک مسئولان با مردم و انتخاب مسئولان از میان مردم و...   ابعاد جزئی تری از این شاخصه در کلام و سیره امام را مشخص  می کند  که البته  این عدالت در هدف غایی و نهایی  خود برای رسیدن انسان به کمال مطلوب معنوی اوست.
از نکات قابل توجه در تبیین  شاخص های مکتب امام  آن است که معظم له اخلاق  را پایه اساسی مکتب امام معرفی و خاطر نشان می کنند که انقلابی گری و عدالت خواهی بدون اخلاق جایی در مکتب امام ندارد و آن را انحراف از مکتب می دانند :« اگر به نام عدالت‌خواهی و به نام انقلابی گری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم.

اگر به نام انقلابی گری، به نام عدالت‌خواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالف اند، اما می دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آن ها را مورد ایذا و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم.» تذکر ها و توصیه های 

هراز گاه ایشان به ویژه  به برخی تریبون داران درباره مراقبت از  خدای ناکرده بردن آبروی کسی خود مصداق بارزی از تقید به این شاخصه مهم مکتب امام است .مثلا  همین چند وقت قبل  بود که  ایشان  درهمین چارچوب و در پیامی به رئیس مجلس تاکید کردند که  اسامی افراد پیش از اثبات جرم نباید  رسانه ای شود،شاهد مثال های این موضوع البته بسیار است .
بدیهی  است  همان گونه که رهبر انقلاب تاکید کرده اند  بازخوانی اصول مکتب امام  یک راه جلوگیری از تحریف این اصول از سوی برخی است.  

باید مکتب امام و اصول امام را فهمید و طبق آن رفتار کرد و با آن عملکرد دیگران را سنجید.

 

******************

جوان**

«عراق و لبنان بی‌سر» در نقشه امریکا/ هادی محمدی
 

راهبرد مرحله‌ای امریکا برای سه حوزه ایران، عراق و لبنان که از اکتبر سال ۲۰۲۰ آغاز شد، در ایران با تولید ناآرامی و با هدف شورش‌سازی مهار شد، ولی در عراق و لبنان برای امریکا، ظرفیت‌هایی را ایجاد کرد که طمع بلعیدن همه ساختار قدرت، در اولویت قرار گرفت.

برهم زدن معادله قدرت در عراق و لبنان که کارکرد برجسته‌ای در پرونده ایران داشت تا وزن منطقه‌ای ایران و مقاومت را به عقب براند، با اقدام تروریستی به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی دنبال شد که برخلاف ارزیابی و محاسبات دستگاه‌ها و مقامات امریکا، نتایج معکوسی برای امریکا در افزایش هزینه‌های امریکا و شتاب بیشتر سیاست‌های منطقه‌ای ایران دربر داشت.

در عراق پس از عبور از دکتر عادل عبدالمهدی و کنار زدن دیگر کاندیداها، به انتصاب مصطفی کاظمی دست یافتند و گام‌های زیادی را که تماماً برای عراق و منافع ملی این کشور خسارت محض بود، به اجرا گذاشتند و روند‌ها را برای تیر خلاص به اجرای انتخابات پارلمانی کاملا دست‌کاری شده و تقلب‌های گستاخانه رساندند.
در لبنان هم سعد حریری با فعال کردن احزاب آلوده ۱۴ مارس و جریان جدید جوکری، همانند عراق، بر ایجاد جریان سوم متکی به فعالان جوکری و بنام اصلاح‌طلب حرکت کردند و دولت لبنان را با بدترین فشار‌های اقتصادی روبه‌رو کردند که از انفجار در بندر بیروت آغاز شد و از طریق مسدود کردن هرگونه تراکنش ارزی، به گرانی و تورم افسارگسیخته دامن زدند تا حاصل آن را در انتخابات پارلمانی دریافت کنند.

ادبیات سیاسی آن‌ها اینگونه هدایت شد که مشکلات موجود در لبنان به‌دلیل رویکرد‌های مقاومت در این کشور است و همین ترفند را در عراق دامن زدند و با نام اصلاح‌طلبی و مبارزه با فساد و ناکارآمدی ساختارها، با مدیریت خانم پلاسخارت، نماینده دبیرکل سازمان ملل که یک عنصر مخرب امنیتی بود و سفارت انگلیس و امریکا، هدایت کردند و راه نجات را در رویکرد‌ها و سیاست‌های صندوق جهانی پول و کانال‌های سیاستگذاری استعماری تعریف کردند و مجریان آن را همان دست‌های آلوده در عراق و لبنان قرار دادند.
حاصل انتخابات نه در لبنان و نه در عراق، به نتایج هدفگذاری شده نرسید و با همه تلاش و پول‌پراکنی و مداخلات منطقه‌ای ترکیه و امارات و سرویس‌های اطلاعاتی، به نقطه‌ای رسیده‌اند که مثلث مقتدی‌صدر، مسعود بارزانی و حلبوسی در بدترین وضعیت در مسیر واگرایی در ائتلاف و در درون خود شده‌اند.

در لبنان هم رؤیا‌های انتخاباتی آنها، با تکیه بر سمیر جعجع و فروپاشی انسجام اهل سنت در محور سعد حریری به نقطه‌ای رسیده که مقامات مسئول امریکایی در پرونده لبنان، از آنچه به دست آمده، ابراز ناامیدی می‌کنند. روند‌های قانونی و طبیعی و دموکراتیک، برای پروژه کودتایی در لبنان و عراق امیدآفرین نیستند و ادامه وضعیت فعلی نیز به ویران شدن همه آرزو‌ها و سرمایه‌گذاری‌های آن‌ها منتهی می‌شود؛ لذا هم در لبنان و هم در عراق، تنها راه نجات خود و جریان‌های وابسته‌شان را در ایجاد یک شوک امنیتی می‌دانند تا با هزینه سازی برای این دو کشور، آن‌ها را در مسیر مطلوب قرار دهند.

در لبنان به رغم عربده‌های جریان وابسته به رژیم صهیونیستی، جرئت درگیری‌سازی ندارند، ولی دستور کار اصلی امریکا، افزایش و ادامه فشار اقتصادی است تا جامعه لبنانی را به نقطه انفجار و تسلیم برسانند و در عراق، همانند آنچه در آغاز تولد داعش، در اقلیم کردستان، ظرفیت‌های بحران را تدارک دیدند، در حال آموزش و ساماندهی تیم‌های تروریستی و آشوب‌ساز هستند و مقدمات اعتراضات خیابانی را نیز به مقتدی صدر سپرده‌اند و بهانه آن را تکیه بر فساد و ناکارآمدی و مقابله با دستگاه قضایی عراق گذاشته‌اند.

حداقل تصور در پروژه بحران‌سازی امریکا با ایجاد شرایط بی‌دولتی در عراق و لبنان است تا از شکست کامل پروژه‌شان جلوگیری و رسوایی دامنگیر گروه‌های همکارشان را به تأخیر بیندازند و جامعه عراق و لبنان را با مشکلات جدید سیاسی و امنیتی غرق کنند.

 

******************

وطن امروز**

یادنامه «وطن‌امروز» به مناسبت سالگرد ارتحال بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران با یادداشت‌ها و گفت‌و‌گویی از: حسن رحیم‌پور‌ازغدی، عبدالحسین خسروپناه و مهدی جمشیدی
 
امام جمهور
در عصری که جهان تحت سیطره و حاکمیت مکاتب و ایسم‌های مختلف بود، در قرنی که دین و مذهب به کلی از صحنه جامعه و سیاست حذف شده بود، در برهه‌ای که ارتباط با مبدأ هستی و پروردگار عالم صرفا در تجربه شخصی و خصوصی در خانه یا در نهایت مسجد و کلیسا خلاصه می‌شد، مردی پا به عرصه وجود گذاشت که تبار از پیغمبر آخرالزمان داشت و داعیه‌دار برقراری حکومت ‌الله در زمین و زمینه‌سازی برای ظهور انسان کامل بود؛ مردی که با تکیه بر منابع اصیل دین که یک بال آن قرآن و بال دیگرش اهل بیت پیامبر است، با نگاهی اجتهادی و ناظر به مسائل و مشکلات روز، ایده‌ای را به میدان آورد که چشم جهانیان را به خود خیره کرد. او مثل یک فیلسوف نبود که ایده و طرح اصیل و در عین حال روزآمد خود را در مجلداتی منتشر کند و آرزوی تحقق آن را بر دل خوانندگان آن بگذارد، بلکه او گوش به این آیه قرآن داشت: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ  أَنْ تَقُومُوا لِـلهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا». او وقتی حرف می‌زد. برای آن حرف قیام می‌کرد و از همین رو حرف او بر دل توده‌ها بویژه مستضعفان می‌نشست. به منظور بررسی و واکاوی ایده و طرح نو حضرت امام خمینی(ره) در جهان معاصر، گفت‌وگویی با دکتر عبدالحسین خسروپناه داشتیم؛ در کنار 2 یادداشت از استاد حسن رحیم‌پورازغدی و دکتر مهدی جمشیدی که به این موضوع پرداخته‌اند.

***

امام، احیاگر اسلام جاری در زندگی/ جناب دکتر خسروپناه!

زمانی که سخن از مکتب امام می‌کنیم، از عناصری سخن می‌گوییم که در یک روابط منطقی و حساب شده در تعامل با یکدیگر هستند. این عناصر در پیوستگی با هم یک منظومه را می‌سازند. گفتار پیش رو با دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه پیرامون منظومه فکری امام خمینی(ره) مدخلی است برای ورود علمی‌تر و دقیق‌تر به نظام اندیشه‌ای و عملی امام راحل.


 * درباره حضرت امام یکی از مهم‌ترین سؤالاتی که به ذهن هر جست‌وجوگری در تاریخ معاصر ایران ممکن است خطور کند، این است که اساساً حرف نوی حضرت امام برای مردم ایران چه بود که اینچنین مورد استقبال همه اقشار ملت قرار گرفت؟ اگر بخواهیم یک تصویر جامعی از منظومه فکری و عملی حضرت امام(ره) داشته باشیم، این منظومه را چگونه ترسیم می‌کنید؟


شاید استحضار داشته باشید که 5 سال پیش کتابی به نام منظومه فکری امام خمینی(ره) منتشر کردیم که این کتاب نظام‌های بینشی و منشی و اجتماعی امام را معرفی کرده است.

برای پاسخ به سوال شما خیلی مختصر به مباحث و نکاتی از منظومه فکری حضرت امام اشاره می‌کنم. نکته اول اینکه منظومه فکری امام خمینی(ره) از یک جهان‌بینی اسلامی شروع می‌شود. می‌دانید که همه نظامات اجتماعی و ایدئولوژی‌های اجتماعی مبتنی بر جهان‌بینی حاکم بر آن است، مثلا ایدئولوژی لیبرالیستی، ایدئولوژی سوسیالیستی، ایدئولوژی مارکسیستی یا ایدئولوژی فمینیستی هر یک دارای یک جهان‌بینی است، لذا خیلی مهم است که به این نکته توجه شود که مبنای جهان‌بینی امام چیست؟

توحید، زیربنای جهان‌بینی حضرت امام است. اما کدام توحید؟ همه مردم دنیا خدا را قبول دارند و تعداد ملحدان بسیار بسیار اندک است. گاهی شلوغ می‌کنند و سر و صدا می‌کنند اما اینها تعدادشان زیاد نیست، عمده انسان‌ها در دنیا خدا را قبول دارند و خیلی‌ها معاد را قبول دارند اما کدام خدا را قبول دارند؟ خدایی که فقط خالق هستی است یا خدایی که علاوه بر خالقیت، ربوبیت هم دارد؛ هم ربوبیت تکوینی و هم ربوبیت تشریعی.

مثلا نیوتن هر زمانی که مسائل علمی برایش پاسخگو نبود، می‌گفت خدا خواسته است؛ the god of gaps (خدای رخنه‌ها) خدا خواسته است. یعنی هر زمان مساله‌ای علمی حل می‌شد و طبیعت را تبیین می‌کرد، نمی‌گفت خدا خواسته اما هر موقع حل نمی‌شد، می‌گفت خدا نخواسته است. خدا ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی بر هستی دارد و بر اساس توحید در ربوبیت تشریعی است که توحید در عبادت و توحید در اطاعت معنا پیدا می‌کند.

