اغتشاشات اخیر کشورمان وجوه اشتراک و افتراق بسیاری با نمونههای مشابه آن در سالهای 1378، 1388، 1396و 1398 دارد که مهمترین وجه تفاوت آن را میتوان در هدف و راهبرد رسیدن به آن برشمرد.
در سال 1378، هدف هجمه به ارکان نظام ولایی و قانون اساسی بود که بازیگران آن را جریانهای سیاسی و نخبگی شکل میدادند. در سال 1388 هدف زیر سؤال بردن روند دموکراسی در ایران بود که تلاش شد طبقه متوسط جامعه را نیز درگیر کند. این هدف در سالهای 1396 و 1398 ماهیت اقتصادی به خود گرفت تا در سایه تشدید تحریمهای اقتصادی «کارآمدی نظام اسلامی» را مخدوش جلوه داده و لایه پایین جامعه را به خیابانها بکشاند.
در اغتشاشات اخیر، دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی سه هدف را در سه لایه دنبال میکنند تا با دستیابی به هر یک از آنها بخشی از اهداف شوم خود را تأمین کنند. در لایه اول «ایران قوی» در نقطه کانونی هدف قرار گرفته و میخواهند از روند قدرتیابی ایران جلوگیری کنند تا پس از تقابل میان ناتو و روسیه، ایران به یکی از قدرتهای جهان تبدیل نشود. لذا تبدیل ایران به ایرانستان هم قدرت ایران و اسلام را محدود کرده و هم به دغدغه غرب در دستیابی به منافع خویش در ایران به ویژه تأمین انرژی غرب پایان میدهد؛ چراکه با تجزیه ایران و ایجاد درگیری میان آنها بخشهایی از منافع خود را از طریق هر یک از دولتهای هفتگانه ایرانی تأمین کنند. از همین رو، رهبر معظم انقلاب به صراحت به هدف دشمن از اغتشاشات اخیر اشاره کرده و فرمودند:
«آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همه بحث آنها، همه دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست؛ البته با جمهوری اسلامی به شدت و عمیقاً دشمنند، در این شکی نیست، اما بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشد مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند.»
در لایه دوم هدف تضعیف انقلاب اسلامی با سرگرمسازی نظام اسلامی به چالشهای درونی و جلوگیری از روند نفوذ و تأثیرگذاری ایران اسلامی بر منطقه است. ممانعت از شکلگیری تمدن بزرگ اسلامی هدف دشمن در لایه سوم است که راه رسیدن به آن دولتسازی و جامعهسازی است. بنابراین، جلوگیری از تشکیل دولت و جامعه اسلامی در این لایه در کانون توجه دشمن قرار گرفته است.
بنابراین در هدف نخست که ماهیت امنیتی دارد، راهبرد دشمن ناامنسازی حداکثری به وسیله گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب است تا با ایجاد ناامنی در جامعه، ملت ایران را تسلیم رضاخانهای بیدینی کنند که ارمغان آنها امنیتزایی با خشونت و دیکتاتوری است. لذا در اغتشاشات اخیر تلاش شد تا از همان ابتدا توحش و خشونت را به شیوه داعش با سر بریدن و آتش زدن، حمله به مقدسات و نوامیس مردم به معرض نمایش درآورده و با همین نگاه به سراغ خطوط ریلی و هوایی رفتند تا هیچ کس در هیچ جا احساس امنیت نکند.
در لایه دوم راهبرد با ماهیت سیاسی راهبرد اصلی دشمن برای سرگرمسازی نظام اسلامی به مسائل داخلی، تضعیف ارکان نظام از قانون اساسی، دموکراسی و مردمسالاری دینی، ولایت فقیه، انسجام اجتماعی و کارآمدی نظام و دوقطبیسازی جامعه بر سر مسائل حاشیهای از اینترنت تا فیلترینگ، برجام تا اوکراین، حجاب اختیاری تا اجباری و هر موضوع دیگری است که به وسیله جریانهای سیاسی معاند و غیرهمسو دنبال میشود. کارکرد اصلی جریانهای سیاسی در این رابطه رقابت بر سر آلترناتیوسازی برای نظام ولایی است. بنابراین، در روزهای اخیر شاهد صدور بیانیههای متعدد و متکثر جریانهای ضد ایرانی بودیم که برای مهمترین وقایع حاضر به موضعگیری نبودند.
در لایه سوم که از ماهیت فرهنگی برخوردار است، راهبرد غرب برای جلوگیری از تشکیل تمدن بزرگ اسلامی، مخدوشسازی ارزشها، مقابله با احکام الهی و گرفتن عفاف زنان و زدن غیرت مردان جوانان ایرانی است که ابزار آن دهه هشتادیهایی هستند که تحلیل قوی از راهبرد دشمن ندارند. غربیها معتقدند، اگر بتوانند به بهانه آزادی و فشار جوانان، دولت را ناگزیر به تغییر قانون حجاب کنند و هر زن ایرانی بتواند به بهانه اختیاری بودن حجاب خود را برهنه و عریان کند، بخشهای مهمی از اهداف اول و دوم آنها با سرگرم شدن جوانان به مسائل جنسی و آلوده شدن به مسائل غیراخلاقی تأمین خواهد شد؛ چراکه در آن شرایط امنیت مفهوم خود را از مرزهای جغرافیایی و فیزیکی به امنیت در انجام هر عمل خلاف تعبیر شده و آندولس دیگری در مرکزیت جهان اسلامی شکل خواهد گرفت.