طی روزهای اخیر، هنری کسینجر به نامی خبرساز در حوزه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. او صراحتا به اوکراینی ها توصیه کرده است تا با الحاق بخشی از خاک خود به روسیه موافقت کنند زیرا در غیر این صورت، بحران اوکراین به مراتب غیر قابل کنترل تر از گذشته خواهد شد. کسینجر که خود را سیاستمداری رئالیست می داند،قبلا گسترش ناتو به شرق را به مثابه نسخه ای راهبردی در حوزه سیاست خارجی کشورش می دانست اما طی سالهای اخیر، نسبت به موفقیت آمیز بودن این طرح جنجالی هشدار داده است.
طرح کسینجر چه بود؟
اجلاس داووس امسال به یکی از نقاط آشکارساز ضعف سیاست خارجی و سیاست امنیتی اوکراین و غرب تبدیل شد. در اجلاس داووس امسال، همه تبلیغات و سخنرانیها آنگونه که اوکراینیها علاقه داشتند پیش نرفت. علت این مساله هم حضور هنری کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا در این نشست بود.
بر اساس گزارش بی بی سی، هنری کسینجر که در سن ۹۸ سالگی همچنان به عنوان یک چهره اثرگذار بینالمللی در رویدادهای مهم حاضر میشود، سالهاست که در ارتباط با بحران روسیه و اروپا بر سر اوکراین، تحلیلهایی ارائه میکند که باب طبع بسیاری از اوکراینیهای ضدروسیه نیست. حالا که روسیه به اوکراین حمله کرده، مواضع هنری کسینجر حتی بیش از گذشته خشم اوکراینیها را بر میانگیزد.
او در سخنرانیاش در داووس ، برخلاف اکثر سخنرانانی که خواستار حمایت همه جانبه از اوکراین و مواجهه همه جانبه با روسیه بودند که غرب نباید در اوکراین، شکستی تحقیرآمیز و همهجانبه به روسیه تحمیل کند. هنری کسینجر در سخنرانیاش تا آنجا پیش رفت که حتی پیشنهاد کرد برای حل و فصل ماجرا، اوکراین بخشی از خاکش را به روسیه واگذار کند.
استدلال تاریخی-امنیتی کسینجر
جنس استدلال کسینجر در قبال طرح پیشنهادی خود در داووس، تاریخی-امنیتی بوده است. هنری کسینجر می گوید که روسیه به مدت چهار قرن «بخش بسیار مهم اروپا» بوده و رهبران اروپایی نباید در جریان مقابله با ولادیمیر پوتین، «مساله روابط درازمدت با این کشور را از نظر دور کنند» چرا که چنین کاری، روسیه را به سوی یک ائتلاف همیشگی با چین سوق میدهد. کسینجر از هواداران نظریه «رئال پولتیک» یا سیاست مبتنی بر قدرت در روابط بینالملل است و مطالعات دانشگاهیاش بر روی رابرت استوارت (وزیر خارجه بریتانیا در زمان جنگهای ناپلئون) و کلمنس فون مترنیخ (صدراعظم اتریش در نیمه نخست قرن ۱۹) متمرکز بوده است.
بر اساس استدلال او، آنچه موجب صلح با دوام میشود، توازن قوا میان قدرتهای اروپایی است و در غیاب چنین توازنی، همواره خطر جنگی فراگیر وجود دارد؛ وضعیتی که از نظر او هم در قرن ۱۹ و هم قرن ۲۰ به جنگهایی بزرگ ختم شده است.
بر همین اساس، کسینجر می گوید مداخله غرب در گسترش ناتو به شرق و آنچه امروز در اوکراین می گذرد، هزینه های غیر قابل پیش بینی و سختی را با بازیگران اروپایی و آمریکا تحمیل خواهد کردو باید جلوی این ضرر را به هر قیمت ممکن گرفت.
غربگرایان اوکراینی بازنده ماجرا هستند
استدلال کسینجر در قبال آنچه در داووس اعلام کرد مشخص است، اینکه «تدوین یک نقشه راه استراتژیک» و عملیاتی کردن آن، بدون در نظر گرفتن توانایی بازیگر یا بازیگران برای «خطکشی ابعاد بحران» و «مدیریت تنشها» امکانپذیر نیست! اما بدون شک اظهارات اخیر کسینجر( فارغ از ماهیت و محتوای آن ) حکایت از نگاه ابزاری مطلق آمریکا نسبت به غربگرایان اوکراینی دارد. به عبارت بهتر، آنچه اوکراینی ها را در قبال مواضع کسینجر دلسرد و ناراضی ساخته، مربوط به قربانی ساختن غربگرایان اوکراینی در مسیر نگاههای تئوریک و امنیتی آمریکا نسبت به تحولات جاری در حوزه روابط بین الملل است.
غربگرایان اوکراینی از جمله زلنسکی رئیس جمهور این کشور طی سالهای گذشته با بازی در زمین کاخ سفید و اتحادیه اروپا، کشورشان را به یک "ّزمین جنگ" تبدیل کردند. اکنون ثمره این جنگ، چیزی جز تبدیل شدن بسیاری از شهرهای اوکراین به زمین سوخته نیست. فراتر از آن، اوکراین نیز تا این لحظه به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا در نیامده و در آینده نیز بعید است چنین اتفاقی رخ دهد. اما بر اساس نگاه کسینجر، اکنون اوکراینی ها باید جهت جبران خطای استراتژیک غرب، از قسمتی از خاک خود نیز صرف نظر کنند.
دومین هشدار سخت کسینجر به آمریکایی ها
این دومین هشدار سخت کسینجر به آمریکا و بازیگران غربی طی سالهای اخیر محسوب می شود. هشدار وی به دولت ترامپ و دیگر مقامات کاخ سفید در خصوص تشدید منازعه با پکن، موضوع دیگری بود که مورد بی توجهی سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت. وی در سال 2020 میلادی و در حالی که ترامپ هنوز در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن حضور داشت تاکید کرد:
«سران آمریکا و چین باید محدودیتهایی را تعیین کنند تا فراتر از آن به تهدید یکدیگر نپردازند. شاید بگویید این کار کلا شدنی نیست اما اگر این روند ادامه داشته باشد، ما وارد شرایطی شبیه جنگ اول جهانی خواهیم شد».
کیسینجر قبل از شیوع کرونا نیز درباره وقوع جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هشدار داده بود. جالب است بدانیم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶، کیسینجر مهمترین استراتژیستی بود که با رئیسجمهور آمریکا دیدار کرد. او در چندین دیدار پنهان با ترامپ- که البته بعدها از سوی رسانههای آمریکایی افشا شد- به رئیسجمهور جدید آمریکا توصیه کرد استراتژی «فشار هدفمند بر پکن» را جایگزین" فشار بی حد و حصر علیه چینی ها" کند. کسینجر معتقد بود که در نبود نوعی توازن در حوزه سیاست خارجی ، قدرت کنترل منازعات بین المللی( به ضرر منافع آمریکاو غرب ) از دست می رود.
نتیجه ماجراجویی کاخ سفید
در نهایت، آمریکا در جنگ تجاری با پکن ناکام ماند و بر خلاف آنچه ترامپ تصور میکرد، بسیاری از شرکتهای آمریکایی مستقر در چین حاضر نشدند فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را به داخل خاک ایالاتمتحده منتقل کنند! صادرات چین به آمریکا نهتنها کاهش پیدا نکرد، بلکه شاهد افزایش آن و در نتیجه، افزایش دوباره کسری تجاری آمریکا (در قبال تجارت با چین) بودیم! پس از این ناکامی، هم اعضای دولت ترامپ و هم بایدن دامنه منازعه با چین را به صورتی کنترلنشده افزایش دادند. اکنون آمریکا در دریای چین جنوبی مشغول ماجراجویی بوده و صادرات تسلیحات به تایوان را با هدف مواجهه با پکن از سر گرفته است.