صبح صادق >>  جبهه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۳۸۴۱۱
صبح صادق به بهانه وقایع منتهی به تیرماه سال 1367 و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بررسی می‌کند

تهاجم با سلاح شیمیایی

گفته می‌شود یکی از علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، فشار نظامی ‌ماشین جنگی صدام در نیمه دوم سال 1366 و ابتدای سال 1367 بود[...]
گفته می‌شود یکی از علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، فشار نظامی ‌ماشین جنگی صدام در نیمه دوم سال 1366 و ابتدای سال 1367 بود، فشار سنگینی که به وسیله سلاح‌های نامتعارف موسوم به شیمیایی وارد شد. در این دوران جمهوری اسلامی‌ در جبهه پدافندی، دیپلماتیک و سایر جبهه اقدام به مقابله کرد، اما کم‌تجربگی و حجم بی‌سابقه به کارگیری این سلاح‌ها و تعداد زیاد مجروحان و شهدا و استفاده از این سلاح‌ها علیه شهرها و غیر نظامیان عملاً مقابله با این سلاح را که به همراه خود یک پیوست حمایت اطلاعاتی، دیپلماتیکی، علمی‌و لجستیکی از سوی قدرت‌های علمی ‌و نظامی‌ جهان را داشت، ناممکن می‌کرد. علت اصلی عقب‌نشینی‌های سال پایانی جنگ را می‌توان ناشی از به کارگیری گسترده و بی‌سابقه این سلاح‌ها دانست.  در آستانه سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بر آن شدیم تا روند استفاده رژیم بعث از این سلاح‌ها در دوران دفاع مقدس تا انتهای تیرماه سال 1367 را بررسی کنیم. بر این اساس، می‌توان سه دوره متفاوت تهاجم شیمیایی عراق به ایران را برشمرد.
 
دوره نخست
دوره نخست از آغاز تهاجم برق‌آسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی‌ ایران در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ تا پایان مقطع آزادسازی مناطق اشغالی، به‌ویژه آزادی خرمشهر در سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ بود که طی آن، نیروهای عراقی به‌طور پراکنده و برای در هم شکستن مقاومت‌های پراکنده نیروهای رزمنده ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل خاک کشور ما، از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند.
 
دوره دوم
دوره دوم، به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی اختصاص دارد که از مردادماه سال ۱۳۶۱ هم‌زمان با آغاز نخستین عملیات نفوذی نیروهای ایران به داخل خاک عراق‌ـ عملیات رمضان‌ـ با هدف تنبیه متجاوز آغاز شد و تا پایان سال ۱۳۶۵ و نبردهای بزرگ کربلای ۴ و ۵ ادامه یافت. در این دوره، عراق با اتخاذ تاکتیک نظامی‌دفاع مطلق در زمین، از جنگ‌افزارهای شیمیایی در نقش سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن، عملیات‌های تهاجمی‌ متکی به انبوه نیروهای پیاده جمهوری اسلامی‌ایران را خنثی کند. در طول این دوره، ارتش عراق بیش از ۲۳۰ بار، مواضع نیروها، مراکز پشتیبانی و تدارکاتی و حتی شهرها و مناطق غیر نظامی ‌ایران را هدف حملات شیمیایی قرار داد؛ اقدامی ‌که در مجموع، حدود 42 هزار نفر تلفات اعم از کشته و مجروح را در پی داشت.
 
دوره سوم
دوره سوم جنگ شیمیایی بین عراق و ایران را که از آغاز سال ۱۳۶۶ شروع شد و تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و حتی پس‌ از آن تا تابستان سال ۱۳۶۷ ادامه یافت، می‌توان مهم‌ترین فراز این موضوع بسیار تلخ و غیرانسانی دانست. در این دوره ارتش عراق پس از برطرف کردن ضعف‌های تاکتیکی خود در زمینه کاربرد گازهای شیمیایی در دو دوره گذشته و دستیابی ‌به عوامل شیمیایی مضاعف یا دوگانه توانست از آنها به‌عنوان یک سلاح تهاجمی ‌برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل نیروهای ایران استفاده کند. نظامیان عراقی همچنین موفق شدند از این سلاح‌ها به مثابه بخشی از عملیات‌های هماهنگ شده خود در بهار ۱۳۶۷ علیه نیروهای ایران در فاو، شلمچه و جبهه‌های غرب و شمال بهره گیرند و عملاً نیروهای ایرانی را به عقب‌نشینی از مواضع تصرف‌شده مجبور کنند.
 
