تلاش برای تجزیه ایران، اقدام جدید یا حرف تازهای نیست، قرنهاست که دشمنان ایران در تکاپو هستند با تحریک جریانهای قومیـ مذهبی، کشور ما را به فروپاشی برسانند. هرچند طرح خاورمیانه بزرگ از سوی ایالاتمتحده، برای تبدیل رژیم جعلی صهیونیستی به یک بلوک آزاد اقتصادی مطرح شد، اما هیچگاه نتوانستند ذرهای از اهداف خود را در کشورهای موردنظرشان پیش ببرند. «خاورمیانه بزرگ» در طرح «شیمون پرز» ریشه داشت که آن را در سال 1993 (1372شمسی) در کتاب «خاورمیانه جدید» خود مطرح کرد. این طرح در سه مرحله برنامهریزی شده بود:
مرحله اول: حملات یازدهم سپتامبر و حمله نظامی به افغانستان با شعار مبارزه با تروریسم؛
مرحله دوم: ظاهرفریبی با شعار اصلاحات اجتماعی و اقتصادی؛
مرحله سوم: آشکارسازی اهداف اصلی طرح برای تغییر جغرافیای سیاسی.
نقشههای بر آب شده رژیم جعلی
صرفنظر از رؤیای صهیونیستی «از نیل تا فرات»، یا «اسرائیل بزرگ»، واقعیت این است که تجزیه خاورمیانه به کشورهای کوچک و ضعیف به دلایل قومی، منابع انرژی و آب در شرایطی که مادام در جنگ با یکدیگر باشند، راه تنفسی برای این رژیم باطل باز میکند تا هرگونه تهدید علیه خود را از میان بردارد و در همین راستا به جنایت علیه فلسطینیان ادامه دهد و بر سود و مصالح استراتژیک خود بیفزاید. هرچند که بهظاهر، اتفاقاتی مانند یازده سپتامبر و ظاهرفریبی رخ داد؛ اما عملاً آنها در تغییر مرزهای جغرافیایی کشورها ناکام ماندهاند؛ حتی ایالات متحده تلاش کرد در جهت پیاده کردن طرح «خاورمیانه بزرگ» با تأسیس داعش در عراق، استقلال کردستان عراق را رقم بزند؛ اما در این فقره نیز با شکست مواجه شد.
43 سال ناکامی
رژیم صهیونیستی و ایالات متحده با همراهی و کمک گروهک منافقین، برای اجرای این طرح در کردستان ایران نیز ناکام ماندند و هر بار شکست سنگینی را متحمل شدند. ماجرا از این قرار است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروهکهای ضد انقلاب در نقاط مرزی و حساس ایران تحرکات نظامی را کلید زدند و با اشغال پادگان تیپ ۳ مهاباد به سلاحها و تجهیزات پادگان دست یافتند.
بهواسطه این تحرکات بود که در آغاز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، غرب کشور به محل درگیری نیروهای ضدانقلاب و قوای نظامی و امنیتی تبدیل شد. این گروهکها با این بهانه که مردم کردستان زبان و مذهب جداگانهای دارند، خواستار جدایی و خودمختاری شدند؛ اما این ادعا در حالی مطرح شد که مردم کردستان هیچ حمایتی از این گروهکها نداشتند.
دولت موقت و سازش با تجزیهطلبان
به دنبال همین جریانها بود که در مهرماه ۱۳۵۸ یک گروه با عنوان «هیئت حسن نیت» از سوی دولت موقت مأمور شد تا به منطقه اعزام شود و با ضدانقلاب مذاکره کند. پیش از این نیز مشخص بود که دولت موقت به دنبال سازش با تجزیهطلبهاست که بارها با مخالفت افرادی، چون شهید بهشتی، شهید چمران و شهید مطهری مواجه شده بود.
به گزارش روزنامه اطلاعات در ۲۸ مهرماه 1358، «داریوش فروهر، وزیر مشاور بعدازظهر دیروز از سفر هفتروزه خود به تهران بازگشت... فروهر در بازگشت به تهران تأیید کرد که در منطقه چند جلسه گفتوگو با رهبران کردها داشته و توانسته است به نتایج قابل توجهی برسد. گزارش سفر فروهر امروز در اختیار نخستوزیر قرار گرفت... فروهر کلیه خبرهای مربوط به مذاکره و ملاقات با چمران در مذاکرات با رهبران کرد را تکذیب کرد.»
هیئت حسن نیت
اعضای «هیئت حسن نیت» معتقدند، مذاکره با ضدانقلاب از هر روشی کاراتر خواهد بود؛ از این رو مقابله نظامی را برنمیتافتند و خواستار توقف و سپس پایان دادن به آن بودند. هاشم صباغیان، وزیر کشور در گفتوگو با روزنامه اطلاعات در تاریخ ۲۶ مهرماه 1358 گفته بود: «به نظر من راه حل سیاسی برای رفع مشکلات کردستان از هر راه حل دیگری موفقتر خواهد بود و اگر نسبت قائل شویم نسبت به سایر مسائل، شاید نقشی بیش از ۵۰ درصد داشته باشیم و اگر راهحلهای عمرانی را نیز راهحلهای سیاسی تعریف کنیم، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد موفق خواهد بود؛ ولی راهحلهای نظامی موفقیت چندانی نخواهد داشت. آقای فروهر برای مذاکره به این مناطق رفته است و این مذاکرات هنوز مشخص نیست با چه کسانی انجام گرفته است.» عزتالله سحابی یکی دیگر از اعضای هیئت سه نفره حسن نیت نیز در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در سوم آبان ماه اعلام کرده بود: «ما تصمیم داریم، یعنی این هیئت سهنفری تصمیم دارد مسئله کردستان را صرفاً از طریق سیاسی حل کند؛ یعنی کارهایش را در زمینه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام خواهد داد.»
