رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هفته گذشته با نخبگان با اشاره به اقدامات و دستاوردهای نخبگان ایرانی در حوزه سلولهای بنیادی، شبیهسازی حیوان زنده، بیوشیمی، انتقال ماهواره به فضا، صنعت هستهای، موشکی و... از نسل جوان نخبه به منزله ثروت عظیم انسانی و رکن پیشرفت کشور و مایه آبروی ایران یاد کردند و در تشریح انتظارات از نخبگان و مسئولان دستگاهها، فرمودند: «نخبگان توانایی شخصی خود را در خدمت حل مسائل کشور قرار دهند و دستگاههای مسئول ضمن دلگرم نمودن و حمایت از نخبگان، شاخص ارزیابی آنها را حل مسئله قرار دهند.»
نگاهی گذرا به بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی، خدماتی، بهداشتی، فرهنگی، اجتماعی و... در کشور نشان میدهد، امروز در دستگاههای اجرایی با وجود پیشرفتهای قابل توجه، مسائل عدیده و حل نشده فراوانی وجود دارد و اگر قرار باشد تنها به توان کارشناسی دستگاههای مربوطه برای حل این مسائل اکتفا شود، حرکت تحولی و شایستهای در کشور اتفاق نخواهد افتاد.از این منظر، نقش و جایگاه نخبگان کشور و میزان سهم آنها برای حل مسائل اهمیت مییابد.
واقعیت این است که نیروی انسانی مستعد و نخبه مهمترین دارایی و ثروت یک ملت برای توسعه و پیشرفت است و چنانچه از نخبگان برای رفع نیازها و حل مسائل دستگاهها استفاده شود، بخش عمدهای از مشکلات جامعه برطرف شده و به تبع آن توسعه و پیشرفت کشور رقم خواهد خورد؛ اما چرا با وجود این مهم و به ویژه تأکیدات چندباره رهبر معظم انقلاب مبنی بر بهرهگیری از ظرفیت نخبگان به منظور حل مسائل اساسی کشور، آن طور که باید و شاید این مهم تاکنون حاصل نشده است؟ به نظر میرسد، اشکال اصلی را باید در مدل ارتباطی حکمرانی در کشور با بدنه نخبگان جامعه جستوجو کرد؛ به گونهای که موجب شده است نخبگان به صورت شایستهای در مسیر عملیاتی رفع مسائل کشور قرار نگیرند. نظام تصمیمگیری و اداری کشور باید جایگاه مناسبی برای بهرهگیری از نخبگان تعبیه کرده و ضمن همسوسازی نیازمندیهای دستگاهها با تخصص نخبگان از ایدههای آنها استقبال و حمایت کند؛ از این رو لازم است مدل عملیاتی و اثربخش، برای انطباق بخشیدن و همسوسازی نیازمندیها و مسائل حل نشده دستگاههای اجرایی با نخبگان و نیروهای فکری طراحی و اجرایی شود. در این الگو باید بنیاد ملی نخبگان در تعامل با دانشگاههای کشور مأموریتهای پژوهشی هر دانشگاه را در زیست بوم آن دانشگاه و در قالب مشکلات دستگاههای اجرایی استان و منطقه محل استقرار آن دانشگاه اختصاص دهد و مأموریتهای نخبگان را برای منطقه خودشان تعریف کند. بدون شک، تحقق سرفصل علم و پژوهش مندرج در بیانیه گام دوم نیازمند ترسیم نقشه راه عملیاتی است که در آن نحوه به کارگیری نخبگان در جهت رفع تقاضا و نیازهایی که از طریق دستگاههای اجرایی شناسایی و اولویتبندی شده، مشخص شده باشد و فهم مشترک نخبگان و کارشناسان آن دستگاه نیز حاصل شده باشد.