شبکه سعودی العربیه چند شب پیش میزبان «مایک پامپئو»، وزیر خارجه سابق آمریکا به عنوان یکی از آمران اصلی عملیات تروریستی موسوم به «آذرخش کبود» برای حذف فیزیکی سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» بود.
پامپئو که در دوران حضورش در وزارت خارجه آمریکا نتوانسته بود اقدام تروریستی فرودگاه بغداد را حتی با توجه به قوانین داخلی کشورش توجیه کند، در مصاحبه جمعه شب تلاش کرد با ارائه این رقم جدید که سردار سلیمانی برای «کشتن 500 آمریکایی» نقشه کشیده بود جنایت واشنگتن را سفیدشویی کند.
نطق پامپئو در ارائه این آمار ساختگی در حالی در رسانه آل سعود باز شده بود که او در جلسه استماعی که 35 روز بعد از حمله به سردار سلیمانی در مجلس نمایندگان آمریکا ترتیب داده شد از پاسخگویی به تک تکِ سوالاتِ قانونگذاران آمریکایی (که خودشان هم کینهشان از سردار سلیمانی را کتمان نمیکردند) درباره دلایل تصمیم آمریکا طفره رفت.
چرا ترور سردار سلیمانی یک جنایت بود؟
الیوت اِنگِل»، رئیس وقت کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا درباره جلسه 18 اسفندماه 98 گفت: «امیدوار بودم حضور پامپئو در جلسه کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان بتواند پاسخهای لازم را درباره سیاست ترامپ در قبال ایران به خصوص حمله به [سردار سلیمانی] در اختیار مردم آمریکا قرار دهد.»
او اضافه کرد: «متأسفانه آقای پامپئو از ارائه پاسخ برای مستقیمترین پرسشها خودداری کرد و قادر به توضیح درباره توضیحات متناقض دولت از زمان انجام آن حمله در آغاز سال جاری (2020) نبود. با گذشت چند روز از آن نشست، دولت ترامپ هنوز حقایق را درباره اقدام بیپروای خود برای دامن زدن به تنشها با ایران از مردم آمریکا پنهان میکند.»
به گفته اِنگل، «ما هنوز پاسخ مستقیمی نشنیدهایم که چرا حمله به [سردار] سلیمانی لازم و قانونی بود. توضیح اولیه دولت مبنی بر وجود تهدیدی فوری، فروپاشیده است و رئیسجمهور اکنون ضربالاجلهای قانونی برای ارائه توضیحهای قانونی و واقعیتمحور به مردم درباره اقدامش برای حمله به ایران را زیر پا گذاشته است.»
تقریباً در همان زمان، «جف مرکلی»، عضو مجلس سنای آمریکا هم گفته بود که کل استدلال دولت ترامپ در توجیه این حمله این بود که تهدید قریبالوقوعی وجود داشته، اما اگر سوال میشد که این تهدید کجا بوده و چه ماهیتی داشته، هیچ توضیح یا پاسخ قانعکنندهای ارائه نمیشد.
معنای شنیده شدن چنین صداهایی از یکی از کانونهای مهم هیئت حاکمه واشنگتن این است که عملیات تروریستی «آذرخش کبود» حتی به محکِ استانداردهای خود ایالات متحده که بر منطقی کاملاً خودسرانه و ضدبشری استوار است هم توحش غیرضروری و جنایت کور محسوب میشود.
در بیرون از مرزهای ایالات متحده هم- با آنکه نهادهای بینالمللی به کل تحت سیطره آمریکا هستند- وضع برای واشنگتن جالبتر از داخل نیست و این ظلم به حدی عریان و غیرقابل دفاع بوده که حتی سازمان ملل را واداشته آمریکا را به دلیل تغییر قوانین بنیادین قتلهای هدفمند فراسرزمینی، توسل به تحریفهای قانونی برای حمله به یک بازیگر دولتی در خاک کشور ثالث، نقض تمامیت ارضی عراق، تضعیف تمایز میان مفاهیم «حق جنگ» با «جنگ مشروع» و ... مورد سرزنش قرار دهد.
نکته جالبتر آنکه تشت توحش در فرودگاه بغداد طوری از بام افتاد که «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی ترامپ در واکنش به گزارش سازمان ملل بیآنکه فایدهای در بزک کردن اقدام تروریستی آمریکا و پیچیدن آن در لفافه توجیههای ظاهراً دیپلماتیک ببیند در توییتر نوشت: «ما به یک مرجع بالاتر در سازمان ملل جواب نمیدهیم»!
جنایتی که در هدفش ناکام ماند
اما آیا اقدام تروریستی آمریکا دستاوردهایی داشته که بتواند در یک تحلیل هزینه-فایده این رسواییها را در ازای منافعش توجیه کند؟ پاسخ این سوال نیز بر اساس اتفاقات پس از 13 دیماه 1398، آنطور که خود آمریکاییها هم اعتراف کردهاند منفی است.
بعد از شهادت حاج قاسم، آمریکا به نحو تحقیرآمیزی از افغانستان خارج شده و بازی در آسیای مرکزی را باخته و این موضوع احتمال دارد پیامدهای جدی نیز در آسیای غربی به همراه داشته باشد. مجلس عراق رأی به خروج کامل نیروهای آمریکایی از آن کشور داده؛ دولت سوریه بخش مفیدی از کشور را در اختیار داشته و کنترل میکند؛ سران کشورهای عربی که زمانی با دمشق خصومت میورزیدند، اکنون دوباره به سوریه روی آوردهاند. حزبالله نیز با قوت به بازیگری مهم خود در صحنه سیاسی لبنان ادامه میدهد.
علاوه بر این هر چقدر که عربستان یمن را بمباران کند، حوثیها به پیروزی در شهر راهبردی مارب که یکی از مهمترین پایگاههای سعودی در این کشور به شمار میرود، نزدیک شدند. حماس نقش راهبردی در غره دارد و صهیونیستها بیش از هر زمان دیگر به احتمال بروز جنگ داخلی نزدیک شدهاند، تا جایی که خودشان هم درباره فروپاشی خودشان هشدار میدهند.
از طرف دیگر، اگر هدف اصلی طراحان ترور سردار سلیمانی برخورد با قدرت بازدارندگی ایران بود، باید تاکید کرد که سپاه قدس نه تنها ضعیف نشد بلکه با الگو گرفتن از مکتب شهید سلیمانی در عزمش راسختر شد. مضاف بر این، موشکباران پایگاه عینالاسد نیز چنان خسارتی به هیمنه آمریکا وارد کرد که کنث مککنزی، فرمانده سابق سازمان تروریستی سنتکام به صراحت اعتراف کرد که ایرانیها در عینالاسد هر جا را خواستند زدند و آنها در سطح موشکی به مرحله «سرآمدی» (Overmatch) رسیدهاند.
اندکی بعد از عملیات تروریستی فرودگاه بغداد نشریه پولیتیکو در تحلیلی نوشته بود: «ترامپ با ترور قاسم سلیمانی، قمار خطرناکی را مرتکب شد. ترور قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نظامی ایران، به معنای حذف یک دشمن خطرناک آمریکاست، اما از طرف دیگر میتواند امنیت نیروهای آمریکایی را در خاورمیانه و فراتر از آن، به مخاطره بیندازد. به فرض اینکه سلیمانی دشمن آمریکا بود، اقدام ترامپ، تشدید تنش به روشی پرریسک در یک زمین بیثبات است که میتواند آتش آن به جان سربازان آمریکایی و متحدانش در غرب آسیا و حتی فراتر از آن بیفتد.»
مدتی بعدتر که صحنه واضحتر شد کار از پیشبینیهای اینچنینی به اعتراف در سطوح تصمیمگیران سیاسی آمریکا رسید، به طوری که به عنوان مثال، رابرت مالی، شهریورماه سال گذشته گفت: «ترور ژنرال سلیمانی امنیت آمریکا را کمتر کرده است. این اقدام، جهان را هم مقابل ایران ناتوانتر کرد.»
وی افزود: «موضوع سر این نیست که درباره کشتن (ترور) قاسم سلیمانی قضاوتی کنیم و به نظرم همه ما میتوانیم سر این موضوع با هم توافق داشته باشیم اما موضوع بر سر این است که کشتن او آیا آمریکا را امنتر کرد یا نکرد؟ به نظر من مساله کاملا روشن است، چراکه این کار باعث ایجاد مشکلات بیشتر شد و باعث کم کردن تنشها نشد.»
علیرضا مجیدی، کارشناس مسائل غرب آسیا در پاسخ به این سوال که صحنه غرب آسیا بعد از شهادت سردار سلیمانی چه تغییری کرده است میگوید: «بعد از 13 دیماه 1398، ناامنی برای آمریکاییها در عراق به شدت افزایش پیدا کرد.»
وی اضافه میکند: «حمله به کاروانهای لجستیک آمریکایی در عراق الان به یک خبر روزمره تبدیل شده. این نوع ناامنی، مثل سمی در بدن است که کل سیستم را از داخل فلج میکند. آمارهای رسمی خود عراق میگویند بین مارس 2020 تا پایان سال 2021 بیش از 400 مورد حمله به کاروانهای آمریکایی صورت گرفته؛ این یعنی به صورت میانگین، حدود 20 حمله در هر ماه یا به عبارت دیگر در هر سه روز دو حمله صورت گرفته است.»
کاهش قابل توجه تعداد پایگاههای آمریکا در عراق از جمله دیگر تبعات اقدام تروریستی در فرودگاه بغداد بوده است. علیرضا مجیدی در این باره میگوید: «در زمان شهادت سردار در ژانویه 2020، آمریکاییها 6 پایگاه رسمی و 6 پایگاه راداری داشتند. الان تعداد این پایگاهها به سه عدد رسیده است که همین سه تا هم غیرقانونی هستند اما تعداد پایگاههای آمریکا از 12 پایگاه به 3 کاهش یافته است.»
اگر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در دوران حیاتش با تکیه به توانمندیهای ویژه خود در شبکهسازی نیروهای محلی و بومی توانست نقشههای ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی را در منطقه نقش بر آب کند، شهادتش بر الگوی تفکر و مسیر او نور تاباند و مقاومت را در حرکت در این مسیر همبستهتر و راسختر کرد.