در نوشته های پیشین خود این نکته را به کررات مورد تاکید قرار دادم که مقتدی صدر از آن درجه هوش برخودار است تهران را در بلندمدت از خود دور نکند، با اینحال رهبر جریان صدر در دوره گذار فعلی تا زمان تشکیل دولت و کابینه جدید که پس از حذف خودخواسته جریان متبوعش (صدری ها) از پارلمان عملا به دست جریان رقیب (چارچوب هماهنگی) افتاده، اولویت و تمرکزش را روی ناکام گذاشتن چارچوب هماهنگی برای تعیین نخست وزیر و تشکیل کابینه جدید قرار داده است. با این تفاسیر در این برهه وجود درجه ای از گسل سیاسی میان صدر با تهران اجتناب ناپذیر جلوه می کند.
حال پس از اقدام چهارشنبه گذشته جریان صدر در ورود به منطقه سبز بغداد، حمله به پارلمان و سر دادن شعار علیه چارچوب هماهنگی و جمهوری اسلامی ایران، آن هم در سایه سفر اسماعیل قاآنی به عراق حکایت از آن دارد که مقتدی صدر روی مرز باریکی از «تقابل» و «تفاهم» سیاسی با تهران گام برداشته است که با کوچک ترین سوء محاسبه می تواند تبعات جدی را برای وی (مقتدی) رقم بزند.
با وجود آنکه جمهوری اسلامی اولویتش را روی اجماع و اتحاد دورن شیعی برای رسیدن به گزینه واحد در جهت تصدی پست نخست وزیری و تشکیل هر چه سریع تر دولت جدید در عراق گذاشته و به همین دلیل هم حداکثر مماشات و انفعال را در برابر صدر و صدری ها از خود نشان داده تا جایی که در برهه ای از انتخاب گزینه نخست وزیرِ همسو با خود عبور کرده بود، اما اگر مقتدی کماکان بر مدار شکست کامل چارچوب هماهنگی، انحلال پارلمان کنونی و برگزاری انتخابات زودهنگام دیگری مُصر باشد که تحولات و تحرکات صدر اینگونه نشان می دهد می توان گفت ورود تهران و صدر به سردترین روابطشان شکل جدی تری به خود خواهد گرفت. آن زمان مماشات جمهوری اسلامی جای خود را به رفتار رادیکال تر خواهد داد.
در این میان یقینا اقدام مقتدی صدر در حمله به پارلمان عراق به بهانه اعتراض به نامزدی محمد شیاع السودانی به عنوان نامزد چارچوب هماهنگی برای تصدی کرسی نخست وزیری عراق بیش از آن که از یک مشی مردم دوستی و دلسوزی برای آینده این کشور نشات گرفته باشد، نشان از یک دماکوژی(عوام فریبی) و فرصت طلبی سیاسی برای زنده نگاه داشتن جریان اعتراضات مردمی عراق ضد چارچوب هماهنگی است. چون از قبل هم معلوم بود استعفای نمایندگان فراکسیون صدر می تواند مسیر حل و فصل مسائل و مشکلات برای تشکیل دولت جدید را بە سمت و سویی نامشخص سوق دهد کە نتیجە آن عمیق تر شدن بحران ها در عراق خواهد بود.
در همین راستا مقتدی صدر کمهزینهترین گزینه سیاسی را با استعفای نمایندگان فراکسیونش برای خود رقم زد، اما به نظر می رسد این گزینه در عین حال پرهزنیه ترین گزینه برای عراقی ها باشد. چون تغییر ماهیت ائتلاف صدر از جریان اصلی تشکیل دهنده بدنه پارلمان و دولت عراق به جریان اپوزیسیون صرفا به معنای دور جدید هرج و مرج سیاسی – اجتماعی در عراق است که مشخصا از نماز جمعه اعتراضی 15 ژوئیه/ 24 تیر ماه شروع شده است و به حمله به پارلمان عراق در چهارشنبه گذشته کشیده شد و یقینا در ادامه تحرکات شدیدتری را به دنبال خواهد داشت.
حال اینکه تداوم و تشدید آشوب سازی سیاسی و هرج مرج خیابانی صدر چه سناریویی را رقم بزند، می تواند آینده روابط وی (صدر) را با ایران هم تعیین کند. اگر فشارهای صدر به چارچوب هماهنگی صرفا با هدف کنار رفتن این جریان در دستور کار باشد، بی شک مقتدی، ذیل نکته نخست در ابتدی نوشته به دنبال پر کردن گسل حال حاضر با ایران خواهد بود تا هزینه ها اختلاف با تهران برای او به کمترین میزان برسد. چون صدر سیاست مداری است که برای تداوم خود در صحنه سیاسی عراق و نیز بدل شدن به چهره ای تمام کننده به برقرار روابط با همه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای از ایران و عربستان گرفته تا ایالات متحده و ... نیازمند است. بنابراین توازن بخشی جزو اولویت های صدر خواهد بود.
اما آن گونه که بیان شد چون تعیین نسبت جمهوری اسلامی با مقتدی اکنون به نسبت صدر و چارچوب هماهنگی گره خوده است و تا به اکنون هم رهبر جریان صدر گوش شنوایی برای راهکارهای ایران نداشته است، لذا سردی روابط صدر با تهران یک سناریوی محتوم است. چرا که مقتدی رویارویی با تهران را به بهای قبضه قدرت انتخاب کرده و در مقابل محمد شیاع السودانی و هر گزینه دیگری از سوی چارچوب هماهنگی برای تعیین نخست وزیر و پیشبرد پروسه تشکیل دولت جدید با محوریت جریان همسوی تهران کارشکنی خواهد کرد. به هر حال باید پذیرفت صدری ها پایگاه مردمی قدرتمندی دارند که می تواند کل سیستم این کشور را به بحران مشروعیت بکشاند.