صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۴  ، 
کد خبر : ۳۴۲۰۰۰

مغضوب دشمن

زمانی که در دهه 1930، آمریکا «جبهه دانشجویی ملی» به «جبهه دانشجویی دموکراسی صنعتی» پیوست، جنبش دانشجویی مدرن آغاز شد و از همان زمان، اتحادیه دانشجویی آمریکایی (Asu) را تشکیل دادند. رفته‌رفته در دهه 1960 میلادی، جنبش دانشجویی در کشورهایی، همچون فرانسه و آلمان پدیدار شد[...]

زمانی که در دهه 1930، آمریکا «جبهه دانشجویی ملی» به «جبهه دانشجویی دموکراسی صنعتی» پیوست، جنبش دانشجویی مدرن آغاز شد و از همان زمان، اتحادیه دانشجویی آمریکایی (Asu) را تشکیل دادند. رفته‌رفته در دهه 1960 میلادی، جنبش دانشجویی در کشورهایی، همچون فرانسه و آلمان پدیدار شد؛ به‌ گونه‌ای ‌که می‌توان آن را پس از جنبش کارگری، دومین جنبش اجتماعی مهم در اروپا تلقی کرد. توجه به این نکته ضروری است که جنبش دانشجویی دهه 1930 آمریکا پیشگام جنبش‌های دانشجویی دهه 1960 و سال‌های پس‌ازآن بود. نمود اجتماعی بحران اقتصادی دهه 30، میزان بالا‌ی بیکاری و تبعیض نژادی از عوامل شکل‌گیری جنبش دانشجویی در این سال‌ها به شمار می‌رود. در اروپا نقطه اوج جنبش دانشجویی به سال 1968 میلادی در فرانسه بازمی‌گردد. جنبشی اعتراضی که موفق شد از راهروهای دانشگاه به خیابان‌ها آمده و ظرف یک هفته میلیون‌ها فرانسوی را به میدان مبارزه بکشاند. با این ‌حال، درباره جنبش ۱۹۶۸ فرانسه عقاید متفاوت و گاه متضادی مطرح می‌شود؛ به‌ گونه‌ای ‌که برخی آن را گسترش دامنه آزادی و شکوفایی و بالندگی انقلاب کبیر فرانسه می‌خواندند و عده‌ای هم آن را غوغای عوام، روان‌پریشی توده‌ای یا کارناوال می‌نامیدند.

اهمیت نهاد دانشگاه
به دلیل تأثیرگذاری دانشگاه در پیشرفت‌های علمی، مناسبات سیاسی و به دلیل نگاهی که بدنه عمومی جامعه به دانشگاه داشت و دانشجو را قشری فرهیخته، اندیشمند و پیشرو در مسائل گوناگون قلمداد می‌کرد، نهاد دانشگاه در ایران در مقایسه با غرب اهمیت و جایگاه دوچندانی یافت. در واقع، با ورود دانشگاه به عرصه سیاسی و اجتماعی ایران در دهه 1330 شمسی، مجموعه مناسبات اصلی سیاست، قدرت اجتماعی و حاکمیت به‌نوعی به دانشگاه متصل شدند. بنابراین، هم‌زمان با آغاز حرکت به‌سوی غربی شدن و مدرنیته و پیروی از اصول و اهداف غربی در ایران، دانشگاه پیشتاز حرکت‌های تقلید از غرب شد. متأسفانه، در حرکت به سمت هرچه غربی شدن و شبیه شدن به زندگی و منش غربی یکی از حوزه‌های اصلی که به خدمت گرفته شد، «دانشگاه» بود. بنابراین، ورود دانشگاه به ایران بر اساس اصول و اعتقادات مذهبی ایرانیان نبود و به همین دلیل در دهه‌های نخستین تأسیس دانشگاه در ایران، دانشجوها کارکرد اسلامی و عقیدتی نداشتند، اما فعالیت نیروهای مذهبی و ارزشی اصیل اسلامی سبب شد این مسئله تداوم نیابد.
از سوی دیگر، با اعزام دانشجویان ایرانی به غرب و بازگشت آنها با عنوان «روشنفکر»، جریان روشنفکری با چپ‌گرایی درآمیخت و با ظهور تشکیلاتی، مانند جبهه ملی و افرادی، همچون مرحوم دکتر شریعتی سوسیالیسم، مارکسیسم، مذهب و ملی‌گرایی به‌صورت معجونی بر محیط‌های دانشجویی ایران حاکم شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از انقلاب فرهنگی، فرهنگ جنبش دانشجویی در دانشگاه‌ها، فرهنگی اسلامی‌ـ انقلابی و توأم با رادیکالیسم بود.

استحاله دانشجویی در دهه 70
موضوع اسلامی شدن دانشگاه‌ها، اگرچه پس از انقلاب اسلامی در سرلوحه بعضی از اقدامات و برنامه‌ها قرار گرفت، از همان دهه‌های آغازین ورود دانشگاه به ایران دنبال شد؛ اما با روی کار آمدن دولت و مجلس اصلاحات در سال 1376، «چپ‌گرایی» و «مذهب» از هم‌ گسسته شدند و با تغییر جریان سیاسی و نیز نفوذ اپوزیسیون به فضای دانشگاهی، برخی تشکل‌های دانشجویی دچار استحاله شده و موضعی جدید را پیش گرفتند. این تحولات و چرخش‌های تند و سریع سبب شد، جریان دانشجویی در کشور ما به دلیل نداشتن خاستگاه بومی جایگاه متزلزلی داشته باشد. به ‌عبارت ‌دیگر، یکی از آفت‌های جدی که همواره گریبان‌گیر جنبش‌های دانشجویی بوده، این است که بدنه دانشجوی ما همیشه در خط تبدیل ‌شدن به شاخه دانشجویی احزاب در دانشگاه بوده و دانشگاه به محلی برای نزاع میان احزاب و جناح‌های سیاسی تبدیل‌ شده است.
جنبش دانشجویی به دلیل اینکه بدنه فعال دانشگاه را تشکیل می‌دهد، در سطح جهان همیشه حرکتی مؤثر بوده است؛ اما در ایران با نگاهی به تاریخچه این جنبش به این جمع‌بندی می‌رسیم که به دلیل اعتماد بدنه اجتماعی به حرکت دانشجویی، زمانی که این جنبش متناسب با باورها و اعتقادات بدنه جامعه و توده مردم فعالیت کرده، توفیق یافته است؛ اما آن بخش‌هایی از بدنه دانشجویی که متناسب با این باورها و اعتقادات نبودند، پس از مدتی افول کرده و هیچ‌وقت نتوانستند گفتمان غالب فضای دانشجویی کشور باشند. این ویژگی در دهه ۱۳۷۰ نمود آشکاری یافت؛ به ‌گونه‌ای که جنبش دانشجویی در هیچ دوره‌ای، این‌گونه به ابزار گروه‌های سیاسی تبدیل نشده بود؛ چرا که احزاب، گروه‌ها و جناح‌های سیاسی متصل به جریان سیاسی اصلاحات، برای به ثبات رساندن گفتمانی که در حال ترویجش بودند، از بدنه دانشجویی استفاده کردند تا تأییدکننده آن گفتمان باشد و با این روش بتوانند جامعه را با خود همراه کنند؛ اما از آنجا که آن بدنه دانشجویی به واسطه دارا بودن روح استکبارستیزی، خود به این گفتمان نرسیده بود، نتوانست در جریان سیاسی کل کشور تأثیر بگذارد و با شکست مواجه شد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات