جنبش دانشجویی از اوایل دهه ۲۰ در کشور آغاز شد و در برهههای تاریخی گوناگون نقشآفرینی کرد. از این رو پرداختن به رسالت این جنبش در سالهای پس از انقلاب اسلامی، امر مهمی است که نیاز است در وضعیت کنونی، به خوبی تبیین شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357، جنبش دانشجویی را میتوان در سه دوره بررسی کرد.
دوره نخست
در دوره نخست، یک حرکت مردمی فراگیر در کشور به وجود آمد که فضای دانشگاه را در برگرفت. در این میان، دانشجویان با هدف حفاظت از دستاوردهای انقلاب سعی کردند با حضور در امور اجرایی به تحکیم ارکان نظام کمک کنند. عدهای به راهاندازی نشریه دست زدند و برخی نیز برای مقابله با نیروهای مخالف سازمانهای سیاسی تشکیل دادند که قصد مصادره انقلاب را داشتند. به همین دلیل در دوره نخست پس از انقلاب، دانشگاه به یکی از پایگاههای مؤثر تحرک سیاسی در جامعه تبدیل شد. در نتیجه این بود که جریانهای سیاسی با در اختیار داشتن حداقل آرا، در فضای دانشگاهی تشکل مخصوص به خود را داشتند و این امر سبب شد اختلاف میان احزاب و گروههای مختلف در دانشگاه بالا بگیرد. در هر دانشکدهای، گروههای مختلف دارای تابلوی اعلانات و دفتر مستقل مخصوص خود و کتابخانه ویژه بودند و در واقع دانشگاه به کلکسیون دفاتر نمایندگی سازمانهای مختلف تبدیل شده بود که از آنجا درگیریها را هدایت میکرد. در نهایت، تشدید درگیری داخل دانشگاه، تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان پیرو خط امام(ره) و تعطیلی دانشگاهها، پایانی برای دوره نخست جنبش دانشجویی پس از انقلاب به شمار میرود.
دوره دوم
پیش از وقوع جنگ تحمیلی طمع در جریان جداییطلب به اوج خود رسید و با تصور اینکه تشتت آرا و ستیزههای داخلی به بالاترین حد خود رسیده و نیروی دفاعی در ایران دچار ضعف است، جنگ تحمیلی علیه ایران را به راه انداختند. در این میان، نکتهای که دشمنان از آن غافل شدند، جامعهشناسی جنگ بود. هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران، به عاملی برای ضرورت اتحاد در سطح جامعه و دانشگاه تبدیل شد. همچنین فضای ضدتحزّب پس از ترورهای وسیع و کور در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱، امکان پیدایش هر تشکل جدیدی را منتفی میکرد و اساساً روحیه ضد تشکیلاتی شدیدی بر جامعه حاکم شد. در آن ایام، گرایش سیاسی مسلط در دانشگاه انجمن اسلامی بود؛ اما از اواسط جنگ، جناحبندیهای سیاسی جدی در جامعه به وجود آمد؛ به گونهای که در انتخابات مجلس سوم، آشکارا به برخوردهای لفظی میان آنها انجامید و سرانجام انشعابی در جامعه روحانیت صورت گرفت که از آن پس به دو جناح چپ و راست موسوم شدند. در دانشگاه تا پایان جنگ این دو گرایش چندان ملموس نبود. فقط انجمنهای اسلامی که به چپ مذهبی تمایل داشتند، مسلط بودند. دلیل آن هم در ویژگی جنبش دانشجویی بود. جنبش دانشجویی در کلیترین تقسیمبندی، از دو طیف مذهبی و غیرمذهبی تشکیل میشد. طیف غیرمذهبی آن، پس از انقلاب در دوره اول جنبش دانشجویی به اپوزیسیون بیرون نظام تبدیل شد و بخشی از آن هم موضع قهرآمیز گرفت و درنتیجه در دوره دوم جنبش دانشجویی، طیف مذهبی باقیمانده بود.
دوره سوم
با پایان جنگ تحمیلی وضعیت گذشته پایان گرفته، بحثها و اختلافنظرهایی که در دوره جنگ مسکوت مانده بود، ابتدا بهصورت ضعیف مطرح شد و سپس بهصورت آشکار توسعه یافت. در این زمان، شاهد شکلگیری جناحبندیهای سیاسی جدیدی در سطح جامعه و سپس در دانشگاه هستیم که از دل آنها تشکلهای دانشجویی جدیدی پدید میآیند.
اوضاع سیاسی و اجتماعی پس از جنگ، اوجگیری توقعات و خواستههای اقتصادی و سیاسی مردم شرایطی را به وجود آورد که انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری، فضای سیاسی کشور را بهشدت تحت تأثیر قرار داد. شعارهای آزادی، امنیت، توسعه سیاسی و جامعه مدنی، که سرلوحه برنامههای رئیسجمهور منتخب بود، توانست 80 درصد مردم را در سال 1376 پای صندوق رأی بیاورد. حضور فعال دانشجویان و جوانان در عرصههای سیاسی و دانشجویی و مشارکت گسترده آنان در سخنرانیها و سمینارها و انتشار نشریات دانشجویی جلوه کرد و خودنمایی خاصی به جنبش دانشجویی بخشید؛ بهگونهای که در سال ۱۳۷۷ حدود ۲۶۰ نشریه دانشجویی در دانشگاههای سراسر کشور منتشر میشدند.
پایان یک سراب
اگرچه با ناکامیهای دولت اصلاحات در پاسخ به نیازهای دانشجویی و تأمین این نیازها، از اواسط دوره هشت ساله ریاستجمهوری خاتمی، شور و شوق دانشجویان به تکثر سیاسی کاهش یافت؛ ولی این مسئله هیچگاه به کم شدن تشکلهای دانشجویی منجر نشد. بهعلاوه، هرچه به پایان دوره دوم ریاستجمهوری در این دوره نزدیکتر شدیم، از وحدتی که بین پارهای تشکلهای دانشجوییـ که اغلب در جناح چپ قرار میگرفتندـ وجود داشت، خبری نبود و حتی یکهتازی این تشکلها با قوت گرفتن گروههای دانشجویی مخالف بهشدت تقلیل یافت؛ تا حدی که دیگر فعالیت زیادی از گروههای دانشجویی به چشم نمیآمد. انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۴، صفبندی روشنتری از دو گروه دانشجویی چپ و راست را به نمایش گذاشت؛ اما در این انتخابات با انتخاب رئیسجمهوری که وامدار هیچ یک از گروههای راست یا چپ نبود، گروههای مستقلتر و غیر وابستهتر دانشجویی در حال جایگزینی با گروههای دانشجویی چپ و راست شد.