بر اساس توحید در ربوبیت است که اسلام‌شناسی و ولایت‌شناسی معنا پیدا می‌کند. بعضی افراد به بهانه روشنفکری می‌آیند اسلام جامع‌نگر و ناب محمدی را می‌گویند دین فردی و معنوی است.

در حالی که دین اسلام هم بیانگر رابطه انسان با خدا، هم بیانگر رابطه انسان با خود، هم بیانگر رابطه انسان با دیگران، هم بیانگر رابطه انسان با طبیعت و هم بیانگر رابطه انسان با ماورای طبیعت است. در واقع اسلام ۵ نوع رابطه انسان را بیان می‌کند. بعضی، اسلام‌شان جامع‌نگر نیست، بلکه اسلام گزینشگر است، اسلام سکولار است اما اسلام ناب محمدی(ص) اسلام سکولار نیست، اسلام جامع است، چون ربوبیت تشریعی خداوند، ربوبیت جامعی است.

اگر کسی اسلام ناقص را بیان کند، مشخص است که ربوبیت تشریعی خدا را ناقص بیان کرده است. بر اساس این ربوبیت تشریعی اسلامی که امام بیان می‌کنند، اسلام جامع‌نگر است و از آن به اسلام ناب محمدی تعبیر می‌شود؛ در مقابل اسلام آمریکایی. اینها تعبیرهای امام است. اسلام متحجرانی که می‌گویند اسلام کاری به سیاست ندارد، این اسلام جامع‌نگر نیست.

بعضی روشنفکرمآب‌ها نیز می‌گویند اسلام کاری با سیاست ندارد، این هم اسلام جامع‌نگر نیست. این اسلامی است که آمریکایی‌ها از آن بدشان نمی‌آید و با آن هیچ دعوایی ندارند. اما اگر اسلامی، اسلام ناب بود، اسلام حیات بود، اسلام حیات طیبه بود، اسلامی بود که 5 نوع رابطه را بیان می‌کند با این دیگر نمی‌تواند مخالفت کند.
 

* یعنی می‌شود این نکته را مطرح کرد که مسأله ولایت فقیه که از سوی حضرت امام بیان شد، ریشه در اندیشه توحیدی و ربوبیت تشریعی دارد، یعنی چون خداوند برای همه وجوه ارتباطی انسان برنامه دارد، این برنامه باید ذیل ولایت در وجود انسان و جامعه محقق شود؟
بله! بر اساس این جهان‌بینی توحیدی و اسلام جامع‌نگر مسأله ولایت مطرح است. ولایت رابطه و پیوند ناگسستنی ولی با مولی علیهم است. بر اساس اصل ولایت، امام نظامات اجتماعی را شکل داده است. نظریه ولایت فقیه امام مبتنی بر ولایت‌شناسی است که جزو جهان‌بینی اسلامی است. بر اساس ولایت‌شناسی که از اسلام‌شناسی و خداشناسی توحیدی گرفته شده، نظامات اجتماعی شکل می‌گیرد. امام خمینی(ره) تاکید دارند نظامات اجتماعی ما ۲ رکن دارد: یک مردم، دو اسلام.

اسلام همان توحید در ربوبیت است که احکام را بیان کرده است. اسلام هم احکام فردی دارد، هم احکام اجتماعی؛ احکام اقتصادی، احکام سیاسی، احکام جهاد، مبارزه و دفاع، احکام حدود و قصاص و دیات، این اسلام است. مردم هم باید حضور در صحنه داشته باشند، مشارکت داشته باشند تا اسلام ناب محمدی(ص) تحقق پیدا کند. اگر مردم نباشند که اسلام تحقق پیدا نمی‌کند، لذا حضرت امام به نظام فرهنگ اسلامی، نظام مدیریت، نظام سیاست، نظام اقتصاد، نظام حقوق، نظام قضا، نظام امنیت و دفاع اشاره کرده و پرداخته است، با این حال عنصر اصلی همه نظامات اجتماعی عنصر ولایت است.


  • در منظومه فکری امام دقیقا بعد اجتماعی ولایت به چه معناست؟
    یعنی پیاده‌سازی احکام اسلام در قالب اراده مردم از سوی امام معصوم یا نایب او. البته حضرت امام برای اینکه این نظامات اجتماعی تحقق پیدا کند، یک نظامات معنوی اخلاقی- عبادی - تربیتی را نیز تبیین کردند که اگر انسان خودسازی نداشته باشد، بنده خدا نباشد، اهل معنا نباشد، اهل فضایل اخلاقی نباشد، نظامات اجتماعی اسلام را نیز تفسیر غلط می‌کند و انحراف در آن ایجاد می‌کند.
    بارها از امام می‌شنیدم که می‌فرمودند تا جوان هستید خودسازی کنید.
  • اگر خودسازی در جوانی اتفاق نیفتد، در سن میانسالی و پیری نمی‌توانید خودسازی کنید. انسان در جوانی باید بنده خدا شود. انسان در جوانی باید تربیت بیابد.

انسان در جوانی باید فضایل اخلاقی را کسب کند. حسادت، کینه‌توزی، رقیب‌شکنی و تکبر را از صحیفه جانش حذف کند. اهل معنویت باشد، اهل تهجد باشد، اهل نافله شب باشد، اهل مناجات با خدا باشد، اهل بکاء و گریستن در مقابل معبود باشد.

اگر انسانی خودسازی کند، بعد در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مدیریت و قضاوت درست عمل می‌کند. اگر انسان هوای نفس خود را کنترل کند، در مسائل قضایی گرفتار وسوسه‌های پول‌پرستان و دنیاپرستان نمی‌شود. حکم خلاف شرع نمی‌دهد. اگر انسانی خودساخته باشد و بنده خدا باشد، قطعا این انسان مردم را فراموش نمی‌کند. خود را خادم مردم می‌داند. صادق مردم می‌داند.

