صنعت سینما و هنر هفتم در هیچ جای دنیا، از اهمیت اسطورهسازی و قهرمانپروری غافل نبوده است. در بسیاری از فیلمهای دنیا سعی شده است، برای نسل جدید قهرمان بسازند، الگو پرورش دهند و از قهرمانهایی که خیالی و دروغین هم هستند، الگو بسازند. اما ما در طول تاریخ خودمان، قهرمانهایی داشتهایم که نه خیالی بودهاند و نه زاییده ذهن بشر؛ از امیرکبیر گرفته تا آن نوجوان 13 سالهای که با نارنجک زیر تانک دشمن رفت[...]
صنعت سینما و هنر هفتم در هیچ جای دنیا، از اهمیت اسطورهسازی و قهرمانپروری غافل نبوده است. در بسیاری از فیلمهای دنیا سعی شده است، برای نسل جدید قهرمان بسازند، الگو پرورش دهند و از قهرمانهایی که خیالی و دروغین هم هستند، الگو بسازند. اما ما در طول تاریخ خودمان، قهرمانهایی داشتهایم که نه خیالی بودهاند و نه زاییده ذهن بشر؛ از امیرکبیر گرفته تا آن نوجوان 13 سالهای که با نارنجک زیر تانک دشمن رفت، اما یکی از بزرگترینِ این اسطورهها، شهیدی است که با جان و دلمان در فراقش سوختیم و حالا در سومین سالگرد شهادتش، جایش خالیتر از قبل است و هر روز که می گذرد، بیش از قبل برخی از ابعاد وجودی او برای ما آشکارتر میشود. یکی از ابزارهایی که به این شناخت کمک کرده است، محصولات فرهنگی در قالب کتاب و ادبیات، پویانمایی، نقاشی و فیلم هستند؛ هر چند اگر چنان شخصیتی در کشورهای دیگر وجود داشت، تاکنون حداقل سالی یک فیلم و چندین پویانمایی جدی درباره وی ساخته بودند. با این حال، مستندسازان از جمله کسانی بودهاند که در این وادی قدمهای خوبی برداشتهاند؛ هر چند هنوز هم جای کار بسیاری وجود دارد. یکی از این فیلمهای مستند که در جشنواره سینماحقیقت اکران و داوری شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، «ردی از یک مرد» است، مستندی که همزمان با سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی، در سینماهای حوزه هنری در سطح کشور به صورت رایگان اکران میشود. حالا و در سومین سالگرد آسمانی شدن «حاج قاسم سلیمانی» بر آن شدیم تا با کارگردان مستند «ردی از یک مرد»، به عنوان اثری متفاوت از آنچه تاکنون درباره سیدالشهدای مقاومت ساخته شده، به گفتوگو بنشینیم و به این ترتیب، بیش از گذشته به ابعاد وجودی شهید سلیمانی پی ببریم. متن زیر ماحصل گفتوگوی صبح صادق با «ساسان فلاحفر» است.
مستند «ردی از یک مرد» به سراغ وجه متفاوتی از شخصیت شهید سلیمانی رفته است. زندگی ساده و مردمداری ایشان در این مستند به تصویر کشیده شده است. چرا به سراغ این وجه از زندگی حاج قاسم رفتهاید؟
تمام دنیا حاج قاسم را یک ژنرال بلندپایه میشناسند که پایان حکومت داعش در منطقه، به مجاهدتهای ایشان مدیون است. آزادیهایی که الآن در کشورهای منطقه وجود دارد، مدیون وجود شهید حاج قاسم سلیمانی است و بسیاری اتفاقات دیگر هم که در کشور خودمان افتاد و شاید وظیفه ارگانی و سازمانی ایشان نبود که به آنها برسد، اما شهید سلیمانی در آنها حضور بسیار مؤثر و مهم و مفیدی داشتند. شهادت ایشان، مثل و مانند ندارد؛ همانطور که زندگی ایشان نیز مثل و مانندی ندارد. من خواستم در این مستند، جدای از فضای نظامی زندگی ایشان که بسیار هم پررنگ است و حرفهای ناگفته و مهمی هم هنوز در این رابطه وجود دارد، به مسائل دیگری که وجه اجتماعی شخصیت ایشان را بیش از پیش نشان می دهد، بپردازم و آنها را به تصویر بکشم. من مستندهای زیادی در حوزه مقاومت ساختهام، مستند «خاطرات بادیه» را سه سال پیش ساختم و در این مستند که مربوط به پایان سیطره داعش است، حاج قاسم هم در آنجا حضور داشتهاند. در آن مستند هم مسئله من فقط مسئله حضور نظامی ایشان نیست؛ بلکه نگاهم این است که رفتار این سردار یا ژنرال با سربازانش چگونه است و آنجا هم نگاههای اجتماعی ایشان را مد نظر داشتهام. ما سه سپهبد شهید داریم که هر یک به فاصله 20 سال از هم به شهادت رسیدهاند؛ شهیدان قرنی، صیادشیرازی و حاج قاسم سلیمانی. حاج قاسم را نسل ما درک کرده است و من نیز مانند همه مردم ایران به حاج قاسم علاقه زیادی دارم و لذا خواستم با فاصله بیشتری از آنچه خودم میدانم، فضای جدیدتری را هم خودم و هم مخاطبان فیلمم تجربه کنیم؛ بنابراین رفتم به سالهای دورتر و لوکیشن دورتری از زندگی حاج قاسم. ما هم فرم برایمان مهم بود و هم محتوا و لذا تلاش کردیم نسبت به مستندهای قبلی، در مورد این بُعد از شخصیت حاج قاسم، هم فرم جدیدتری را انتخاب کنیم و هم محتوایی متفاوتتر. معتقدم در تمام کشورمان اگر بگردیم، میتوانیم مواجهههای زیادی در مورد حاج قاسم بیابیم و نه فقط در ایران، بلکه در کشورهای منطقه نیز این موضوع صادق است. در واقع، در این کشورها نیز پُر است از روایتهایی شنیدنی در مورد حاج قاسم و ابعاد مختلف شخصیتی این شهید والامقام. اگر بخواهیم شخصی را به خوبی بشناسیم، باید ابعاد مختلف وجودی آن را بشناسیم و تعریف تکبعدی حاج قاسم نیز درست نیست؛ برای همین لازم است کارهای زیادی در مورد حاج قاسم ساخته شود که به ابعاد مختلف ایشان بپردازد. در حوزه امنیت جنوب شرق تا به حال سه مستند درباره حاج قاسم ساخته شده است و هر یک هم جذابیتها و جزئیات مربوط به نقش حاج قاسم در جنوب شرق کشور را به تصویر کشیده است. ما با تکتک روایتهایی که از دل مردم و روستاییان محل زادگاه حاج قاسم به دست آوردهایم، به شناخت بیشتری نسبت به او رسیدهایم؛ روستاییهایی که تکلفی نداشتهاند و خیلی ساده با ما صحبت میکردند. برای نمونه، گاهی با یکی از افراد میخواستیم صحبت کنیم و او به ما میگفت من الآن باید گوسفندهایم را به چراگاه ببرم؛ وگرنه دیر میشود و لذا ما هم با او راه میافتادیم و او در همان جا از حاج قاسم برای ما میگفت و این یعنی حاج قاسم در بطن زندگی این فرد جاری و ساری بوده است و نیازی به این ندارد که فکر کند تا برای منِ مستندساز سخنرانی کند و کلمات را کنار هم بچیند؛ برعکس، بیتکلف و راحت در مورد شهید با ما سخن میگوید.
چقدر برای پژوهش این اثر زمان گذاشتید؟
واقعیت این است که در مستندهای این چنینی اگر پیشتولید خیلی مفصل باشد و در آن تمامی جزئیات را در نظر بگیریم، آن آدمها به گونهای دستخورده میشوند که شاید دیگر آن جذابیت مورد نظر را جلوی دوربین نداشته باشند. در چنین زمانی، تجربه به کمک میآید و باعث میشود بسیاری از اتفاقات و حرفها جلوی دوربین اتفاق بیفتد. اگر دقت کرده باشید، در این مستند مجبور بودم شخصیتها را به همدیگر متصل کنم و با تمهید نیمچه داستانی، این کار را کردم. اینجا تجربه کمکم کرد ؛وگرنه اگر همه اینها را قرار بود در پیشتولید پیادهسازی کنم، قطعاً جذابیتی که آدمها جلوی دوربین داشتند، از بین میرفت.
