در هفتههای اخیر، یکی از اخبار مهم برای گفتمان مقاومت پیروزی لبنان در مواجهه با رژیم صهیونیستی در پرونده تعیین مرزها و میدان گازی کاریش بود. شاید اصلیترین برگ برنده لبنانیها در این پرونده توانمندی حزباللهیها بود. نتانیاهو که این روزها رئیس اپوزیسیون رژیم صهیونیستی قلمداد میشود[...]
در هفتههای اخیر، یکی از اخبار مهم برای گفتمان مقاومت پیروزی لبنان در مواجهه با رژیم صهیونیستی در پرونده تعیین مرزها و میدان گازی کاریش بود. شاید اصلیترین برگ برنده لبنانیها در این پرونده توانمندی حزباللهیها بود. نتانیاهو که این روزها رئیس اپوزیسیون رژیم صهیونیستی قلمداد میشود و درگیر انتخابات است، توافق با لبنان بر سر ترسیم مرزهای دریایی را «مشکوک» و «تسلیم شدن محض در برابر حزبالله» دانست؛ اما یکی از جملات راهبردی در این ایام صحبتهای «سیدحسن نصرالله» بود. دبیرکل حزبالله لبنان در فرازی از سخنان خود که به توان نظامی و به خصوص موشکی نیروهای حزبالله اشاره دارد و همچنین تأثیر این توان موشکی برای ایجاد بازدارندگی مؤثر، داشتن دست بالا در مذاکرات مرزی و گرفتن حقوق ملت لبنان را نشان میدهد، میگوید که «این موشکها بودند که نان را به لبنان آورده و تضمین کردند.»
البته این موضوعی نیست که بار اول از سوی سیدحسن نصرالله بیان شده باشد؛ بلکه پیش از این او در دفاع از جنگ 33 روزه گفته بود: «درباره لبنان مهمترین دستاوردی که در جنگ ژوئیه محقق شد، ایجاد موازنه بازدارندگی در برابر دشمن است. این مهمترین دستاورد تاریخی و راهبردی است. زمانی که امنیت مردم تأمین شود، همه چیز آنها حل میشود. هر کشوری که امنیت نداشته باشد، اطمینان، آرامش، علم، تحصیل، سرمایهگذاری و اقتصاد در آن از بین میرود؛ بنابراین، این دستاورد راهبردی و تاریخی است که مقاومت برای لبنان در جنگ ژوئیه محقق کرد. لبنانی که در مدت چند دهه میدان بازی برای نیروی هوایی اسرائیل بود تا هر جایی را که میخواست در جنوب، البقاع، شمال، جبل لبنان و در قلب بیروت بمباران کند. همه ما شرایط پیش از سال ۱۹۸۲ و پس از آن را بهخاطر داریم که ساختمانها، سازمانها و زیرساختها را بمباران میکرد و هیچ عامل بازدارندهای در برابر آن وجود نداشت. پس از سال ۲۰۰۶، اسرائیل حتی یک حمله هوایی هم به لبنان یا هدفی در خاک لبنان نداشت. به جز یک حادثه مشکوک که در یک منطقه مرزی بود که مشخص نبود آن منطقه متعلق به لبنان یا سوریه است.»
بازدارندگی یک ضرورت اساسی
نویسندگان حوزه امنیت معتقدند، بازدارندگی یا «deterrence» عمری به قدمت تاریخ جنگهای بشر دارد؛ اما از سوی استراتژیستهای سیاسی و نظامی دوران جنگ سرد بازتعریف شده است. معنای بازدارندگی در مباحث امنیت ملی، «تأمین و نمایش توان نظامی دفاعی و تهاجمی مؤثر، برای منصرفکردن دشمن از تهاجم نظامی متصور» یا به تعبیر کلیتر؛ «بازدارندگی، داشتن قدرت مؤثر اقدام و عمل متقابل، برای منصرفکردن خصم از اقدام خصمانه است.» این مفهوم همچنان به عنوان یک مفهوم برجسته در اندیشه سیاسی و عملکرد استراتژیک معاصر حضور دارد.
