کیهان**
دیروز اعلام شد، «نبیه بری» سیاستمدار عضو ائتلاف مقاومت لبنان برای هفتمین بار پیاپی به ریاست مجلس لبنان رسید و «الیاس موصعب» از دیگر اعضای عضو این ائتلافِ محبوب نیز نائب رئیسشد و بدین ترتیب، جریانهای سیاسی سفارتخانه ای! و وابسته به عربستان و آمریکا، شکست سنگینی متحمل شدند و «سمیر جعجع» مهره رژیم صهیونیستی در لبنان نیز مفتضح شد. انتخابات پارلمانی این دوره لبنان را اگر بخواهیم در یکی دو جمله خلاصه کنیم این طور میشود: «آمریکا، سعودی و رژیم صهیونیستی با وجود صرف مبالغ سنگین، به کار گیری تمام ظرفیت و دانش رسانهای خود در منطقه، از حزبالله لبنان و مردم این کشور سیلی سختی خوردند.» اینجا قصد ما این نیست که انتخابات پارلمانی لبنان را تحلیل کنیم، میخواهیم ضمن مرور یک نکته تاریخی که بیارتباط با موضوع ما نیست، به بهانه این انتخابات و نقشی که رسانه، پول و تکنیکهای شیطانی «تاثیرگذاری بر افکار عمومی» در آن داشت به تحلیل مسئله پرداخته و از همه مهمتر، راز موفقیت مردم لبنان در برابر این جنگ بزرگ روانی را به تحلیل بنشینیم.
بخوانید:
۱- در تاریخ اروپا میخوانیم در قدیم الایام- مثلا 2000 سال پیش- وقتی یک جریان قدرتمند و حاکم میخواست، مردم ده یا شهری را با خود همراه کند، دست به «خشونت» میزد. خشونت از جنس شکنجههای وحشیانه و قطع عضو و حتی قتل. این شکنجه و جنایت هم به عمد، در میادین اصلی شهر یا روستا و جلوی چشم مردم انجام میشد تا «موثر» واقع شود. یعنی همراه کردن مردم با یک جریان، با زور و خشونتی عیان و عُریان صورت میگرفت.
در مباحث «جامعهشناسی علم» هم میخوانیم، این طیف علم را هم به خدمت میگرفت و مثلا با مطالعه و شناخت بدن انسان، طوری عضو بدن را انتخاب و آن را از تن قربانی نگون بخت جدا میکرد که، بیشتر زجر بکشد، بلندتر فریاد بزند و دیرتر بمیرد تا همه ببینند و بشنوند و به سمتی بروند که، آن جریان قدرتمند میخواهد.
با شروع دوران به اصطلاح مدرن و با تغییراتی که در حوزههای مختلف از جمله حکومتداری به وجود آمد، تلاش شد، این «کنترل» و «شکنجه» و «تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی» برای «حرکت دادن به یک سمت خاص» با تغییراتی در «روش» همراه شود که مثلا، کمتر دیده شود، یا اصلا دیده نشود یا حتی، بیدرد و خونریزی باشد چرا که صاحبان قدرت به مرور متوجه شده بودند که روشهای کم هزینه تری نیز وجود دارد که چه بسا، موثرتر هم هستند.
ساخت زندان «سراسر بین» یا panopticon در اواخر قرن 18 میلادی، در همین چارچوب قابل تحلیل است. این زندان توسط فیلسوف فایدهگرای انگلیسی یعنی «جرمی بنتام» طوری طراحی شده بود تا به زندانبانها اجازه دهد که تمامی زندانیها را زیر نظارت خود داشته باشند بدون اینکه آنها بتوانند مطمئن شوند که در کدام لحظه تحت نظارتاند! نوعی شکنجه که به ظاهر نه درد داشت نه خونریزی اما بهاندازه شکنجه جسمی عذاب آور و موثر بود و سرو صدا و هزینه روشهای قدیمی را هم نداشت.
رفتهرفته مطالعات دقیق تر، ریزتر و جدی تری روی ذهن و چگونگی تاثیرگذاری بر آن انجام شد که به عنوان فقط یک نمونه، نتیجه آن شد کتاب «تفکر سریع و کُند» نوشته دانیل کانمن یهودی که تکنیکهای آن امروز از سوی برخی رسانهها مورد استفاده قرار میگیرد. میخواهیم بگوئیم، امروز رسانهها میتوانند با تکنیکها و روشهای نرم در افکار عمومی، هماناندازه تاثیر بگذارند که 2000 سال پیش صاحبان قدرت با شکنجه و قتل به دنبال آن بودند.
۲- همیشه در کنار هر نبردی- چه از نوع سخت و در میادین جنگی و چه از نوع نرم و در میادین سیاسی- یک نبرد و رقابت تمام عیار «رسانهای» نیز جریان دارد که اهمیتش چه بسا، کمتر از آن نبرد اصلی نیست. چرا که غالبا سرنوشت آن نبرد اصلی گره خورده به این نبرد رسانهای. به عنوان فقط یک مثال، همه ما امروز میبینیم که در کنار جنگ تمام عیار اوکراین، یک جنگ تمام عیار رسانهای نیز جریان دارد و هر طرف تلاش میکند، افکار عمومی و حتی افکار حریف را به نفع خود مدیریت کند.
تحریمهایی که غرب علیه رسانههای روس اعمال کرده در همین چارچوب قابل ارزیابی است. در ماجرای رقابت انتخاباتی اخیر لبنان نیز، «رسانهها» -چه مجازی چه غیر مجازی- به شدت فعال بودند. این رقابت آنقدر شدید و مهم بود که، بارها از سوی منابع رسمی در این کشور اعلام شد، سفرای عربستان و برخی کشورهای غربی، سفارتخانههایشان را به محل رفت و آمد جریانهای وابسته به خود تبدیل کرده و پولهای کلانی به نفع جریانهای وابسته به خود خرج میکنند. پخش قابل توجهی از این پولها نیز صرف فعالیت در فضاهای مجازی و رسانهای علیه جریان مقاومت و حزبالله لبنان میشد. تبلیغات رسانهای علیه ائتلاف مقاومت آنقدر پیچیده و شدید بود که سید حسن نصرالله، دبیرکل محبوب حزبالله که غالبا یک بار در جریان انتخابات سخنرانی کوتاهی میکرد، این دفعه مجبور شد بارها علیه بمباران خبری حریف موضعگیری کرده و اعلام کند، بر خلاف اظهارات جریانهای غربگرا، «مشکل و مسئله امروز مردم لبنان سلاح مقاومت نیست، وضعیت بد اقتصادی است که، عامل بخش مهمی از آن نیز، تحریمهای همین کشورهای غربی و سعودی است.»
این حجم از نبرد رسانهای علیه ائتلاف مقاومت لبنان، بیتاثیر نبود. اما در نهایت، این ائتلافِ مقاومت و جنبش حزبالله لبنان بود که پیروز این میدان نابرابر شد و بسیاری از مردم لبنان، اسیر آن تکنیکهای شیطانیِ جنگ نرم و رسانهای نشدند. راز این پیروزی شاید بیش از هر چیز باز میگردد به «شعور مردم».
شعور سیاسی اگر بالا بود، میتوان مقابل بزرگترین هجمهها و ترفندهای رسانهای ایستاد و مثل «ائتلاف مقاومت لبنان» و مردم این کشور این طور«گُل» کاشت.
۳- آن جمعی از جامعه که افسارِ نه فقط احساسات و عواطفش که، افسار عقل و شعور و خِردش به دست بازیگر و فوتبالیست و سلبریتی است و منبع کسب اطلاعات، علم و دانشش نه کتاب و دانشگاه که اینستاگرام است، شاید احساس دانایی و «همه چیزدانی» کند اما، در واقع «هیچ چیز دان» است.
چون کتاب نمیخواند و عمیق نیست، تحلیلهایش سطحی است در حالی که تصور میکند، خیلی هم عمیق است. چنین فردی بعضا حتی بدیهیات را هم یا نمیفهمد یا کج میفهمد. این فرد را میتوان به راحتی فریب داد و به قول «مکتب فرانکفورتیها»، «به جایش فکر کرد، طوری که تصور کند این خودش است که فکر میکند.» و به قول نشریه آمریکایی نیوزویک با عنوان «چگونه دادهها و اطلاعات عظیم، دموکراسی و انتخابات را به فساد میکشاند؟» میتوان به راحتی شست و شوی مغزی اش داد و بُرد به سمتی که رسانه و فضای مجازی میخواهد.
کاری که به نوشته این نشریه اگر در آمریکا انجام نمیشد، فردی در مختصات ترامپ نمیتوانست در آمریکا به قدرت برسد و ظرف فقط چند سال، آبروی چند صد سال یک کشور را مقابل چشم
جهانیان بُرد.
******************
خراسان**
در روزهای اخیر که فضای سردی بر مذاکرات هستهای حاکم شده، آمریکا با اقدامات متعددی در راستای افزایش فشار بر ایران برآمده است. یکی از آنها چند روز پیش رخ داد،آن جا که دولت یونان اعلام کرد ۱۱۵ هزار تن نفت خام ایران را که پیشتر توقیف شده بود، به آمریکا تحویل میدهد.
یکی دو روز بعد نیز وزارت خزانهداری آمریکا خبرداد که یک شبکه بینالمللی به رهبری نیروی قدس سپاه را که باعث تسهیل فروش صدها میلیون دلار نفت ایران شده در فهرست تحریم قرار داده است.همزمان آمریکاییها سعی میکنند که در فضای رسانهای و عملیات روانی، افکار عمومی ایران را نیز هدف قرار دهند و ایران را عامل تحریمها و فشارها معرفی کنند. این سیاست مقصرنمایی در فاز دیگری از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به اجرا درآمده است.
گروسی در جدیدترین موضعش، بار دیگر با لحنی انتقادی و بدون اشاره به خروج آمریکا از برجام و تأیید اقدامات ایران ذیل پادمان، ایران را به نقض تعهدات برجامی متهم کرده و حتی از تهران بابت اجرانکردن تعهدات فرابرجامی گلایه هم کرده است.این گزارش با اشاره به ادعای فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم در سه مکان مختلف، ایران را متهم کرده که از پاسخگویی به آژانس اجتناب میکند.
گزارش گروسی، حاوی مفروضات از پیش تعیین شده و ساختگی رژیم صهیونیستی است و جمعبندی یک طرفهای را هم ارائه میدهد.همچنین برخلاف تعهد آژانس در خصوص حفاظت از اطلاعات محرمانه پادمانی کشورهاست .
این در حالی است که تهران و این نهاد در اسفند سال گذشته اعلام کرده بودند تلاشهای جدیدی را برای روشن کردن مسائل موجود انجام میدهند.با این حال گروسی که در قامت رئیس دیدهبان سازمان ملل در امور هستهای، حتی از محکومیت ماجرای خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران توسط عوامل رژیم صهیونیستی دریغ میکند، با انتشار گزارش اخیر خود به فرصت برای اعتمادسازی همکاریهای فیمابین پشت کرده است.
جالب این جاست که همزمان، نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل هم با انتشار انیمیشنی در توئیتر خود اعلام کرد تمامی اسناد فوق محرمانه هستهای جمهوری اسلامی را در گوگلدرایو آپلود کرده تا در اختیار همه قرار بگیرد!به همین دلیل است که بسیاری از کارشناسان پرونده هستهای ایران معتقدند که اساساً مخاطب این گزارش رافائل گروسی، نه شورای حکام بلکه مقامات رژیم صهیونیستی بودهاند؛ چرا که متن، لحن و محتوای این گزارش به هیچ عنوان فنی نیست و صرفاً حالت یک بیانیه سیاسی را دارد.
ایران همواره تاکید داشته که تعهدهای کشورهای عضو آژانس در حوزه پادمان نامحدود نیست و قلمروی خود را بر مبنای ادعاهای دشمنان بهروی آژانس باز نمیکند.افزون براین، گروسی باید بداند که با ارائه بیانیهای سیاسی به جای گزارش فنی نمیتواند ایران را مجبور به بازگشت به تعهدات فراپادمانی برجامی کند چرا که نهتنها تحریمی لغو یا حتی تعلیق نشده، بلکه آمریکا همچنان خارج از دایره اعضای توافق هستهای قرار میگیرد. آژانس باید آگاه باشد که پیش روی ایران، گزینه لغو توافق اسفندماه و توقف ضبط تصاویر تأسیسات هستهای نیز وجود دارد. گزینهای که هم مبنای حقوقی مستند به قانون مجلس دارد و هم در راستای گامهای کاهش تعهدات و مبتنی بر تلاش نکردن طرف مقابل به تعامل با ایران، تفسیر میشود. حتی گزینه توقف کامل همکاریهای فراپادمانی نیز، در مشورت با نهادهای بالادستی و مرجع میتواند مد نظر قرار بگیرد.
در عین حال که برخی مصالح مانند واکنشهای دیگر اعضای برجام و فعالسازی مکانیسم ماشه، پیشرفتهای احتمالی در روند مذاکرات و تأثیر آن بر فضای افکار عمومی داخلی و خارجی، باید ملاحظه شود.با این حال این جمله در گزارش اخیر آژانس که «فرصتهای متعددی برای توضیح و پاسخگویی در اختیار ایران گذاشته شده»، ممکن است نوعی زمینهسازی برای اقدام علیه ایران در جلسه آتی شورای حکام نیز باشد.
جلسهای که با توجه به توقف 80 روزه ایجاد شده در مذاکرات هستهای میتواند به محکومیت ایران منتهی شود.گرچه تبعات نبرد اوکراین زمینه میانجیگری مسکو میان ایران و غرب را کاهش داده ولی به نظر میرسد همچنان غرب به طور مستقل ارادهای برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت ندارد.
زیرا از یکسو هنوز طرفین به امکان توافق امیدوارند و از سوی دیگر تعبیر «افزایش قابل توجه» در متن گزارش درباره میزان اورانیوم غنیشده، نگرانی طرفهای غربی از شکست مذاکرات و تداوم ابهام درباره فعالیت ایران را افزایش میدهد.درواقع آمریکا و سه کشور اروپایی عضو برجام از یکسو قصد دارند با صدور قطعنامهای ضدایرانی در شورای حکام، تهران را تهدید کنند که در صورت امتیاز ندادن و نپذیرفتن خواستههایشان، فرایند ارسال پرونده به شورای امنیت را آغاز یا مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد.از سوی دیگر نگران هستند که صدور این قطعنامه، هم پیشبرد مذاکرات را با مشکل مواجه سازد و هم واکنش تند تهران مانند تسریع در غنیسازی اورانیوم با غنای بالاتر یا تجدیدنظر در نظارتهای پادمانی کنونی را در پی داشته باشد.
دیروز نیز اولیانوف،سفیر و نماینده دایم روسیه نزد سازمانهای بینالمللی مستقر در وین به درز گزارشهای مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران واکنش نشان داد و گفت که این مسئله به تشدید گمانهزنیها در آستانه نشست شورای حکام منجر خواهد شد. اظهار نظر نماینده روسیه نرم و دو پهلوست اما نشان میدهد اگرچه ملاک رأیگیری برای صدور قطعنامه، اکثریت اعضاست والبته آمریکا و اروپا درصدد فضاسازی علیه ایران برخواهند آمد اما تهدید ارسال پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت، چندان عملیاتی نخواهد بود، زیرا در آنجا با حق وتوی روسیه و چین، کار بر غرب سختتر خواهد شد.
در این بین، احتمال تلاش رژیم صهیونیستی برای خرابکاری در مراکز هستهای را نباید از نظر دور داشت.گرچه ایران از همکاری با آژانس استنکاف نورزیده ولی ضرورتی به پذیرش اتهامات بیاساس و در نتیجه زمینهسازی برای تداوم اتهامات در آینده نمیبیند. به ویژه که قدرتهای غربی نیز نهتنها حاضر به پذیرش مطالبات ایران نبودهاند بلکه در برابر اقدامات تروریستی تلآویو علیه برنامه هستهای نیز سکوتی همراه با رضایت داشتهاند.بنابراین ایران لازم است تصریح کند که هر گونه تجدیدنظر در وضعیت نظارتها وارتباط با آژانس، موکول به تغییر رفتار آنها در مذاکرات و بازگشت به تعهداتشان است.
******************
جوان**
روزنامه انگلیسی دیلیمیل گزارش محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی انگلیس منتشر کرده و در آن از تلفات غیرقابل تحمل ارتش روسیه در حملهاش به اوکراین موسوم به «عملیات ویژه نظامی» گفته و اینکه تلفات بالای سربازان روسی به صورت قابلملاحظهای باعث تضعیف روحیه نیروهای روسی در این جنگ شده است.
گزارش سرویسهای اطلاعاتی انگلیس از تلفات ۳۰ هزار نفری ارتش روسیه در جنگ اوکراین میگوید و مدعی است که «امکان دارد ارتش روسیه با توجه به این میزان از تلفات دچار فروپاشی شود.» علاوه بر این، گزارش سرویسهای اطلاعاتی انگلیس ادعاهایی هم در مورد کرملین دارد و میگوید که مقامات کرملین تلاش کردهاند به پوتین بگویند این جنگ یک «فاجعه» است، اما موفق نشدهاند.
قبل از هر چیز، باید توجه داشت که این اولین گزارش دستگاههای اطلاعاتی و نظامی بریتانیا در مورد جنگ نیست. واقعیت این است که بریتانیا از ابتدای این جنگ سیاستی کاملاً متفاوت از دیگر کشورها در پیش گرفت و سعی داشت با انتشار گزارشهای مستمر نظامی و اطلاعاتی از جنگ در اوکراین، خود عرصه دیگری از جنگ را به روی روسیه باز کند.
این جنگ مشخصاً جنگ روانی است که با دو هدف دنبال میشود؛ هدف نخست تأثیر روانی بر عرصه جنگ هم بر نیروهای اوکراینی و هم روسی است. نکته جالب توجه اینجا است که این گزارش سرویسهای اطلاعاتی انگلیسی درست چند روز بعد از بیانیه ستاد کل ارتش اوکراین منتشر شده که در آن هم از تلفات ۳۰ هزار نفری سربازان روسی گفته شده بود.
شکی نیست که بیانیهها و ادعاهای ستاد کل ارتش اوکراین به شدت غلوآمیز و حتی ارزیابیهای اطلاعاتی امریکا نیز طی این مدت مؤید آن نبوده، اما سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا با انتشار گزارشهای مشابه مهر تأییدی بر ادعاهای ارتش اوکراین میزنند و این میتواند مایه دلخوشی نیروهای اوکراینی باشد، اما روشن است که به هیچ وجه گویای واقعیت نیست. حتی به فرض صحت این گزارش باز باید پرسید که آیا تلفات ۳۰ هزار نفری میتواند باعث فروپاشی ارتشی شود که بنابر آمارهای ارتشهای جهان در ۲۰۲۱، بیش از یک میلیون نیروی فعال و ۲ میلیون نیروی ذخیره دارد؟
هدف دیگر این جنگ روانی معطوف به کشورهای اروپایی است.
هرچند که اتحادیه اروپا در نهایت تسلیم امریکا شد و همسو با آن تحریمهای گستردهای را علیه روسیه وضع کرد، اما این تنها سیاست اتحادیه و به خصوص دو کشور اصلی آلمان و فرانسه در مورد جنگ روسیه با اوکراین نبود. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، و امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در این چند ماه از جنگ چندین بار تلاش کردند از طریق تماس با ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی، رؤسای جمهور روسیه و اوکراین، راهی برای میانجیگری بیابند، اما بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، برخلاف این دو، از ابتدا بر طبل جنگ کوبیده و سعی میکند هرگونه راه مسالمتآمیز را در این موضوع ببندد.
جانسون برای سخنرانی آنلاین خود در رادا، پارلمان عالی اوکراین، از کلمات وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم، استفاده کرد و گفت که مقاومت اوکراین «بهترین ساعتی است که برای نسلهای آینده به یادگار خواهد ماند و بازگو خواهد شد.» به این ترتیب، جانسون تلاش میکند خود را در قامت چرچیل به نمایش درآورد و تصور میکند که میتواند با کارشکنی در کار رهبران آلمان و فرانسه مانع از میانجیگری آنها شود تا تکلیف جنگ روسیه و اوکراین در میادین جنگ معلوم شود به این امید که پیروزی اوکراین در این جنگ به او لقب چرچیل زمانه را بدهد.
در واقع، جانسون دچار نوعی پارانویا نسبت به روسیه شده و گزارشهای ارتش و سرویسهای بریتانیا بنابر همین ویژگی روانی جانسون تدوین و منتشر میشود و ادعای فروپاشی ارتش چند میلیونی روسیه نیز جز نتیجه این حالت روانی چیز دیگری نمیتواند باشد. به این ترتیب، جانسون خود را چرچیل زمانه میداند، اما باید گفت که این فقط کاریکاتوری از چرچیل در زمان جنگ جهانی دوم است.
******************
آرمان ملی**
وضعيت برجام به نحوي است که هر يک از طرفين اين توافق از ظن خود به آن مينگرند. شايد بتوان گفت که درک متقابل و مشترکي براي احياي برجام وجود ندارد.
از طرفي روسها که به اذعان برخي تحليلگران بهخاطر جنگ اوکراين رويکرد سازندهاي در قبال پرونده هستهاي ايران و رسيدن به توافق در وين نداشتهاند اکنون از احياي برجام و رسيدن به توافق سخن ميگويند. هر چند که اگر نيک بنگريم روسيه بزرگترين رقيب صادرات نفت ايران است و قاعده اصولي ميگويد که نبايد موافق توافق باشد که بتواند نفت و گاز بيشتري به فروش برساند. ا
کنون که روسيه از فروش نفت و گاز خود در اروپا نيز تا حدود زيادي منع شده و محروم ميشود نياز دارد که ايران وارد آن بازار نشود. از طرفي تروئيکاي اروپايي نيز از دوستان صهيونيستها و آمريکا هستند و ممکن است که با اعتماد به اينکه آمريکا مانع اصلي است و مذاکرات نيز با اين کشور صورت ميگيرد براي اينکه نزد جمهوري اسلامي نمايشي بدهند تعارفاتي مبني بر اينکه به برجام پايبند هستند و در پي احياي اين توافقند و حتي با آمريکا نيز براي بازگشت به توافق صحبت ميکنند، کرده باشند.
ولي آنها دوستي خود با آمريکا و برخي کشورهاي منطقه را به ايران ترجيح نميدهند. آنها به محض اشارهاي از جانب آمريکا در زماني که ايران را ترک کردند و طرحها و سرمايهگذاريها را تعطيل کرده و رفتند هنوز هم در همان شرايط هستند. آمريکا نيز که موضع بسيار روشن و آشکاري دارد و به نظر ميرسد که با برخي رويکردهاي ايران سازگاري ندارد.
لذا با توجه به اتخاذ مواضعي که از سوي مقامات آمريکايي طي چند وقت اخير شاهد بودهايم ميتوان اينگونه گفت که آنها در عمل تمايلي به احياي برجام و رسيدن به توافق جديد ندارند و قصد برداشتن تحريمهاي عليه ايران را نيز ندارند. دولتهاي ايران نيز چندين بار کوشيدند که تحريمها برداشته شود اما اين اتفاق به هر دليلي رخ نداد.
لذا به نظر ميرسد که همانطور که برخي مقامات دورانديش کشورمان ابراز کردهاند ايران بايد در اين فکر باشد که با آنچه دارد و با تکيه بر توان داخلي به توليد بپردازد و تا آنجا که ميشود با دور زدن تحريمها به صادرات محصولاتي که شامل تحريم هستند بپردازد. نکته مهم اينجاست که ايران همواره رويکرد سازندهاي نسبت به احياي برجام داشته و پيشنهادهاي خوبي هم در اين راستا مطرح کرده است اما طرفهاي غربي صرفا شعار احياي برجام را دادهاند و در عرصه عمل صرفا اتلاف وقت کردهاند.
**************
شرق**
برنامه مجلس برای افزایش رفاه بهارستاننشینان/ معصومه معظمی
در شرایطی که جامعه با مشکلات عدیده اقتصادی دست به گریبان است و نرخ تورم سر به فلک کشیده و حتی گاهی صدای شکستهشدن استخوان اقشار آسیبپذیر زیر بار فشار اقتصادی به گوش خودشان میرسد، خبر آمد که نمایندگان مجلس انقلابی که با شعار توجه به معیشت مردم وارد ساختمان بهارستان شدند، به دنبال تصمیمات منفعتطلبانهای هستند. طبق ادعای غلامرضا تاجگردون، نماینده پیشین و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس دهم، مجلس یازدهمیها به دنبال تصویب اضافهکاری تا 175 ساعت و هفت روز مأموریت برای خود هستند. او در توییتی خبر داد که به واسطه این تصمیم یعنی روزهایی که نمایندگان برای سرکشی به حوزههای انتخابیه خود میروند، حق مأموریت دریافت میکنند! تاجگردون این توییت را با هشتگ حقوق نجومی به پایان رساند و این ابهام و سؤال را در ذهنها ایجاد کرد که در خانه ملت چه خبر است؟! اگرچه این اولین بار نیست که مجلسیها برخلاف شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر توجه به معیشت مردم و اقشار آسیبپذیر، با تلاش برای گرفتن ماشین شاسیبلند، پول پیش خارج از عرف رهن مسکن، تلاش برای مستثناکردن انتشار میزان حقوق خود در سایت و... سعی میکنند خودشان را از دایره مردمیبودن خارج کنند و از امکاناتی که آن را حق خود میدانند، استفاده کنند. بخش درخورتوجهی از نمایندگان هم معتقدند طبق قانون خدمات کشوری، نماینده همتراز وزراست؛ اما از حداقل امکانات برخوردار است. برخی دیگر هم تأکید دارند امکانات نمایندگان مجلس حتی از بخشدار یک منطقه محروم هم کمتر است و این روند باید اصلاح شود.
استثناهای مجلسی
شاهد این ادعا هم مصوبه مجلس در تاریخ 16 اسفند 1400 است. نمایندگان در مصوبهای خودشان، اعضای شورای نگهبان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت را از انتشار حقوق در سامانه سازمان امور اداری و استخدامی مستثنا کردند. نکتهای که بارها از سوی آنها تکذیب شد؛ اما نهایتا مشخص شد که طبق یکی از بندهای اصلاحی کمیسیون تلفیق درباره تبصره ۱۲ لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ مجلس خود را از انتشار حقوق در سامانه حقوق و دستمزد سازمان امور اداری و استخدامی (پاکنا) مستثنا کرده. استدلال آنها هم این بوده است که «چون نمایندگان علاوه بر حقوق و مزایا، هزینه اداره دفاتر (هزینههای اجاره دفاتر و حقوق پرسنل) دریافت میکنند، ممکن است جمع کل پرداختی به آنها این تصور را پیش بیاورد که این ارقام همگی، حقوق و مزایای آنهاست. بههمیندلیل در رسانهها و محافل عمومی این ارقام مستمسکی برای اتهامزنی برای آنها باشد» که در نهایت نمایندگان مجلس در رابطه با بارگذاری فیش حقوقی خود در سامانه موافقت کردند، اما هرگز درباره میزان دقیق دریافتی خود با خبرنگاران صحبت نکردند.
کمیته محاسبات درباره 175 ساعت اضافهکاری تصمیم میگیرد
اما درخصوص ادعای تاجگردون بهروز محبی نجمآبادی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یازدهم، این موضوع را رد کرد و به «شرق» گفت: «با توجه به پیشنهادی که در کمیسیون برنامه و بودجه در این زمینه مطرح و به کمیته محاسبات ارجاع شد، اعضای کمیسیون با هفت روز مأموریت نمایندگان مخالفت کردند». او ادامه داد: «طبق قانون مدیریت خدمات کشوری که نمایندگان را همتراز وزرا میداند، وزرا علاوه بر اضافهکاری اگر از شعاع 50 کیلومتری عبور کنند، برایشان حق مأموریت لحاظ میشود؛ اما نمایندگان مجلس در کمیسیون برنامه و بودجه به این مورد برای خود رأی ندادند».
محبی اضافه کرد: «این موضوع در جلسه کمیسیون مطرح شد؛ اما مورد موافقت کمیسیون قرار نگرفت. هرچند که بحث اضافهکاری تعیین تکلیف نشد و به کمیته محاسبات کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع شد». عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس افزود: «هنوز گزارش کمیته به کمیسیون نیامده و اکنون مجلس در تعطیلات دوهفتهای سرکشی به حوزههای انتخابیه است. بنابراین اطلاعی از رد یا تصویب آن موضوع در کمیته محاسبات کمیسیون ندارم».
نماینده مردم سبزوار در مجلس پیشازاین نیز، با اشاره به جلسه مشترک اعضای کمیسیون برنامه و بودجه با اعضای هیئترئیسه مجلس برای بررسی و تصویب حقوق نمایندگان در سال ۱۴۰۱ و هزینههای اداره دفاتر (هزینههای نمایندگی) گفته بود: «مسئله اضافهکاری نمایندگان در کمیته تخصصی بررسی میشود تا سازوکار محاسبه و پرداخت آن به طور شفاف مشخص شود؛ چراکه نمایندگان دائما در حوزههای انتخابیه در حال تردد هستند و این فعالیتها معمولا در حقالزحمه آنها دیده نمیشود». عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس خاطرنشان کرد: «برای هزینه اداره دفاتر نمایندگان (هزینههای نمایندگی) نیز پیشنهاد ۱۰ درصد افزایش برای سال جدید (1401) مطرح شد؛ اما جمعبندی نشد و قرار شد در کمیته تخصصی کمیسیون این سرفصل نیز بررسی بیشتر شود؛ چراکه افزایش هزینههای آب، برق و گاز و حقوق کارکنان دفاتر و اجارهبها بیش از این ارقام بوده است». محبی نجمآبادی اضافه کرد: «تأکید نمایندگان این است که مجلس باید با توجه به شعارهایش از برخی از امتیازات متعارف و قانونی چشمپوشی کند؛ اما هزینه اداره دفاتر که اجتنابناپذیر است باید به صورت منطقی و شفاف مصوب و ابلاغ شود».
اگرچه محبی گفت که تعیین تکلیف درباره 175 ساعت اضافهکاری نمایندگان به کمیته محاسبات ارجاع داده شده و قرار است این کمیته با هیئترئیسه مجلس دراینباره تصمیمگیری کنند؛ اما علیرضا شهبازی، رئیس کمیته مربوطه، در گفتوگو با «شرق» از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرد و گفت که در آن جلسه که چنین تصمیمی گرفته شده است، حضور نداشته و باید این موضوع را از هیئترئیسه کمیسیون جویا شود.
امکانات نمایندگان در حد رئیس آموزش و پرورش منطقه محروم هم نیست
علاوه بر محبی، حسن لطفی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، هم به توییت تاجگردون، نماینده پیشین مجلس، واکنش نشان داد و گفت: «اصلا چنین موضوعی مطرح نیست و از آقای تاجگردون که چند دوره نماینده مجلس بوده است، تعجب میکنم که چنین ادعایی دارد».
او ادامه داد: «ایشان بهخوبی میداند یک نماینده مجلس به اندازه حتی یک بخشدار منطقه محروم هم امکانات رفاهی ندارد. یک بخشدار منطقه محروم حداقل یک اتاق قابل قبول 30 تا 40 متری همراه با یک مسئول دفتر و راننده در اختیار دارد؛ اما نمایندگان مجلس چنین امکاناتی ندارند».
لطفی در انتقاد به نبود امکانات رفاهی لازم برای نمایندگان گفت: «برای هر دو نماینده یک اتاق 20 متری مشترک وجود دارد که فاقد هرگونه امکانات است. هزینهای که به نمایندگان برای اداره دفاتر داده میشود، کفاف دفاتر نماینده را نمیدهد و نمایندگان از بین کارمندان دولت، همتراز وزرا هستند؛ اما از حداقل امکانات رئیس آموزش و پرورش منطقه محروم هم برخوردار نیستند». این سخنان در حالی بیان میشود که در این شرایط بد اقتصادی بخش درخورتوجهی از جامعه طبق استانداردها زیر خط فقر قرار دارند و از فراهمکردن یک زندگی حداقلی عاجزند؛ اما نمایندگانی که قرار بوده نماینده جامعه باشند، به دنبال رقابت با وزرا و کارکنان دولت هستند و میسنجند کدام یکی از مجلسیها یا دولتیها از امکانات رفاهی بیشتر یا کمتری برخوردارند و وقت و هزینه بیتالمال را صرف تصویب طرحهای سفارشی در حق خود میکنند. موضوعی که با روحیه انقلابیگری که بارها مورد توجه رهبری بوده، در تضاد است.