آیا میشود دوباره سراغ همین بُعد از شخصیت حاج قاسم و همین سوژه رفت؟ به نظرتان باز هم میتوان از همین افرادی که سراغشان رفتید، روایتهای جدیدی را گرفت و بازگو کرد؟
من همین الآن اگر به روستای قنات ملک (زادگاه حاج قاسم) بروم، بدون شک یک سوژه جدید خواهم داشت و حرفهای جدیدتر! به نظر من خیلی از اتفاقات به زاویه نگاه ما بستگی دارند. سالها از ماجرای جنگ جهانی دوم میگذرد و هر سال هالیوود از آن فیلمهای کوتاه و داستانی جدید میسازد؛ یعنی اتفاق یکی است، اما زاویههای نگاه جدیدی وجود دارد و ما هر بار اثر جدیدتری را میبینیم؛ البته بسیار مهم است که از فرم مناسب و جذاب هم در کارهای جدید استفاده کنیم.
منظورم خود شخصیت «حاج قاسم» است؛ آیا اگر دوباره به آن روستا و همان آدمها سر بزنید، میتوانید با همانها روایتهای جدید و متفاوتی از شخصیت حاج قاسم به دست بیاورید؟
بله، این قدر شخصیت حاج قاسم بزرگ است که میتوان از همان آدمها و در همان مکان، به ابعاد وجودی بیشتری از ایشان رسید.
دغدغه ساخت این مستند از همان مستند «خاطرات بادیه» و دیدار با حاج قاسم در منطقه به دست آمد؟
قطعاً محبت شخصی بنده به ایشان، مانند همه مردم باعث شد سراغ چنین سوژهای بروم. من میخواستم کاری پس از شهادت ایشان بسازم، اما نمیخواستم کار بیکیفیتی باشد یا آن چیزی را که در ذهنم است، نتوانم بیان کنم؛ بنابراین باید فرصتی میدادم و با این فاصلهای که از زمان شهادت ایشان تا زمان ساخت مستند ایجاد شد، به این نقطه رسیدم که زمان ساخت مستند فرا رسیده است. من ایشان را در سال ۱۳۹۲ و در زمان اوج گرفتنِ جنگ در سوریه دیدم؛ ایشان بسیار نسبت به من و دوستان دیگری که آنجا همراهم بودند، محبت داشتند؛ آن موقع جوانتر بودم، اما رفتار ایشان با من که هم سن فرزندشان بودم، برای خود من بسیار جذاب بود. یادم نمیرود که موقع شام، ایشان ما را سر سفره کنار خودشان نشاندند و خودشان برای تک تک 10ـ 15 نفری که آنجا بودیم، لقمه میگرفتند و در دهان ما میگذاشتند و این نوع محبت با تمام آن چیزی که از شخصیت مبارز و جهادی ایشان سراغ داشتیم، بسیار برای ما خاص و جذاب بود؛ این مراوده، نقطه شروع و شکلگیری محبت عمیق من نسبت به ایشان شد.
آیا در همان زمان موضوعی پیش آمد که متوجه نظر و توجه شهید سلیمانی نسبت به کارهای فرهنگی شوید؟
ایشان از کارهای فرهنگی بسیار استقبال میکردند؛ مصاحبههای مردمی هم گویای همین مطلب است. ایشان برای پروژه سینمایی «23 نفر»، در پشت صحنه فیلم حضور پیدا کردند و همین حضور نشاندهنده اهمیت داشتن سینما و هنر و کار فرهنگی برای ایشان بوده است. در تمامی این سالها مستندسازانی به کشورهای عراق و سوریه رفت و آمد داشتهاند و قطعاً یکی از دلایل آن، مهم بودن این جریان تولیدات فرهنگی و هنری برای حاج قاسم بوده است.
اساسا قالب «مستند» برای به تصویر کشیدن ابعاد شخصیتی قهرمانان ملی و معرفی الگو برای نسل جوان، در مقایسه با قالبهای دیگر مانند فیلم داستانی کوتاه و بلند، چقدر مفید است؟
مستند یکی از مهمترین و پیشروترین قالبهایی است که ما میتوانیم از آن استفاده کنیم. در کشور ما گاهی مستندهایی تولید میشود که با کیفیتتر و بهتر از بسیاری از فیلمهای داستانی است که الآن دارد تولید می شود. در واقع، واقعی بودن و بیواسطه بودن مستند بسیار به شناخت دقیقتر الگوها و قهرمانان کشورمان کمک میکند. با مستند بسیار میتوان به این قهرمانها نزدیک شد و با آنان ارتباط گرفت.