اما هنگامی که خودسازی نداشت، غرور و تکبر داشت، خدمت به مردم نمی‌کند. مردم‌دار نیست. انس با مردم ندارد. گوهر زندگی‌اش اشرافی‌گری می‌شود.
حضرت امام می‌فرمودند حزب، حزب مستضعفین، حزب‌الله یعنی حزب مستضعفین، حزب محرومان. چرا بعضی سیاستمداران مردم‌دار نیستند؟ خود را سیاستمدار انسانی نیز می‌دانند! چرا؟

چون خودسازی نکردند، چون اخلاق و فضایل اخلاقی را کسب نکردند، ملکات فضیلت را در جان خود تحقق نبخشیدند، بنده خدا نبودند. اگر بنده خدا باشند، خادم مردم می‌شوند. لذا حضرت امام(ره) بر اساس خداشناسی توحیدی و اسلام‌شناسی جامع‌نگر و ولایت‌شناسی سراغ نظامات اخلاقی-معنوی و تربیت فرد می‌رود و بعد وارد نظامات اجتماعی می‌شود و نظام مدیریت و سیاست و اقتصاد و حقوق و قضا و امنیت و فرهنگ را بر اساس احکام اسلام و اراده مردم دنبال می‌کند.
حضرت امام واقعا معتقد به جمهوری اسلامی بودند. بعضی افراد خیال می‌کردند امام به خاطر رعایت غربی‌ها جمهوریت را گفته‌اند، نه. ارزش جایگاه مردم بر اساس آیه «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» نص قرآن است.
یکی دیگر از بخش‌های منظومه فکری امام خمینی اهداف اجتماعی اسلام است. امام می‌فرمایند اهداف اجتماعی اسلام، استقلال اسلامی، آزادی اسلامی، عدالت اسلامی و پیشرفت اسلامی و تمدن اسلامی است.

یعنی تمام نظامات اجتماعی باید به این سمت برود که کشورتان مستقل باشد. یک روز شوروی حکومت نکند، یک روز آمریکا حکومت نکند، یک روز داعش از کشورهای اجانب نفوذ نکند، خود مردم حکومت کنند و استقلال داشته باشند. اهداف نظام استقلال است، آزادی‌های مشروع و نه نامشروع است، عدالت اسلامی است.                                                    امام می‌فرمایند اگر استقلال، آزادی و عدالت تحقق پیدا کرد، کشور پیشرفت می‌کند. در نانوتکنولوژی، در بیوتکنولوژی، در مسائل اقتصادی، مسائل هسته‌ای، در مسائل سلول‌های بنیادی، در تولید واکسن و در علم پزشکی و... رشد می‌کنید و بعد می‌توانید تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی را بسازید.
منظومه فکری حضرت امام یک منظومه جامعی است از جهان‌بینی اسلامی، نظامات معنوی اخلاقی و نظامات اجتماعی که اهداف آن استقلال، آزادی و عدالتی است که منتهی به پیشرفت و تمدن اسلامی است. این منظومه فکری امام است که بر اساس قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت با روش اجتهاد است.

                                                                                                                        امام حکیم بودند. یعنی اهل فقه بودند و فقیه و فیسلوف و عارف بودند و در یک کلام امام حکیم بودند. با استدلال عقلی و آیات و روایات مباحث خود را مطرح می‌کردند و جامع بودند. امام از تاریخ نیز بسیار استفاده کردند. امام جریان‌ها را خوب می‌شناختند و جریان‌شناس به تمام معنا بودند.
به نظر من هر عالم و شخصیت برجسته دینی در کشور خود باید جریان‌های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را جریان‌شناسی کند. جریان‌ها را درست بشناسد تا بتواند تصمیم‌گیری کند.

 

***

امام(ره) فصل جدیدی در مطالعات دین و انقلاب گشود/ حسن رحیم‌پور‌ازغدی

بعضی از ارکان اندیشه امام که فصل‌های جدیدی در مطالعات دین و انقلاب، جدا جدا و متصل با هم ایجاد کرد،  بدین ترتیب است:

1- امام در تعریف جدیدی که از مشروعیت دینی و مردمی ارائه کرد، روشن ساخت که هر ۲ سوال افلاطونی «چه کسی باید حکومت کند؟» - که رکن مشروعیت محسوب می‌شد - و همچنین سوالی که آقایان معتقدند سوال جدیدی است ولی ما معتقدیم این سوال، قدیمی و ریشه‌دار است و آن اینکه «چگونه باید حکومت کرد؟»، به یک اندازه مهم بوده، قابل تفکیک از هم نیستند و در تئوری حکومتی او، هر ۲ سوال و همین‌طور بحث رابطه خردورزی و دینداری پاسخ گرفت.


2- کسانی گمان می‌کردند و البته هنوز هم می‌گویند که روشنفکری در یک دوره‌ای، خرافه‌زدایی از دین را به عنوان هدف اعلام می‌کرد اما در یک دوره دیگری که ما اکنون با آن درگیر و گرفتار هستیم، در واقع روشنفکری می‌خواهد از دین، عقلانیت‌زدایی کند، یعنی بگوید دین اصلا یک پدیده عقلانی و عقلایی نیست و نباید له و علیه آن استدلال کرد؛ به عبارت دیگر آمدن دین همان و رفتن عقل، همان.

امام نشان داد که چگونه دین برای برانگیختن عقل بشر، عقل‌ها را تحریک کرده، سازمان داده و فعال می‌کند. همچنین جمع عاقل بودن و متشرع بودن و اینکه چگونه شریعت و عقلانیت کاملا با هم منسجم و در یک راستا هستند، از معادلات بزرگی بود که امام آن را در انقلاب حل کرد و البته پیام جدیدی هم بود و اصلا عقلانیت در تعریفی که اسلام و تشیع دارد، مقوله‌ای جدا از شریعت و دیانت نیست.


