برای آنکه این سخن ریاست محترم جمهوری توفیق اجرایی شدن داشته باشد، ضرورت دارد تا چند نکته به عنوان زیرساختهای این موضوع مورد توجه واقع شود:
1) ابتدای امر اصل اینکه اساساً چه چیزی و چه مواردی قابلیت اعتراض دارد باید به همگان آموزش داده شود و برای این مهم وظیفه سنگینی بر روی دوش نهاد آموزش و پرورش است.
2) رابطه بین مردم و دستگاه حاکمیتی باید برای مردم تبیین گردد .درست همانند کتاب مهارتهای زندگی که در آن رابطه فرد با افراد تنظیم میشود، رابطه هر ایرانی با نهادهای حاکمیتی باید تنظیم و آموزش داده شود و در این مهم نیز نقش نهادهای فرهنگی پررنگ میباشد.
3) بلوغ اجتماعی جامعه به حدی رسیده باشد که اعتراضات مردم واقعی باشد و نه صرفاً به دلیل موضعگیری نابخردانه فلان سلبریتی یا فلان شبکه خارجی و این مهم زمانی محقق میشود که برای مردم دوست و دشمن تبیین گردد و در این پازل جریانات را مورد کنکاش قرار دهد.
4) نیاز است تا سازمان بازرسی کشوری ورود جدی به بحث پایش و آمایش میزان مشکلات و ناکارآمدی بخشها و قسمتهای مختلف حکومت بکند. پس از اینکه دولت به صورت فردی به خودارزیابی پرداخت و مشکلات و قصورات خود را دانست، میتواند به حرف و ایده مردم و نخبگان نیز گوش بدهد که کدام یک فرایند اجرایی و عملیاتی دارد و کدام یک ندارد.
5) هدف از اعتراضات مشخص و عقلانی باشد. در صورتی که هدف اصلاح رویهها و افزایش بهرهوریها باشد میتوان به تحقق ایده اعتراضات کنترلشده امیدوار بود اما اگر هدف تغییر نظام و براندازی باشد طبیعی است که این سیستم هیچگاه قابلیت اجرا نخواهد داشت.
6) کانالیزه کردن و جهت دادن هر مشکل و اعتراضی به نهاد متولی به این شکل که در صورتی که اعتراضات فرهنگی است نیازی نیست تا قوه قهریه نظام و نیروهای مسلح وارد شوند یا وقتی بحث امنیتی است اعتراضات به نهادهای فرهنگی و اقتصادی طبیعتاً جوابگو نخواهد بود.
7) تفکیک اعتراضات از اغتشاشات و اینکه مرز مشخصی بین کسانی که قصدشان صرفاً سیاهنمایی و القای یأس و ناامیدی است و افرادی که واقعاً خیرخواه هستند و به دنبال یافتن راهحلهایی برای مشکلات هستند، کشید.