ماه محرم و صفر در فرهنگ شیعی و ملی ما از دوره صفویه به اینور ایامی برای عزای اهلبیت پیامبر وتأسی به غربت و رنجهای ایشان است. دو ماه سیاه پوشیدن، جشن نگرفتن، حرمت خنده و شادی را نگهداشتن، به حضور در مجالس مبادرت ورزیدن و... آدابی است که رعایت کردنش از عمق علاقه و سطحی از معرفت نسبت به خاندان وحی حکایت دارد.
اوج این ایام و مهمترین روزهای سیاهپوشی ما شیعیان ایرانی، دهه محرم است. دههای منتسب و به نام حضرت سیدالشهدا، که حضور در روضه و پای منبر واعظان نشستن از آداب اصلیاش است و هم و غممان را بر این میگذاریم تا با اتصال خود به دریای «انصارالحسین» بهرهای از خوان معرفتی او ببریم.
پاسخی به یک تنگ نظری
در این بین، عدهای از تنگنظران و منورالفکرنمایان خرده بر این میگیرند که شهادت حضرت امام حسین روز دهم محرم است و چرا با شروع عزاداری و برپایی روضه از اول ماه، فاز غم و افسردگی به شیعیان انتقال میدهید و خوشی و شادی را از مردم میگیرید؟ در پاسخ باید گفت، شروع عزاداری از اول ماه سنت اهلبیت بوده و برای آن روایتی است از این قرار:« قال الرضا (ع): كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و
كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام، فاذا كان اليوم العاشر
كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه
امام رضا (ع) فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مىرسيد، پدرم (موسى بن جعفر) ديگر خندان ديده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مىيافت تا آن كه ده روز از محرم مىگذشت،
روز دهم محرم كه مىشد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.
ثانیاً، سنت عزاداری محرم موضوعی تاریخی از مهمترین پارههای هویت فرهنگی کشور است و اگر ما نیاکانمان را همانطور که در خودشیفتگیهای تاریخیمان ادعا میکنیم، مردمان خلاق و اهل عقل میدانیم، دور از شأنشان است برای سدههای متمادی رسوم افسردگیزا را برای مردم متدین تجویز کنند. از طرفی تاریخ به اثبات رسانده آنچه که منتهی به افسردگی منفی و پوچیآور میشود نه عزاداری و سینهزنی، بلکه عوامل دیگری مثل سو استفادههای صورت گرفته در روابط نامشروع، انگارههای سطحی شده پست مدرنیستی و موضوعاتی از این دست هستند که این عوامل کمتر حضور را در بین عزاداران حسینی دارند.
محرم فصلی برای معرفت دینی
همانقدر که از شور حسینی دفاع میکنیم و آن را از مظاهر سلوکالیالله میدانیم بنا به این که خود را متصل به امام معصوم کردهایم، معتقدیم شعور حسینی بال دیگر پرواز طائر قدسی در این فضا و زمان است. گاهی شنیده میشود(حتی از بین طلاب و مدرسین حوزه) که هرچه درس و بحث دارید در طول سال بخوانید که دهه محرم وقت این کار ها نیست باید عزاداری کرد. ان قلت و ان قیل هم در عزاداریها در نیاورید!
این نظر و دیدگاه از جهاتی مخالف حقیقت عاشورا و دیانت اسلامی است. اولا، اگر امام حسین شهید دین است و کربلا یک واقعه برای اسلام، چه زمان بهتر از این دهه برای خواندن از دین و معرفت دینی؟ ثانیاً، وقتی طلا به بازار آمد بدیل آن زیاد میشود وقتی همگان به انحایی مُقِر به ورود انحرافات به افعال و افکار عاشورایی هستند، چرا در همان ایام منسوب به سیدالشهدا به آنها پاسخ نداد؟ چه زمان بهتر از این روزها برای به چالش کشیدن عزاداریهایی نظیر قمهزنی، زنجیرتیغزنی، یا داستانسراییهای مأخوذ از روضةالشهدای کاشفی.لشتااز ثالثاً، خوب میدانیم که زبان طعن منکران و تیغ شبهه مخالفین در این ایام همیشه به سمت عزاداران روان است، آیا برای پاسخ به شبهات و اسکات خصم هم که شده نباید بخشی از این ایام را صرف افزایش معرفت دینی و تاریخی خود بکنیم تا بتوانیم از آنچه که بدان معتقدیم دفاع کنیم؟ رابعاً در کدام حدیث از کراهت بحث علمی در دهه محرم صحبت شده است که باید در این ایام علم را تعطیل کرد؟
بلی، بیشک محرم اختصاص به دین دارد، چه در مناسک و اعمالش، چه در تفقه فیالدین و افکارش. وقتی صحبت از ارتقای معرفت دینی در این ایام میشود به این معنی است که هرکس بنا به وسع و شرایط خود حظ لازم را از این دوران ببرد، گاهی خواندن یک کتاب میتواند کمک کننده باشد گاهی گوش دادن به یک منبر نافع؛ مهم حضور و اتصال به خیل آنانی است که میخواهند دین و حسین را با هم بشناسند.