داستان فتنه و هجمه به ارزشها، داستان خطای یک شخص و یک شیخ و لغزیدن یک صاحب منصب و فلان رجل سیاسی نیست؛ سخن از «خطا» نیست، بیان یک «خط» است که جریان داشته و جولان داده و دست به تحریف و دروغ زده است و «فحشای کلمات» را مرتکب شده و به اسم دین و آزادی و دموکراسی علیه محکمات دینی شوریده و در متشابهات دمیده و آزادی را ذبح کرده و ضد جمهوریت شورش کرده است و با ژست اپوزیسیونی، ناز و کرشمه هم داشته و در نهایت به نام مردم، نان خورده است!
مساله، به توهمات و استراگیجی یک پیرمرد تشنه قدرت محدود نمیشود که اکنون گستاخانه و وقیحانه به شهدای مدافع حرم تاخته و با پررویی نجومی سمت داعش و تروریستها و اربابان آنها ایستاده! این خباثتها و خیانتها در امتداد همان جریان مرموز و خزیدهای است که مدعیان اصلاحطلبی وقتی به مسند قدرت رسیدند، ذوقزده و هیجانزده از سکولاریسم - بخوانید اسلام سکولار- دم زدند و پروژه سکولاریزاسیون را دنبال و پمپاژ کردند و ضروریات و نظریات اسلام ناب را نشانه گرفتند!
تئوریسین آنها از «قبض و بسط تئوریک شریعت» با القای نسبیت معرفتشناسی اسلامی سخن راند و از «صراطهای مستقیم»(!) نوشت تا تنور پلورالیسم را داغ کند! بسط «تجربه نبوی» را به پیش کشید تا یک نسخه خاص از حقیقت وحی و یک تفسیر متفاوت از خاتمیت را با هدف قدسیتزدایی، شایع کند!
کار را به جایی رساندند که به اسم قیل و قال تئوریک، جناب تئوریسین از تفسیر وحی به تجربه نبوی هم عبور میکند و در مسیر التقاط و انحراف و مغالطه از پندار «رویای رسولانه» میگوید تا وحی و قرآن و ایمان به غیب را به خواب و رویا فرو بکاهد!
نمونهها بسیار است. آن دیگری فعال رسانهای و به اصطلاح روزنامهنگاری است که در تلویزیون بیبیسی فارسی جلوس کرده و اندیشه مهدویت را برگرفته از مسیحیت میخواند و مدعی میشود هیچ دلیلی مبنی بر وجود امام زمان(عج) وجود ندارد!!! دیگری عنوان استاد دانشگاه را یدک میکشد و بیپروا میگوید: اسرائیل را به رسمیت میشناسم! و گویی کودککشی، نسلکشی و اشغالگری رژیم نحسِ نجسِ صهیونیستی را نمیبیند! در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل هم ردپای آنها مشهود است و از غربگرایی به غربگدایی رسیدند و دنیا را همچون دهکدهای دیدند که کدخدای آن شاخصها و استانداردها و ضوابط را تعیین کرده است و در این مسیر نمیشود خلاف جریان آب حرکت کرد و گویا محکوم به دترمیسم سیاسی (تن دادن به مناسبات و ساختار) در نظام مدرن بینالملل هستیم!
همه این نمونهها تنها بخشی از پازلی است که در مقابل نظام ارزشی اسلام ناب و حکمرانی مبتنی بر ولایت فقیه چیده شده است و از میان دهها و صدها سخنی که پشت پرده را آدرس میدهد، سخنان گری سیک مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا قابل یادآوری است که سالها پیش گفته بود: «من در ایران روشنفکرانی را دیدهام که به اشارهای ما را دنبال میکنند؛ آنها ششلولهایی را بالا بردهاند تا هر کس و هر چه را با آمریکا ناسازگار است هدف قرار دهند».بنابراین مساله، مساله یک فرد و تئوریسین و یک ناکام در صحنه قدرت نیست، مساله این است که جریانی رادیکالیسم در عرصه سیاسی، سکولاریسم در عرصه حقوقی- اجتماعی و لیبرالیسم و پلورالیسم در عرصه فرهنگی و فکری را دنبال کرده و سر بزنگاهها تا سرحد اقدامات و عملیاتهای انتحاری هم پیش رفته است ولی همیشه مغلوب بوده و رسوا شده است چون در مخیله تنگ و تاریک خود نفهمیدهاند که اولا، جمهوری اسلامی چیزی جز مردمی نیست که عاشق دین خدا هستند، ثانیا این ملت، ملت امام حسین(ع) هستند و ثالثا درکی از قدرت متافیزیکی شهدای دفاعمقدس و شهدای مدافع حرم ندارند که با خون خودشان این انقلاب را بیمه کردهاند.
امروز شهید والامقام سردار سرلشکر حاجحسین همدانی دلها را متوجه خود کرده است و رخ نموده تا نقاب نفاق را از چهره مدعیان دروغگو براندازد و این صحنه برای همه دیدنی شده که هرکس و هر جریانی که با فتنهگران و معاندان مرزبندی نکند مردم آنها را به زبالهدان تاریخ خواهند فرستاد.
منبع: روزنامه وطن امروز / حسامالدین برومند