چندین قرن است مسلمانان و شیعیان براساس حدیث مستند و معروفی از امام حسن عسکری علیه السلام به این موضوع واقفند که یکی از نشانه های مومن، زیارت اربعین است. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که مسلمانان و شیعیان در قرن ها و دهه های گذشته متوجه تفسیر واقعی این حدیث نبودند و براین باور بودند زیارت اربعین به خواندن زیارت نامه اربعین خلاصه می شود.
برای تعریف و تفسیر هر چه بهتر این موضوع باید گفته شود شیعیانی که از چهارده قرن پیش تا کنون در سراسر دنیا در جمعیت های پراکنده دور از هم زندگی می کردند وکمترین شناخت و ارتباطی با هم داشتند گمان نمی بردند روزگاری برسد که در سایه اربعینی شدن جمعیت بزرگ و باشکوهی از خود را در انظار عمومی و افکار عمومی به نمایش بگذارند.
شیعیانی که از چهارده قرن گذشته تا کنون مانند دانه های تسبیح در دنیا پخش شده بودند شاید هرگز گمان نمی بردند روزگاری اتفاق بیفتد که گرداگرد حرم و حریم امام حسین علیه السلام در کربلای معلی جمع شوند، نه تنها چنین موضوعی به ذهن آنها خطور نمی کرد، بلکه هرگز گمان نمی بردند که به غیر از مشاهده شیعیان، شاهد حضور مومنان و مخلصان واقعی در سراسر دنیا اعم از مسیحی و سایر ادیان جهان و براداران اهل سنت در کنار خود باشند.
آنچه می تواند شکوه زیارت اربعین حسینی را در یک جمله به تصویر بکشد و فهم درستی از واقعیت و فلسفه زیارت اربعین حسینی به ما بدهد این موضوع است که قطعا زیارت اربعین، نشانه ایمان است، چرا که اربعین گرد آورنده مسلمانان، شیعیان و همه آزادگان جهان در کنگره مردمی با محوریت ایمان است.
اربعین مردم را در عصری دور هم جمع کرده که همه به این موضوع باور داشتند که ایمان مرده و ایمان در زندگی انسانی و اجتماعی دیگر یک مفهوم بی معناست، در حالی که اربعین ثابت کرد نه تنها ایمان نمرده و همواره زنده است بلکه ایمان می تواند محور همگرایی باشد و دل های مومن و آزاده را در گوشه ای از دنیا چه به صورت حضوری یا غیر حضوری نزدیک کند.
چه این روایت را بپذیریم که حضرت زینب در سال اول بعد ازواقعه عاشورا به زیارت امام حسین بازگشت یا این موضوع در سال دوم بعد از شهادت امام حسین علیه السلام رخ داده باشد باید به این نتیجه برسیم هر مومنی حتی بانویی مثل حضرت زینب سلام الله علیها که در نینوا حاضر بوده باید به کربلا بازگردد.
شاید اینجا تفاوت زیارت خانه خدا و حج با زیارت اربعین وکربلای معلی مشخص می شود چرا که یک بار حج گذاردن انسان را حاجی می کند در حالی که در روایتهای دینی و سخن بزرگان مکرر بر زیارت کربلا رفتن تاکید شده است.
آنچه در این موضوع مهم است فلسفه تکرار زیارت امام حسین در اربعین و غیر اربعین است، چرا که ناظر بر سرشار شدن ایمان مومن و پرشور شدن ایمان است. مسلمان و شیعه ای که به سرزمین نینوا بازمی گردد و خود را سیراب می کند روز به روز بر ایمانش افزوده می شود.
بازگشت حضرت زینب سلام الله علیها از شام به کربلا و عدم مراجعه به مدینه بعد از واقعه عاشورا بیانگر این موضوع است که برای امتداد مسیر نینوا و کربلا حتی اگر زینب باشی و شاهد واقعه کربلا، باز هم باید به کربلا بازگردی چرا که حقیقت های ایمان در این نقطه جهان تو را به سمت خود می خواند.
بی شک احیای ایمان از جمله فواید زیارت اربعین است که چهارده قرن بزرگان دینی و معصومین علیهم السلام به آن اشاره کرده و مسلمانان و شیعیان را به زیارت اربعین دعوت کرده اند چرا که اربعین احیاگر وحدت و همگرایی بر محور ایمان است.
بازگشت جابر و عطیه از حیث تاریخی در اربعین به کربلای معلی نیز یک اتفاق مهم به شمار می رود که پیام مهمی برای مسلمانان و شیعیان دارد. به این معنا که نشان می دهد کربلا خواستگاه انسان های مومن است. چه مثل زینبی که کربلا دیده و کسانی که از قافله کربلا جا مانده اند مثل جابر و عطیه، آنها نیز باید به کربلا بازگردند چرا که کربلا سرزمین بی تکراری است که زیارتش استمرار می خواهد.
کربلا رفتن نیست، کربلا شدن است. کربلا تحول آفرینی و تغییر حالت است، تغییر حالتی که حال انسان را به حال احسن تبدیل می کند و به او یادآوری می کند بهای زنده ماندن برای ابدیت و جاویدان شدن در راه خدا شاید به قیمت جان باشد اما این خون تا قیام قیامت زنده است و در جوش و خروش.