بازدارندگی در دنیای قدرت
در جهان فعلی ما با دو نگاه متفاوت پیرامون بازدارندگی مواجهیم. دیدگاه رئالیستی یا واقعگرایانهـ که معتقد است در واقعیت امر ما «بهاندازهای در دنیا حق داریم که قدرت داریم»ـ در برابر دیدگاه ایدهآلیستی یا آرمانگرایانه که یک خوشبینی به روابط بینالملل دارد. در این نوع نگاه، حضور در قراردادهای اجتماعی در عرصه بینالملل و پایبندی به کنوانسیونها، توافقها، قراردادها و... میتواند موجب دوری از تهدیدها شود. اگر بخواهیم نگاهی ساده و ژورنالیستی به موضوع داشته باشیم، شاید عبارت «امضای کری تضمین است» نمادی برای این دیدگاه دوم باشد و تجربه تحولات چند سال اخیر، به ویژه برجام نشان داد، دیدگاه ایدهآلیستی نمیتواند به پرسشها و نیازها پاسخ دهد؛ بنابراین باید با واقعبینی در روابط بینالملل حاضر شد. البته افزایش توان دفاعی صرفاً به حوزه نظامی بر نمیگردد؛ بلکه در جهانی مبتنی بر اصالت قدرت، تنها با تجهیز سیستم دفاعی میتوان بستر بسط تئوریک و ایدئولوژیک و افزایش قدرت نرم باشد. افزون بر این، «شلینگ» نظریهپرداز بازدارندگی معتقد است، موشکها دارای «خشونت نهفته» هستند و ابزار مناسبی برای بازدارندگی، زیرا میتوانند رفتار دشمن را کنترل کنند. به این ترتیب، یک «موازنه وحشت» شکل میگیرد که طرف مقابل حاضر به اقدام قهرآمیز نمیشود؛ آن هم در منطقهای پرآشوب مانند غربِ آسیا. علاوه بر این، موشکها با ایجاد «موازنه وحشت» علاوه بر رفع سایه جنگ، باعث روی آوردن دولتمردان طرفین به دیپلماسی میشود. به قول شلینگ «موشکها ابزار دیپلماسی قدرتمند هستند.» از آن رو که از حزبالله لبنان و بازدارندگی صحبت شد، به نظر میرسد میتوان برای اثبات این قضیه به تحولات این گروه با صهیونیستها اشاره کرد؛ برای نمونه، در دوران پس از خروج آمریکا از برجام حزبالله لبنان سریعاً به شهادت دو نفر از نیروهایش در سوریه به دست صهیونیستها واکنش نشان داد؛ وعده انتقام داد و این کار را در روز روشن در درون سرزمینهای اشغالی انجام داد و تهدید کرد هرگونه واکنش دوباره بیپاسخ نخواهد ماند و اولینبار در طول حیات خود جنگ را به درون سرزمینهای اشغالی برد و سیدحسن نصرالله علناً رهبر انقلاب اسلامی را حسین زمان خواند که حاضرند به فرمان او فدا شوند و یکی بودن مطلق حزبالله و ایران را فریاد زد. بسیاری معتقدند، این رویکرد علاوه بر رفع تهدید از سوی صهیونیستها موجب افزایش بازدارندگی جمهوری اسلامی از سوی تهدیدات آمریکاییها در آن برهه شد.
موشک مایه اقتدار
رهبر معظم انقلاب در واکنش به تهدیدات علیه دستیابی ایران به فناوریهای روز موشکهای دوربرد در 20 اردیبهشت 1396 در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) راهبرد موشکی ایران را اینگونه ترسیم کردند «قدرت نظامی، مایه اقتدار است. میبینید، درباره مسائل موشکی چه جنجالی در دنیا راه میاندازند، که ایران موشک دارد، ایران موشک دقیق دارد. بله، ما موشک داریم، موشک دقیق [هم] داریم؛ موشک ما هدف را از فاصله چند هزار کیلومتری با فاصله چند متری قادر است بزند؛ این را با قدرت به دست آوردیم، با قدرت حفظ میکنیم، با قدرت افزایش خواهیم داد؛ انشاءالله. با این هم، چون مایه اقتدار کشور است مخالفند، با آن دعوا دارند، غیظ و غضب دارند. میبینید چه میکنند در دنیا.»
بازدارندگی در جنگ نوین
ما در این شرایط با دو موضوع روبهرو هستیم. موضوع اول اینکه در شرایط نوین ماهیت جنگها تغییر یافته است. نظام اسلامی امروز با یک جنگ ترکیبی یا هیبریدی(Hybrid warfare) مواجهیم و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «در مقابل این تهاجم ترکیبی و دسته جمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم.» لذا آنچه اهمیت مییابد، الگوگیری و تسری بازدارندگی نظامی به سایر حوزههاست. نکته دوم اینکه ما در شرایطی قرار گرفتهایم که بخشی از جامعه ضرورت بازدارندگی را متوجه نشود. بدیهی است که اگر سابقه تحقیرهای سنگین ملت ایران پس از دو جنگ با روسیه و تحمیل قراردادهای خفتبار گلستان و ترکمانچای را ندانیم یا نچشیده باشیم، اگر تلخی قراردادهای 1907 و 1915 که در پی آن روسیه و انگلیس ایران را بین خودشان تقسیم کردند؛ حس نکرده باشیم، یا از قرارداد 1919 وثوقالدوله که امور نظامی و اداری کشور را به انگلیس واگذار کرد، چیزی ندانیم یا ناکامی نهضت ملی شدن صنعت نفت و سهمگینی کودتای 28 مرداد 1332 و دهها نمونه از این وقایع تلخ را نفهمیده باشیم، امروز به اهمیت این بازدارندگی پی نخواهیم برد؛ بنابراین، مهمترین نکته برای رفع این مشکل استفاده از ظرفیت نظام در مواجهه با نسل جدید و خوانش بازدارندگی نظام در مواجهه با نظام سلطه در قالب جنگ روایتهاست؛ امری که شاید از نان شب واجبتر باشد.