اصطلاح «مدارا» از ریشۀ «دری» به معنای فهم و درک است که در اصطلاح به معنای ملاطفت، نرمش، مسامحه، تساهل، مماشات به کار میرود. در حقیقت «مدارا» نوعی روش تربیتی است که در مواقعی که عامل تربیتی و انضباطی با شرایطی روبهرو باشد که نتواند و نخواهد به هر دلیل خشونت به خرج دهد، از این روش استفاده میکند. به عنوان مثال اگر زنی مبتلا به همسری فحّاش و بد دهان است که از زدن افراد خانواده کوتاهی نمیکند و فرزندانی دارد که به هر دلیل وجود چنین پدری را بر نبودش ترجیح میدهد، طبیعتاً در سلوک و رفتار، منش مدارا درپیش میگیرد. همچنین اگر فردی در همسایگی کسی زندگی میکند که هتاک و پردهدر است، در رفت و آمد با این شخص، مدارا را پیشۀ خود میکند. آن همسر از خوف جان خود و فرزندان و این همسایه از خوف جان و مال.
در حقیقت غرض این روش، پذیرش مبانی طرف مخالف نیست، بلکه به دلیل خوف از ضرر نوعی تساهل و مسامحه به کار گرفته میشود تا از ضرر بیشتر ممانعت گردد.
در سبک تربیتی قرآن و اهل بیت، بر این روش بسیار تأکید شده است. آیۀ 159/آل عمران «فَبِما رَحمه منَ اللّه لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلب لَانفَضّوا مِن حَولِک» داشتن صفت رحمت برای پیامبر(ص) را یک عطیۀ الهی میشمرد و میفرماید که ای پیامبر، اگر تو سختدل و خشن بودی، مردم از کنار تو پراکنده میشدند. در سیاق رفتاری اهل بیت نیز این مسئله، بسیار رعایت میشد. رسول اکرم(ص) میفرمایند: عاقلترین مردم کسی است که بیشتر با مردم مدارا کند. (من لایحضره الفقیه؛ ج4، ص395) رهبر معظّم انقلاب در شرح این حدیث میفرمایند: «مدارا یعنی راه آمدن با مردم و دنبال نقطۀ اشتداد و اختلاف نگشتن. یک وقت انسان دعوایی اصولی با کسی دارد، حق و ناحقی در میان است این بحث دیگری است. اما وقتی این طور نیست و میشود با فرد راه آمد، چه در معاملات سیاسی، چه در تعاملات اجتماعی و چه در خانواده. ظالمترین، متجاوزترین و گردنکشترین مردم آن کسی است که فردی را به قتل برساند، در حالی که او در صدد قتل این نیست.»
امام علی (ع) نیز فرمودند: حکیم نیست کسی که مدارا نکند با کسی که جز مدارا کردن با راهی نیست. (تحف العقول، ص218)
نکتۀ مهم این جاست که در رعایت مدارا، قاطعیت و کوتاه نیامدن از اصول باید رعایت شود. در حقیقت مماشات با طرف مخالف به معنای پذیرش مبانی عقیدتی و رفتاری او نیست، بلکه نوعی تقیه برای ممانعت از ضرر است. اصول و مبانی یک تفکر و مکتب، اساس وجودی آن است که نباید بر سر آن مداهنه به خرج داد.
امیرالمؤمنین(ع) در جنگ با مارقین، تا زمانی که خوارج دست به شمشیر نبرده بودند، یارانشان را دعوت به سکوت و آرامش در برابر شعارهای تند و ناسزاگویی آنها میکردند. البته پس از این که تعدادی از یاران حضرت به شهادت رسیدند و جبهۀ حق از باطل کاملاً شناسانده شد، حضرت هیچ مدارایی را جایز ندانستند و همۀ خوارج جز نه نفر از دم تیغ مسلمانان گذشتند.
در حوادث اخیر که از فوت ناگهانی یک دختر جوان به دنبال نهی از منکر او ناشی از عدم رعایت قوانین پوشش در جامعه شروع شد تاکنون، مدارای واحدهای امنیتی جامعه با فتنهگران و آشوبطلبان به وضوح مشاهده میشود. به شهادت رساندن مظلومانۀ نیروهای امنیتی جوان دلیل مستند این ادعا است. شهادت آرمان علیوردی، جوان 21 ساله که با ضربات سنگ و چاقوی 70 نفر فتنهگر ددمنش و حیوانصفت به شهادت رسید، شهادت روحاللّه عجمی که داعشگونه او را عریان کرده به شهادت رساندند، شهادت محسن رضایی نیروی حافظ امنیت که در دهان او بنزین ریخته و او را آتش زدند و این جوان از درون سوخت، شهادت زائرین بیگناه احمد بن موسی(ع)، شهادت شهروندان ایذه و اصفهان و شهادت بقیۀ بیگناهان در این معرکه همگی حاکی از مدارای بی حد و حصر نظام اسلامی دارد.
مدارا با این فتنهطلبان داعش مسلک روش حکیمانهای بود که منجر به روشنگری اهداف مخالفین و معاندین نظام شد. گرچه به لطف سیاستهای احمقانۀ دولت قبل اگر نگوییم با نیت سرسپردگی به دشمنان؛ که نظام اسلامی تا مرز سقوط اقتصادی پیش رفت و فقط با انگشت حمایتگر صاحبالزمان از آن ورطه نجات یافت؛ نارضایتی در میان اقشار و صنوف مختلف جامعه شیوع پیدا کرد و جامعه، پتانسیل آغاز فتنه را داشت، در نتیجه آغاز این فتنه که با مرگ آن دختر شروع شد، مرزهای مشخص با معترضین اقتصادی نداشت. لذا بسیاری از افراد در دام مخالفین افتاده و حرکات ضد نظام از خود نشان دادند. در حالی که به واقع منظورشان براندازی نظام اسلامی نبود. اما با گذشت زمان و برملا شدن اهداف شوم براندازان و شیوههای ددمنشانۀ آنان، صف بندی مجددی در کف جامعه صورت گرفته و معترضین اقتصادی خود را از براندازان جدا کردند.
اکنون این سؤال مطرح است که با در نظر گرفتن فواید مدارا که در ابتدای بحث مطرح شد، آیا هنوز هم باید این سیاست را ادامه داد و نیروی امنیتی جوان مخلص عاشق شهادت را بدون اسلحه در مقابل کسی که از سلاح جنگی استفاده میکند، فرستاد؟ آیا هنوز هم در مقابل این حیوانات انساننما باید بدون خشونت ظاهر شد، از ترس آن که به نظام اسلامی، انگ خشونتطلب زده شود؟ در این صورت حکم این آیه که فَقاتِلُوا التی تبغی حتّی تفئ الی امر اللّه چه میشود؟ و یا حکمت 306 نهج البلاغۀ امیرالمؤمنین(ع) رُدّوا الحَجَرَ مِن حیثُ جاءَ فَإِنّ الشّرَّ لایَدفَعُهُ اِلّاالشّرّ چگونه تبیین میشود؟