شرحی بر سه دوره جنایت
حملات گسترده شیمیایی عراق علیه نیروهای ایران در زمستان سال ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی بدر، نمونه‌ای از به کارگیری سلاح شیمیایی در دوره دوم است. این حملات در عملیات خیبر هم انجام شده بود، اما در عملیات بدر شدت گرفت، بر این اساس حتی با وجود پیگیری‌های دیپلماتیک ایران و برخی توصیه‌های سازمان ملل به دو طرف دقیقاً از ۱۹ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۴، رژیم بعث موج جدیدی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای ایران از سر گرفت و تا آخرین ماه، حدود ۱۹ بار مناطق عملیاتی بدر و خیبر را هدف گلوله‌باران و بمباران شیمیایی قرار داد که در نتیجه آن، حدود ۱۶۵۰ نفر از نیروهای ایرانی مجروح و ۱۰ نفر از آنها شهید شدند. در پی این حمله سازمان ملل با اعتراضات رسمی‌ایران بدون معرفی عراق به عنوان مهاجم و به کارگیرنده در این مدت تنها به بیان توصیه به دو طرف بسنده کرد. رژیم بعث نیز تا زمان انجام عملیات والفجر ۸، از به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای ایران خودداری کرد.
 
عملیات والفجر ۸ 
با آغاز عملیات والفجر ۸ در منطقه عمومی‌فاو در ۲۰ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴، نیروهای عراقی که توان مقابله با این هجوم حساب‌شده و منظم نیروهای ایرانی را نداشتند، بار دیگر به سلاح‌های شیمیایی متوسل شدند و یکی از بی‌سابقه‌ترین حملات شیمیایی را در تاریخ جنگ‌های شیمیایی رقم زدند.
با ورود نیروهای ایران به شهر فاو و درهم ‌شکسته شدن تمامی‌ضد حملات ارتش عراق و مهم‌تر از همه، به محاصره در آمدن گارد ریاست‌جمهوری این کشور در نزدیکی کارخانه نمک، عراقی‌ها تنها چاره را استفاده از سلاح‌های شیمیایی دانستند. آنها طی پانزده روز، بیش از هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد شیمیایی را علیه نیروهای ایرانی مستقر در فاو به کار گرفتند و منطقه عملیاتی را با بیش از هزار بمب شیمیایی بمباران کردند. در این مرحله، گستردگی استفاده عراق از گازهای شیمیایی به حدی بود که ایران تهدید کرد، اگر در این مورد، سازمان ملل و شورای امنیت تدابیری اتخاذ نکند، ایران به مقابله‌به‌مثل متوسل خواهد شد. اما کماکان شورای امنیت سازمان ملل از معرفی عراق به عنوان به کارگیرنده سلاح‌های نامتعارف خودداری کرد و تنها به محکومیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی در جنگ ایران و عراق بسنده کرد. با این وجود، صدام با بی‌اعتنایی به افکار عمومی‌جهان، تهدید کرد در صورت ادامه جنگ و حملات ایران، همچنان، از گازهای شیمیایی استفاده خواهد کرد؛ چراکه معتقد بود در حال دفاع از خود در مقابل حمله ایرانیان است و خود را قربانی حمله نظامی‌ایران تلقی می‌کند و اعمالش را دفاع مشروع می‌داند.
 
جنگ شیمیایی در ۱۳۶۵
در سال ۱۳۶۵، حملات شیمیایی عراق به دو علت افزایش زیادی یافت: ۱‌ـ افزایش تعداد حملات نیروهای ایران به داخل خاک عراق و ‌2ـ آغاز راهبرد دفاع متحرک عراق. به این ترتیب، در این سال، تعداد حملات شیمیایی به ۷۹ مورد، یعنی دو برابر سال پیش افزایش یافت. موقعیت جغرافیایی مناطق بمباران‌ شده نشان می‌دهد، مواضع مورد هجوم در این سال نیز تابعی از مناطق عملیاتی نیروهای ایران بوده است، به‌ گونه‌ای ‌که در ماه‌های فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۶۵، با ادامه عملیات والفجر ۸، محور فاو و منطقه عملیاتی آن به‌شدت هدف حملات شیمیایی قرار گرفت و هواپیماهای عراق بمب‌های حاوی گاز خردل را در منطقه فروریختند.
همچنین برای تصرف مهران در اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۵ و منطقه عملیاتی شیخ صالح در غرب کشور در شهریور این سال، از گلوله‌های حاوی گاز خردل و اعصاب استفاده کردند. اوج حملات شیمیایی عراق در سال ۱۳۶۵ همانند سال‌های گذشته، در زمستان و با آغاز عملیات بزرگ کربلای ۴ و ۵ اتفاق افتاد. در ۱۰ دی‌ماه این سال، اجرای عملیات بزرگ کربلای ۴ در محور جزیره مینو، خرمشهر‌ـ آبادان و بلافاصله پس‌ازآن، عملیات کربلای ۵ در شلمچه در ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ و هم‌زمان با عملیات کربلای ۶ در محور سومار در غرب کشور سبب شد که یکی دیگر از شدیدترین حملات شیمیایی در جنگ ایران و عراق رخ دهد.  با وجود اقدامات ایران و بازدیدهای اعضای سازمان ملل، شورای امنیت با بی‌اعتنایی با این حوادث برخورد کردند. این بی‌اعتنایی شورای امنیت در پایان سال ۱۳۶۵ در حالی رخ داد که تعداد حملات شیمیایی عراق در این سال به رقم بی‌سابقه ۷۹ مورد رسیده بود و بر اساس برخی از اسناد موجود، تعداد مصدومان شیمیایی ایران به دوازده هزار نفر بالغ می‌شد، اما فاجعه بزرگ‌تری در راه بود که در سال ۱۳۶۶ روی داد.
 
فاجعه در ۱۳۶۶
با به بن‌بست رسیدن جنگ در جبهه‌های جنوب، جمهوری اسلامی‌ایران به‌ناچار راهبرد عملیاتی خود را تغییر داد و کانون اصلی حملاتش را از مناطق جنوبی ‌به مناطق شمالی عراق منتقل کرد.
کشاندن نیروهای عراقی مستقر در استحکامات نفوذناپذیر جنوب به جبهه‌های شمال، یکی از مهم‌ترین اهداف نظامی‌ایران بود تا از این طریق، فرصت لازم را برای وارد آوردن ضربات نهایی به آنان به دست آورد، اما ارتش عراق فریب راهبرد نظامی‌ایران را نخورد و از همان آغاز امر، برای مقابله با حملات نیروهای ایرانی در جبهه‌های شمال، به سلاح شیمیایی متوسل شد تا منطقه را به سرزمین سوخته برای ایرانیان تبدیل کند. با آغاز عملیات کربلای ۸، در فروردین‌ماه سال ۱۳۶۶، نیروهای عراقی، منطقه عملیاتی شلمچه را در روزهای ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱ فروردین‌ماه، از زمین و هوا، هدف حملات شیمیایی قراردادند و با استفاده از عوامل تاول‌زا، خردل و خون، بیش از ۱۴۰ نفر از نیروهای ایران را مصدوم کردند. با وجود این، مهم‌ترین حمله شیمیایی در ۲۷ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه سلیمانیه و اربیل عراق رخ داد و هواپیماهای عراقی با بمباران این مناطق با گاز خردل، ۷۰ نفر را شهید و ۳۸۰ نفر دیگر را مجروح کردند. با آغاز عملیات کربلای ۱۰ در منطقه ماووت عراق، نیروهای عراقی بار دیگر، به‌جای روبه‌رو شدن با نیروهای عمل‌کننده ایرانی، به دفاع شیمیایی متوسل شدند و با بمباران منطقه عملیاتی در روز ۱۷ اردیبهشت‌ماه، از تداوم عملیات و پیشروی نیروهای ایران به عمق خاک عراق جلوگیری کردند.
 
مصیبت در سردشت
حدود چهل روز از حملات شیمیایی خبری نبود، اما این آرامش پیش از طوفان بود؛ چراکه با آغاز عملیات نصر ۴ در ۱ تیرماه، سال ۱۳۶۶ عراق یکی از فاجعه‌آمیزترین حملات شیمیایی خود را انجام داد و در روز ۷ تیرماه همین سال، چهار نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد که در اثر آن، تعداد زیادی از مردم شهر مصدوم شدند و بیش از ۲۵ نفر از آنان جان باختند.
در سکوت نهادهای بین‌المللی اما، عراق به حملات شیمیایی خود ادامه داد و ضمن استفاده از سلاح‌های شیمیایی در منطقه عملیاتی نصر ۴، ارتفاعات قشن، دوقلو و اسپیدار در روزهای ۸ و ۹ تیرماه ۱۳۶۶، روستاهای اطراف سردشت را هدف حملات گسترده شیمیایی قرار داد که در نتیجه این حملات، پانزده نفر مصدوم و دو نفر شهید شدند.
 
جنایت حلبچه
اما در این ماه فاجعه‌ای اتفاق افتاد که همه جهانیان را تحت تأثیر قرارداد. با آغاز عملیات والفجر ۱۰ در جبهه شمال و تصرف شهر حلبچه، هواپیماهای عراقی با استفاده از عناصر شیمیایی گاز خردل؛ اعصاب و سیانور؛ این شهر و روستاهای اطراف آن را بمباران کردند که در نتیجه آن، بیش از ۹۰۰۰ نفر تحت تأثیر عوامل شیمیایی قرار گرفتند و ۵۰۰۰ نفر از آنها کشته شدند. حمله شیمیایی به حلبچه از دیدگاه یک نشریه انگلیسی بزرگ‌ترین جنایت جنگی عراق در جنگ علیه ایران قلمداد شد. اما چون حلبچه در خاک ایران نبود، بزرگ‌ترین جنایت‌های جنگی عراق در شورای امنیت نادیده گرفته شد. تا این مدت سلاح شیمیایی به مثابه سلاح تدافعی از سوی رژیم بعث استفاده می‌شد؛ اما آغاز دور سوم این جنگ افزار را به عنوان یک سلاح تهاجمی ‌به میدان آورد. هرچند سومین دوره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی به‌صورت وسیع از ابتدای سال ۱۳۶۷ آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه یافت، اما این شیوه به‌صورت محدود در سال ۱۳۶۵ در راهبرد دفاع متحرک عراق و تصرف مهران به کار گرفته‌ شده بود. در دور سوم، ارتش عراق موفق شد، ضعف‌های تاکتیکی خود در شیوه استفاده از گازهای سمی ‌را رفع کند و با دستیابی ‌به عوامل شیمیایی مضاعف یا ترکیبی‌از آنها به‌ منزله سلاحی تهاجمی ‌برای بازپس‌گیری مناطق تحت تصرف نیروهای ایران بهره گیرد. نیروهای عراقی با استفاده گسترده از این‌گونه سلاح‌ها به‌منزله آتش پشتیبانی نیروهای عمل‌کننده خود موفق شدند در خلال چند ساعت، بندر فاو را از دست نیروهای ایران خارج کنند. منابع خارجی تعداد تلفات نیروهای ایرانی را در این حمله ۵۰۰۰ تن دانستند که البته مبالغه‌آمیز بود. دومین حمله عراق در ماه می‌ سال ۱۹۸۸ (خرداد ۱۳۶۷) در منطقه عملیاتی کربلای ۵ در شلمچه رخ داد که طی آن، عراقی‌ها با توسل به گازهای شیمیایی موفق شدند، نیروهای ایران را از بخشی از مناطق تحت کنترل عقب برانند. در این عملیات، از عوامل گاز خردل و اعصاب به‌طور گسترده استفاده شد. در ماه بعد، عراقی‌ها با دو حمله هم‌زمان در مهران و جزایر مجنون، بارانی از گازهای شیمیایی را روی نیروهای ایران ریختند و آنان را به تخلیه مواضع خود در داخل خاک عراق مجبور کردند. بر این اساس، ارتش عراق با پشتیبانی جهانی بدون محدودیت بزرگ‌ترین جنگ با به کارگیری سلاح‌های ما متعارف را در تاریخ بشر رقم زد و با استفاده از حجم بی‌سابقه‌ای از سلاح‌های شیمیایی پس از راهبرد تدافعی وارد مرحله تهاجمی‌و بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغال شده از سوی ایران شد. امروز کماکان جمهوری اسلامی ‌بزرگ‌ترین قربانی این سلاح‌هاست و همین امر هم باعث شده تا قطب علمی‌ درمان این مصدومیت‌ها هم باشد.
می‌توان یکی از دلایل مهم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را علاوه بر تأمین حداقلی نظر ایران در آن پایان دادن به این حملات ناجوانمردانه و جنایت علیه بشریت دانست.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات