برخلاف دیدگاه رایج و مرسوم از جنگ کنونی میان روسیه و اوکراین که از تفسیر کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده اقتباس یافته[...]
برخلاف دیدگاه رایج و مرسوم از جنگ کنونی میان روسیه و اوکراین که از تفسیر کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده اقتباس یافته و آن را به عنوان تهاجمی در راستای پیشبرد بخشی از اهداف کرملین در جهت ایجاد روسیه بزرگ با آمال امپراتوری مجدد در جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق میپندارد؛ اما ریشه و علل اصلی جنگ اوکراین را باید فراتر از امیال و آرزوهای توسعهطلبانه کرملین در نظر گرفت. تهاجم فوریه 2022 مسکو به کییف را میتوان در عوامل مؤثر ایجاد بحران 2014 یا حتی با بررسی دقیقتر در سالهای بسیار قبلتر از آن ردیابی کرد. درواقع برخلاف آنچه به واسطه پروپاگاندای غربی از علت این تهاجم در اذعان عمومی شکل گرفته است، بیش از هر عامل دیگری باید سیاستهای کشورهای غربی در گسترش و توسعه ناتو به سمت شرق را مسئول شکلگیری بحرانی دانست که در 2014 به وجود آمد و به جنگ کنونی تبدیل شده است. جنگی که نه تنها اوکراین را تهدید میکند؛ بلکه این ظرفیت را دارد که به یک جنگ هستهای تمام عیار میان روسیه و کشورهای متحد ناتو تبدیل شود.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، اتحادی نظامی است که به ابتکار ایالات متحده، کانادا و چندین کشور اروپایی در سال 1949 با هدف مهار اتحاد جماهیر شوروی و گسترش کمونیسم تشکیل شد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، این سازمان از یک اتحاد ضد شوروی به یک قرارداد امنیت جمعی با هدف محافظت از اعضای خود در برابر تجاوزات خارجی و ترویج میانجیگری و روشهای مسالمتآمیز در جهت مهار درگیریهای داخل ائتلاف تبدیل شد. اما با گذشت زمان واشنگتن و متحدانش تصمیم گرفتند حلقه اعضای ناتو را به سمت کشورهای سابق پیمان ورشو گسترش بدهند. اولین موج توسعه ناتو در سال 1998 با پیشنهاد دولت کلینتون به عضویت لهستان، جمهوری چک و مجارستان ایجاد شد. اقدامی که از همان ابتدا مخالفت و خشم کرملین را برانگیخت. با اینحال، پیشروی و گسترش ناتو به سمت مناطق حائل مرزهای فدراسیون روسیه متوقف نشد و به روند خود ادامه داد.
طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اقدامات و سیاستهای دولتهای غربی از طریق بسط و توسعه ناتوـ پیمانی که روسها آن را بقایای جنگ سرد و ذاتاً در تقابل با کشورشان میدانندـ در اروپای مرکزی و شرقی به نوعی نادیده گرفتن منافع ملی حیاتی مسکو به شمار آمده که همواره نارضایتی کرملین را در پی داشته است. اما با موج جدید توسعه غرب به سمت مرزها و مناطق نفوذ روسیه که در نشست بخارست ناتو در سال 2008 با پیشنهاد جرج بوش به پیوستن گرجستان و اوکراین به این ائتلاف آغاز شد، با حمله به تفلیس و جداسازی دو منطقه تجزیهطلب گرجستان و تحت کنترل خود در آوردن، مسکو نشان داد که دیگر به اعتراضات شفاهی نسبت به پیشرویهای غرب در مناطق پراهمیت خود به لحاظ امنیتی بسنده نخواهد کرد. با اینحال، واشنگتن و متحدان آن خطوط قرمز کرملین را نادیده گرفتند و از سال 2013 به طور جدی تلاش کردند تا اوکراین را به یک سنگر غربی در مرزهای روسیه تبدیل کنند. در سال 2014 در پی چرخش سیاست شرق به غرب اوکراین، روسیه در جهت حفظ و تأمین امنیت خود با انضمام کریمه به حفظ پایگاه دریایی خود در دریای سیاه اقدام کرد. هرچند اعضای ناتو به خوبی به اهمیت اوکراین برای روسیه واقف بودند؛ اما پس از بحران 2014 همچنان به اقدامات خود در این کشور ادامه دادند؛ عاملی که منجر به افزایش بیشتر تنش و آغازی برای جنگ سرد جدید میان طرفین بود.
پیشروی هرچه تمامتر واشنگتن با ائتلاف مستقر در بروکسل به مرزها و حوزه نفوذ روسیه و محاصره آن از سوی غرب، مسکو را بیش از پیش نگران کرده بود که در دسامبر 2017 با تصمیم ترامپ به فروش سلاح دفاعی به کییف و رزمایشهای دریایی بزرگ در دریای سیاه در کنار توافقات و اسناد مشارکت استراتژیک میان اوکراین و اعضای ناتو که گواهی بر تبدیل اوکراین به عضو جدید ناتو بود، به بالاترین حد خودش رسید و زمینهساز رویارویی بزرگ در دسامبر 2021 و جنگ فعلی شد.