شهید صیاد وگروهکهای تجزیهطلب
مذاکره با ضد انقلاب سبب شد موضع آنها تقویت شود و آنها در کردستان قدرت بگیرند. متعاقب آن خسارتهایی به کشور و منطقه غرب تحمیل شد. شهید صیاد شیرازی درباره خسارتهایی که در نتیجه مذاکره با گروهکهای تجزیهطلب به کشور تحمیل شد، میگوید: «وضعیت طوری شد که کار گروه حسن نیت بیشتر از کار مبارزه گرفت. در نتیجه کردستان با صحنه جدیدی روبهرو شد. ظاهراً آرامش بود؛ ولی در باطن، تمام نیروهای مسلح ضدانقلاب داخل شهرها متمرکز شدند و شهرها به تدریج از زیر سلطه جمهوری اسلامی خارج شد.
کمکم سلطه ضدانقلاب به جادهها کشیده شد و جادههای مواصلاتی کردستان قطع شد. دیگر اجازه نمیدادند هیچ ستون نظامیای به کردستان برود. خبر رسید که به دنبال سقوط پادگان مهابادـ بعد از اینکه ضدانقلاب به پادگان مهاباد فشار آورد و ساقطش کرد و تمام مهمات و توپخانهها و همه چیز را گرفت و برد و پادگان را خلع سلاح کردـ پادگانهای دیگر هم دارد به همان وضعیت میرسد؛ یعنی محاصره پادگانهای سنندج، مریوان، سقز، بانه و سردشت هم کمکم داشت تنگ میشد.»
نقش مذاکره
سردار سرلشکر رحیم صفوی که در آن دوران به کردستان اعزام شد درباره وضعیت کردستان بعد از مذاکرات هیئت حسن نیت با ضدانقلاب میگوید: «هیچکدام از تأسیسات دولتی در اختیار دولت نبود. در شهرهای سقز، بانه، بوکان و... وضع بسیار بدتر بود و فقط پادگانهای این شهرها در دست نیروهای دولتی بود و دیگر هیچ. ضدانقلاب بر جادهها مسلط بود و جابهجایی نیروهای نظامی و دولتی امکانپذیر نبود.» محسن رضایی نیز درباره نتایج مذاکره با ضدانقلاب میگوید: «نتیجه مذاکره هیئت حسن نیت این شد که آنها یعنی ضدانقلاب دل و جرئت بیشتری پیدا کردند و ما با تلفات سنگینتری توانستیم سنندج و سایر شهرها را آزاد کنیم. آنها، یعنی هیئت حسن نیت در این رابطه با حضرت امام مشورت نکرده بودند؛ چون احساس میکردند شورای امنیت در اختیار آنهاست و در این سطح میتوانند تصمیم بگیرند؛ در حالی که این بحث را باید با نظر امام هماهنگ میکردند.»
واکنش امام(ره) چه بود؟
در شرایطی که به دلیل اقدامات هیئت حسننیت دولت موقت خسارتهای سنگینی به کردستان وارد شده و حتی کردستان در آستانه جدایی از ایران گرفته بود، همراهی مردم با قوای نظامی کشور توانست آرامش را به این منطقه از خاک ایران بازگرداند. رحیم صفوی درباره دستور امام خمینی(ره) برای حل بحران در کردستان و اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منطقه درگیری میگوید: «در برخورد با هیئت حسن نیت، گروههای ضدانقلاب از دولت امتیاز میخواستند که حضرت امام فرمودند، سپاه برود کردستان و مسئله آنجا را حل کند. برای اجرای فرمان حضرت امام ۲۰۰ نفر از بچههای سپاه اصفهان با دو فروند هواپیمای سی ۱۳۰ عازم سنندج شدیم. بهمحض اینکه در فرودگاه سنندج پیاده شدیم، با خمپاره ۱۲۰ از ما پذیرایی کردند. در آن موقع یعنی فروردین 1359 از تمام سنندج فقط فرودگاه و پادگان و باشگاه افسران در دست نیروهای سپاه بود و بقیه در اختیار ضدانقلاب قرار داشت.» از سوی دیگر نیز شهید احمد کاظمی نیز به کردستان رفت و به مقابله نظامی با شورش گروهکهای تجزیهطلب پرداخت. محسن رضایی در خاطرات خود در اینباره میگوید: «احمد کاظمی به همراه چند تیپ سپاه به آنجا رفت و آنجا را آرام کرد. بهطوریکه وقتی انتخابات مجلس برگزار شد، حتی روستاییهای کرد نیز در آن شرکت کردند که باشکوهترین انتخابات تا آن زمان بود و چند سال طول کشید تا شهید احمد کاظمی توانست امنیت را به کردستان برگرداند.»
بهره سخن
با شکست ایران در جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ میلادی، بخش بزرگی از کردستان از ایران به امپراتوری عثمانی واگذار شد؛ اما این آخرین باری بود که کردستان را از وطنش جدا کردند. هرچند در سالهای پس از جنگ تحمیلی نیز این استان به ابزار دست دشمن برای تجزیه ایران تبدیل شد، اما مردم وطنپرست و مؤمنش همواره، استوار در برابر توطئهها و دشمنیها مقاومت کردهاند. در اتفاقات و اغتشاشات اخیر حزب کومله اقلیم کردستان عراق با همراهی گروهک منافقین و شبکههای فارسیزبان همسوی خود، بار دیگر سعی در به ثمر نشاندن اهداف شوم خود برای جدا شدن همیشگی کردستان از ایران داشت، غافل از اینکه کردستان قلب ایران است.