3- همین‌طور امام مساله حق حاکمیت الهی با مفهوم آرای مردم، حقوق آنها، رضایت عامه، جمهوریت و اسلامیت و انتصاب و انتخاب را حل کرد و نشان داد چگونه می‌توان جمهوریت را در چارچوب اسلام معنا کرده و انتخاباتی صد درصد دموکراتیک در راستای اهداف شریعت و در چارچوب یک انتصاب عام الهی مطرح کرد.


4- معادله دیگری که حضرت امام برای عصر جدید حل کرد، مساله رابطه دین و ملیت بود. امام مفهوم «امت دینی» را مطرح کرد که در برابر آن ممکن است کسانی مفهوم «دولت- ملت» را علم کنند.

امام بدون آنکه با افتخارات ملی در هیچ جایی درگیر شود و اهانتی به هیچ نوع ملیتی داشته باشد، نشان داد که چگونه می‌توان همه ملیت‌ها و نژادها را در ذیل مفهوم «امت دینی» به رسمیت شناخت. در واقع امام با آن مفهومی از ناسیونالیزم و ملی‌گرایی مخالفت می‌کرد که ضدانسانی بود، فلذا می‌توان گفت امام با سیم خاردار کشیدن بین انسان‌ها به بهانه نژاد و ملیت مبارزه کرد.


5- ابتکار دیگر، حل مساله جمع اصول‌گرایی و تکثرگرایی بود، یعنی امام یک تکثرگرایی محدود، ضابطه‌مند و مشروط، کاملا در چارچوب اصول‌گرایی دینی اعمال کرد؛ اینکه چگونه بتوان رقابت و مباحثه داشت و در عین حال، در ذیل گفتمان اصلی پیش رفت، بدون اینکه تمام مسائل را تحت عنوان قرائت بازی زیر سوال ببریم.

در جاهایی که نصوص صریح وجود دارد، امکان بیش از یک قرائت درست وجود ندارد و بحث، بحث محکمات است، ولی در سایر موارد متشابهات و موارد اختلافی که جای اجتهاد در آنها وجود دارد، امام کاملا باب تکثر و قرائت را در ذیل قرائت اصلی (تکثر قرائت با متد درست) باز کرد. امام البته به گره‌گشایی و حل مشکلات دیگری هم پرداخت. 

البته روشن است که خاستگاه تئوریک امام، یک خاستگاه تطبیقی با تاثیرپذیری از مکاتب و ایدئولوژی‌های مختلف نبود. ایشان البته به عنوان یک مرجع تقلید، کاملا حوادث اجتماعی و تاریخی را تحت مطالعه داشتند.

آنطور که نزدیکان ایشان نقل کرده‌اند، مطالعات امام از انواع رمان‌های داخلی گرفته تا نوشته‌های روشنفکری با گرایش مارکسیستی یا ناسیونالیستی را شامل می‌شد؛ در عین حال خاستگاه فکری ایشان که یک خاستگاه محض دینی است هم روشن بود. امام به عنوان یک متفکر اسلامی، یک مجتهد و فقیه و در عین حال عارف و فیلسوف، در ابعاد مختلف دینی، جامعه را بررسی کرده و وارد عمل می‌شد.

من به سخن «الوین تافلر» در کتاب «جابه‌جایی قدرت» اشاره می‌کنم: «کار بزرگ امام این بود که برای نخستین‌بار، یک نفر غرب را با تمام محتویاتش نادیده گرفت و به جای اینکه بنشیند و با ما به صورت جداگانه وارد بحث شود، در کل همه ما را دور زد». این نکته، نکته بسیار مهمی است.  امام به نحوی ناظر بر تحولات آن زمان بود، چون در یک بستر واقعی عمل می‌کرد.

نوع پیشنهادهایی که امام در باب حاکمیت مثل مساله انتخابات و مسائل دیگر می‌کرد، نشان می‌دهد ایشان کاملا در جریان آن تحولاتی که در ۲ سده اخیر در دنیا اتفاق افتاده بود، هست و در عین حال درصدد پیدا کردن راهی است تا تمام وجوه جاری ساختاری در بحث حکومت را تبدیل به حاملان اهداف دینی خودش کند و به نظر من، امام توانست این کار را با ضریب بالایی از موفقیت به انجام رساند. 

جهان و هژمونی لیبرال - سرمایه‌داری طی حداقل نیم قرن اخیر، سنت کمونیسم‌ستیزی‌ای را در دنیا پیش گرفت که به پدید آمدن جنگ سرد دامن زد اما پس از سقوط کمونیسم، نوک پیکان تمام این ادبیات متوجه انقلاب جهانی و دینی امام شد، فلذا آنها نظریه «توتالیتاریزم» و مفهوم «ایدئولوژی‌ستیزی» را مجددا احیا و طرح کردند تا بگویند اساسا مفاهیم ارزشی، اخلاقی و ایدئولوژیک و ارزش‌گذاری‌ها یک شبکه‌ای از مفاهیم‌اند و واقعیت‌های اجتماعی و مدنی و تشکیل ساختارهای اجتماعی در طرف دیگر بحث قرار دارند؛ اینها با یکدیگر هیچ ارتباطی ندارند ولی انقلابیون می‌خواهند این دو را به زور به یکدیگر ربط بدهند. یعنی در عصر کنونی آن زرادخانه تبلیغاتی غرب تغییر جهت داده و علیه امام و تئوری‌ای که او مطرح کرد، فعال شده است. (برگرفته از مقاله اندیشه الهی امام خمینی(ره) در برابر اندیشه ایدئولوژی‌ستیز دوران معاصر)

 

***

امام، تحول و نوآوری/ دکتر مهدی جمشیدی

 امام با بررسی عمیق شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، به این باور رسیدند مسیر تاریخی ایران و جهان اسلام و به عبارتی ریلی که ایران و کشورهای مسلمان در آن حرکت می‌کنند، اساسا غلط است و ره به ناکجاآباد می‌برد. به همین دلیل تصمیم گرفتند اساسا مسیر تاریخی کشور را عوض کنند، نه اینکه تنها به یکسری از اصلاحات دل‌ خوش کنند. اگر به حرکت‌های تحول‌خواهانه قبل از امام نگاه کنیم، متوجه می‌شویم این نهضت‌ها عموما دامنه محدودی داشتند.

