فتنه 88 بازی پیچیدهای بود که لایههای پیدا و نهان فراوانی برای آن قابل تصور است. فتنهگران هرچند در مرحله اول به عبور از رئیسجمهور میاندیشیدند[...]
فتنه 88 بازی پیچیدهای بود که لایههای پیدا و نهان فراوانی برای آن قابل تصور است. فتنهگران هرچند در مرحله اول به عبور از رئیسجمهور میاندیشیدند، اما در بازی حداکثری خود عبور از رهبری و نظام اسلامی را در سر میپروراندند که به تدریج نشانههایی از این مرحله نیز آشکار شد. در این بین، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب رهبری اردوگاهی را بر عهده داشتند که وظیفه خود را دفاع از انقلاب و حقوق ملت میدانستند و با همه توان به میدان آمده بودند تا با مهار و مدیریت فتنهگران و قانونگریزان، هم آرامش و امنیت و عدالت و آزادی را در جامعه تأمین کنند و هم افکار عمومی را نسبت به عمق حوادث سیاسی آگاه کنند.
مهمترین راهبردی که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مواجهه با جریان فتنه اتخاذ کردند، راهبرد بصیرتبخشی و روشنگری بود. رهبری که به خوبی به ابعاد فتنه آشنا بودند و آن را الگویی از نقشههای جنگ نرم دشمن تحلیل میکردند، کوشیدند تا صف سران و اصحاب فتنه را از بدنه تودههای ملت جدا کنند و در ادامه با محور قرار دادن تودههای جامعه به منزله مخاطبان اصلی به امر روشنگری مشغول شدند. به جرئت میتوان گفت، در سال 1388 سخنرانیای نبود که رهبر حکیم انقلاب در آن به موضوع اهمیت بصیرت و ضرورت شناخت دشمن اشاره نکرده و جلوههایی از راهبردهای ایشان را رسوا نکرده باشند.
روشنگری نسبت به تلاش دشمنان انقلاب به منظور تلخ کردن شیرینی انتخابات، گفتمانسازی و فرهنگسازی در خصوص دخالت بیگانگان نظیر انقلاب رنگی و فتنه، روشنگری پیرامون خطر ادامه رفتارهای کینهجویانه، روشنگری نسبت به سوءاستفاده دشمنان از کینهجوییهای شخصی، روشنگری نسبت به حرکتهای به ظاهر انقلابی، روشنگری نسبت به سوء استفاده از خط امام(ره)، روشن کردن نقش دشمنان انقلاب اسلامی، افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات، هشدار به نخبگان و خواص برای آنچه میگویند و آنچه نمیگویند، بازخوانی تجربه ده ساله اول انقلاب و مشی امام(ره) در برابر جریانها و حوادث فتنه گوناگون، مرور و بازخوانی فتنههای صدر اسلام، تبیین مفهوم فتنه و روشنگری در باب چگونگی مواجهه با آن، از جمله محورهای اساسی بود که در سخنان رهبری مورد توجه قرار گرفت.
ایشان بارها مفهوم بصیرت و ضرورت و اهمیت و چگونگی دستیابی به آن را تبیین کردند و فرمودند: «یک ملتی که بصیرت دارد، مجموعه جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهی در راه بد قدم میگذارد.» (1388/5/17)
ایشان عملکرد بیبصیرتان در جنگ جمل را شرح دادند و از عمار به منزله پرچم دار بصیرت چنین یاد کردند: «در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود... در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همین طور این گروههایی را کهـ به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از همـ بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقایقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا می دید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را به سرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.»(1388/5/18)
با همین نگاه است که معظمله از همه خواص و نخبگان میخواهند که عماروار به میدان آیند و با شفافسازی مرزهای حق و باطل را آشکار کنند و رسالت تاریخی خود را به جای آورند. معظمله تأکید دارند: «وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازی نیست. شفافسازی، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگی، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفافسازی کمک میکند و کی به غبارآلودگی کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.»(1388/10/29)
انتقاد به رفتار سیاسی بخشی از گروههای سیاسی نیز از جمله مباحثی بود که در کلام ایشان آشکار شد. برای نمونه معظمله در دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور تأکید داشتند: «حالا یکی از ایرادهایی که ما معمولاً داریم به بعضیها این است که آنچه را که بیگانه بگوید، این را تلقی به قبول میکنند؛ آنچه را که خودی بگوید، تلقی با تردید میکنند! چرا؟ خب، این تلقی، تلقی ناسالمی است؛ این تلقی درستی نیست، تلقی ناسالمی است. این را باید اصلاح کرد.»(1388/8/6)
یکی از دغدغههایی که تأسف ایشان را به همراه دارد، همزبانی برخی افرادی که روزگاری در اردوگاه خودی قرار داشتند، با دشمن است. این مسئله اینگونه در کلام ایشان تجلی مییابد: «دشمن جور دیگری حرف میزند. بعضیها هم با همان لغت دشمن حرف میزنند، با همان زبان دشمن حرف میزنند. آیا میفهمند یا نمیفهمند، آن با خداست؛ اما با زبان او حرف میزنند، سعی میکنند وانمود کنند که انقلاب از راه خود منحرف شده است؛ نه، اگر منحرف شده بود، این همه دل با نام انقلاب و یاد انقلاب به حرکت در نمیآمد؛ این همه ایمان و انگیزه به یاد این انقلاب بسیج نمیشد.»(1388/11/28)
همین بصیرتافزاییها در عرصه جهاد تبیین بود که در نهایت به پیروزی جریان حق در جنگ روایتها و رسوایی فتنهگران در روز نهم دی ماه 88 و خلق حماسه تاریخی ملت ایران انجامید.