سقف اهداف آنها، اصلاح برخی عناصر نامطلوب بود. مثلا نهضت مشروطیت در راستای تقلیل مرارت‌های استبداد شکل گرفت، در واقع نقطه کانونی نهضت تحول‌خواهانه مشروطیت، رفع استبداد بود. جنبش دیگری که پیش از نهضت امام شکل گرفت، نهضت ملی کردن صنعت نفت بود. این نهضت هم مستقیما هدفش حاکمیت ملی و حفظ استقلال کشور بود، به عبارتی یک نهضت ضداستعماری بود.
نهضت امام با نهضت‌های قبلی به کلی متفاوت بود؛ آنها خودشان را در یک دایره تنگ تعریف کرده بودند اما امام همه قالب‌ها را شکست و قله را هدف گرفت، یعنی برانداختن نظام شاهنشاهی و برقراری یک حکومت مردمسالار دینی که هم ضداستبداد باشد و هم ضداستعمار و هم مجری عدالت و آزادی و هم الگوی خود را به کشورهای مسلمان صادر کند و در برابر ازخودباختگی ملل مسلمان مقابل تمدن غرب، یک جبهه جدید تمدنی بگشاید.

این، تفاوت چشمگیر نهضت تحول‌خواهانه امام با سایر نهضت‌های تحول‌خواهانه تاریخ ایران بود. امام تصمیم گرفت مسیر تاریخی کشور را عوض کند. قبلی‌ها در چارچوب همان ساختار شاهنشاهی می‌خواستند استبداد را محدود کنند یا استعمار را پس برانند اما امام به کلی ساختار را برهم زد.
نگاه امام به تحول‌خواهی، صرفا سیاسی و برهم زدن یک ساختار سیاسی و بنیان‌گذاری یک نظام سیاسی جدید نبود؛ امام عمیقا اجتماعی و فرهنگی می‌اندیشید. امام می‌خواست ایران، ذیل تاریخ تجدد تعریف نشود و مسیر حرکت تاریخی ایران بر ریل مدرنیته امتداد پیدا نکند، بلکه ایران وارد یک زیست‌جهانی جدیدی شود.

شما اگر خوب در تاریخ معاصر جهان نگاه کنید می‌بینید همه انقلاب‌های معاصر، انقلاب‌هایی تحت سیطره گفتمان مدرنیته هستند، فرزندان جهان مدرن هستند، دنباله‌روهای تاریخی جریان تجدد و مدرنیته هستند اما امام به ‌کلی قطار ایران را از ریل تاریخی مدرنیته کَند و در یک زیست جهان دیگر قرار داد. امام تنها نظام‌سازی نکرد، تنها آدم‌سازی نکرد، بلکه عالم‌سازی کرد.

یعنی یک جهان دیگری، نگاه دیگری، زیست دیگری خلاف جهان و نگاه و زیست معاصر جهان در دنیای مدرن خلق کرد. این حرکت، فوق تشکیل حکومت اسلامی بود.
تمام اتفاقاتی که امروز از تحقق آن دم می‌زنیم، در زمانه امام در حد یک رویاپردازی و تخیل شاعرانه بود. شاید بسیاری از اندیشمندان و فرهیختگان و مبارزان معاصر امام، حتی تصور سقوط رژیم شاهنشاهی را نداشتند، چه رسد به برهم زدن نظم گفتمانی جهان و پی ریختن یک جهان جدید با یک گفتمان فکری و زیست اجتماعی جدید! اینجاست که انسان عمق همت امام، نگاه امام، ریشه‌دار بودن تحول‌خواهی امام، آن هم یک تحول‌خواهی عمیق و وسیع را می‌فهمد و سر تا پا احترام و تعظیم می‌شود نسبت به این عظمت انسانی.

امام صرفا دنبال جابه‌جایی چند حاکم یا تغییر یک نظام سیاسی نبود، بلکه به دنبال ایجاد یک تاریخ جدید بود. واقعا انقلاب اسلامی را باید یک نقطه عطف، یک پیچ تاریخی، یک گسل و یک نقطه از جا کندگی تلقی کرد. هر روایتی از انقلاب اسلامی غیر از این، قطعا روایتی ناقص و تقلیل‌گرایانه است.
مبدأ تحول‌خواهی در اندیشه امام منبعث از انگیزه دینی و الهی بود، بر خلاف برخی نهضت‌های معاصر ایشان که مبنای حرکت‌شان «ایسم»‌های گوناگون بود.

این آیه شریفه را چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از امام زیاد شنیده‌ایم: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِـلهِ مَثْنَى وَفُرَادَى؛ بگو (کلمه قل، به معنای بگو، معنی‌اش فراتر از گفتن کلامی است، یعنی سیره‌ات این باشد، شعارت این باشد که) برای خدا چه دو نفر دو نفر و چه به تنهایی، قیام کنید، به‌پاخیزید»؛ شرایط را تغییر دهید. این آیه کاملا برانگیزاننده و داعی به حرکت و تحول و جنبش و جوشش برای تغییر شرایط است. اینها مبانی فکری و مبادی عملی امام برای شروع حرکت تحول‌خواهانه بوده است.

نباید ارزش و اهمیت این مساله را دست‌کم گرفت. رهبر انقلاب در سخنرانی ۲ سال قبل‌شان فرمودند اگر حرکت تحول‌خواهانه مبتنی بر مبانی فکری درست و صحیح نباشد، به جای تحول، به استحاله می‌انجامد.

بسیاری از گروه‌های انقلابی قبل از پیروزی انقلاب، در مسیر که جلوتر آمدند، کم‌کم زاویه‌های‌شان با حقیقت آشکار شد و در نهایت سازمانی مثل سازمان مجاهدین خلق به دام پست‌ترین کارها و قتل‌ها و ترورها افتاد، چون مبانی و مبادی مستحکم نبود، صحیح نبود اما امام و جریان مکتبی که حول محور امام شکل گرفت، از ابتدا تاکنون، دچار انحرافات عقیدتی نشد، چرا که پی و بنیان این نهضت تحول‌خواهانه بر برداشت صحیح و قویم از معارف الهی قرار داشت.
امروز هم ما گریزی نداریم جز اینکه برنامه‌ای تحولی آن هم مبتنی بر یک تحول جهشی و مبتکرانه داشته باشیم. بسیاری از انقلاب‌ها به طور طبیعی پس از چند دهه به این نوع پالایش‌ها و تجدیدنظرها نیاز دارند و انقلاب ما هم از این قاعده مستثنا نیست. ما باید در این مسیر قرار بگیریم و این مطالبه‌ای است که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌های اخیرشان از آحاد جامعه داشته‌اند.

 

**************

شرق**

ادعای برخی اخبار غیر رسمی از مواجهه تند شورای حکام و کشورهای حاضر در برنامه جامع اقدام مشترک علیه ایران

نامش برجام بود/ مهدی بازرگان

شکنندگی بیش از حد فضای سیاسی – اجتماعی داخلی، بحران اقتصادی و معیشتی و فقدان سرمایه اعتماد مردمی ذیل اتفاقات تلخی چون متروپل در آبادان و... شرایطی را شکل داده است که واشنگتن بنایی برای رجوع به سیاست احیای برجام ندارد چراکه احیای برجام و لغو تحریم‌ها به گذار از این وضعیت در ایران کمک خواهد کرد.

 در حالی ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در نشست خبری از توقف مذاکرات به دلیل «خواسته‌های فرابرجامی» تهران سخن گفت که پیش از او همتای ایرانی‌اش هم از معطل‌ماندن گفت‌وگوهای هسته‌ای در سایه تعلل و سکوت دولت بایدن در قبال ابتکارات مشترک جمهوری اسلامی و اروپایی‌ها سخن گفته بود.

در این بین بیانات دیپلماتیک دو طرف طی 83 روزی که از ترک وین می‌گذرد، کمکی به بهبود شرایط نکرده است. انداختن توپ در زمین یکدیگر توسط تهران و واشنگتن عملا تأخیر در احیای برجام، دورشدن فضای حصول توافق و تعمیق گسل را به دنبال دارد؛ بارها گفته شده فارغ از اینکه کدام طرف مسئول ایجاد چنین شرایطی است بی‌شک تداوم این وضعیت بیش از آنکه به ضرر غرب و آمریکا باشد، ایران را در مخمصه جدی‌تری قرار می‌دهد.

شکنندگی بیش از حد فضای سیاسی – اجتماعی داخلی، بحران اقتصادی و معیشتی و فقدان سرمایه اعتماد مردمی ذیل اتفاقات تلخی چون متروپل در آبادان و... شرایطی را شکل داده است که واشنگتن بنایی برای رجوع به سیاست احیای برجام ندارد چراکه احیای برجام و لغو تحریم‌ها به گذار از این وضعیت در ایران کمک خواهد کرد؛ بنابراین تغییر رفتار و تغییر زبان دولت بایدن در سایه بازگشت به گروگان‌گیری نفتی، سفت‌کردن شیر معافیت‌های تحریمی برای ایران، عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی در کنار برنامه‌های ضدامنیتی اسرائیل از ترور تا خرابکاری و نیز پررنگ‌ترشدن نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به عنوان عامل تشدید فشار با هدف تداوم بحران‌های فعلی در ایران قابل ارزیابی است.

در همین راستا محتوای دو گزارش جداگانه دوشنبه جاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی احتمالا موجب آن خواهد شد که نشست فصلی شورای حکام آژانس که قرار است از 

۶ تا ۱۰ ژوئن (۱۶ تا ۲۰ خرداد) برگزار شود، به نشستی داغ و پرسروصدا بدل شود. خصوصا که نباید تلاش‌های نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل را در اتهام‌زنی به ایران مبنی بر سرقت اسناد آژانس و سوءاستفاده از آنها برای دورزدن نظارت‌های این نهاد از نظر دور داشت.

با توجه به جزئیات این دو گزارش آژانس و نیز تقلاهای تل‌آویو، این بار احتمال صدور قطع‌نامه‌ای در نشست پیش‌روی شورای حکام آژانس علیه پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران بیش از دفعات پیشین خواهد بود؛ چراکه دوره‌های قبلی نشست‌ اعضای شورای حکام تا حد بسیار زیادی متأثر از فضای مثبت دیپلماتیک، ذیل انجام گفت‌وگوها در وین و امید برای رسیدن به توافق و احیای برجام بود؛ بنابراین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اعضای شورای حکام از اتخاذ سیاست‌ها، تصمیمات و اقداماتی که مخل مذاکرت باشد یا به تحریک جمهوی اسلامی ایران بینجامد، خودداری می‌کردند.

ولی این بار شاهد شرایط متفاوتی درخصوص مذاکرات وین هستیم که از 20 اسفند ۱۴۰۰/ 11 مارس با توییت معروف جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکنون در کما به سر می‌برد.

در چنین شرایطی زمزمه احتمال شکست مذاکرات به گوش می‌رسد، همچنان که رابرت مالی در جلسه چهارشنبه گذشته استماع کنگره احتمال شکست احیای برجام را قوی‌تر از موفقیت در این مورد می‌داند که سبب می‌شود رفتارهای محافظه‌کارانه آژانس و شورای حکام ماهیتی تهاجمی‌تر علیه تهران پیدا کند.

نکته قابل تأمل دیگر به بازی متفاوت روسیه در قبال ایران بازمی‌گردد. به این معنا که اگر در نشست پیش‌روی شواری حکام قطع‌نامه‌ای علیه ایران به رأی گذاشته شود، احتمالا مسکو نیز همسو با واشنگتن و اروپایی‌ها به آن رأی مثبت خواهد داد.

چراکه در صورت صدور قطع‌نامه علیه تهران شاهد تصاعد تنش و حساسیت‌ها در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران خواهیم بود که ضمن حفظ اهرم فشار ایران بر سر غرب در میانه جنگ اوکراین به سیر سعوی قیمت انرژی هم کمک خواهد کرد تا اهرم دوم روس‌ها هم در حوزه وابستگی انرژی کماکان حفظ شود. به هر حال مسکو از قیمت‌های بالای نفت سود می‌برد و نسبت به احیای برجام بی‌میل‌تر از گذشته است.

البته این مسئله دو رو دارد. به عبارت دیگر هرچند انتشار دو گزارش از سوی رافائل گروسی، مدیر کل این آژانس شاید با هدف صدور قطع‌نامه از سوی شورای حکام در نشست هفته آتی صورت گرفته باشد، اما در حالی که بسیاری نگران صدور قطع‌نامه ضدایرانی در نشست هفته آینده شورای حکام هستند، این احتمال نیز وجود دارد که به دلایلی از جمله قیمت بالای نفت در بازارهای جهانی که به 120 دلار رسید، غرب فعلا از تشدید تنش با ایران خودداری کند.

با این حال به موازات داغ‌ترشدن تنور انتخابات میان‌دوره‌ای گویا نقش مخرب کنگره هم علیه برجام هر روز شدت بیشتری می‌گیرد. در همین رابطه علاوه بر دو طرح سناتور تد کروز و جیمز لنگفورد، کنگره آمریکا در بیانیه‌ای عنوان داشت که گروهی از سناتورهای آمریکایی از جمله بیل کَسیدی و مارشا بلک‌برن لایحه‌ای موسوم به «پاسخ‌گویی ایران و چین» را با هدف معطوف‌ساختن توجه به روابط تهران - پکن ارائه کرده‌اند که در صورت تصویب می‌تواند الزام یا هزینه‌کردن برای توافقی هسته‌ای با ایران را تا زمانی که جمهوری اسلامی روابطش را با چین و آنچه «گروه‌های تروریستی» تحت حمایت ایران مانند حماس عنوان شده، قطع نکرده است، ممنوع خواهد شد.

هدف این سلسله طرح‌های کنگره آمریکا، چه مقابله با چین باشد یا ایران در تبعات ثانویه خود بی‌شک دست بایدن را برای هرگونه اقدامی برای احیای برجام بیش از پیش خواهد بست.

جنگ نفت‌کش‌ها بین ایران و یونان هم معادلات را وارد فضای پیچیده‌تری کرده است که بی‌شک تبعات منفی برجامی خواهد داشت. در بحبوحه وزن‌کشی‌های سیاسی بین ایران و ایالات متحده در سایه بن‌بست مذاکرات وین و اصرار تهران بر خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی اقدام نیروی دریایی سپاه برای توقیف این دو نفت‌کش سناریوی مد نظر واشنگتن و تل‌آویو را در اتهام‌زنی به سپاه تکمیل می‌کند.

به موازات آن فضای روانی بازار به‌واسطه شاخص‌هایی چون قیمت ارز و سکه گویای حال ناخوش این روزهای اقتصاد ایران است که می‌تواند به شکل مستقیم متأثر از آینده مبهم مذاکرات وین و احیای برجام باشد.

مماس‌شدن قیمت دلار با کانال 32 هزار تومانی و خیز برای فتح کانال‌های بالاتر از 35 هزار تومان و سکه‌ای که در کانال 15 میلیون تومانی در حال پیشروی است تا زمان مشخص‌نشدن تکلیف برجام درد مزمن اقتصاد خواهد بود. سقوط ارزش پایه پولی قطعا توان چانه‌زنی ایران را روز به روز تحلیل خواهد برد.

در نوشتار پیشین، نگارنده از عدم ارزیابی صحیح شرایط به دلیل پیچیدگی وضعیت کنونی مذاکرات سخن گفت که مُهر سکوت بر لبان باقری‌کنی و عدم تبیین و شرح‌ندادن ماوقع در وین توسط وزیر امور خارجه و دستگاه دیپلماسی هم بر شدت ابهامات افزوده است؛ نکته‌ای که کسانی چون علی مطهری هم اخیرا به آن اشاره داشتند.

این بی‌پاسخ‌ماندن سؤالات و ابهامات افکار عمومی و رسانه‌های داخلی از سرنوشت مذاکرات و آینده برجام با هر دلیل و منطقی که توسط وزارت امور خارجه در دستور کار قرار گرفته باشد، بی‌شک در این شرایط نتیجه عکس خواهد داد. ضمن اینکه اگر نهایتا شاهد احیای برجام باشیم جزئیات متن توافق انجام‌شده توسط دولت رئیسی منتشر خواهد شد.

پس چه امروز و چه آن روز باید برای بند به بند و خط به خط مذاکرات به همه پاسخ دهند؛ بنابراین کلی‌گویی، سکوت و مقصر جلوه‌دادن آمریکا تا ابد نمی‌تواند جواب‌گوی سؤالات بی‌پایان پیرامون عملکرد دولت رئیسی در وین باشد، کمااینکه دولت روحانی و ظریف هم تا آخر عمر دولت زیر بار انتقادات، توهین‌ها و هجمه‌های برجامی بودند.

در این بین دوقطبی درون ساختاری اصولگرایان با محوریت تقابل طیفی از مجلس با دولت که از زبان امیرعبداللهیان در داووس مطرح شد، حکایت از فشار برای عدم توافق دارد. شاید به دلیل همین فشارهاست که سیاست سکوت و عدم تشریح شرایط مذاکرات از جانب دولت رئیسی و وزارت امور خارجه اجرائی شده است.

خلأ استقلال سیاسی این دولت و مقیدشدن به برخی پیش‌فرض‌ها تنها به تداوم رفتار دست‌به‌عصای رئیسی، امیرعبداللهیان و باقری‌کنی منجر خواهد شد که از یک طرف ذیل درک واقعیت‌های کنونی تمایل به احیای برجام و لغو تحریم‌ها قرار دارند، کمااینکه گفته‌های سه‌شنبه جاری سکان‌دار دیپلماسی ایران در نشست هم‌اندیشی سالانه مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه درخصوص برجام مؤید این موقعیت است و در عین حال از انتقاد، هجمه و اعتراض گروه فشار در نوعی ترس و واهمه سیاسی هم به سر می‌برند. این شرایط دوگانه به عدم تصمیم‌گیری دولت منجر شده است که چوبش را فقط مردم می‌خورند.

**************************************************************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات