حاکمیت شرایط نبود اطمینان، پیشبینیناپذیر و به تبع اینها، ناپایداری بر حیات سیاسیـ اجتماعی ایرانیان قدمتی به اندازه حداقل دو قرن دارد؛ به گونهای که در بسیاری از برههها، به شیوههای گوناگون تکرار و بازتولید شده است. کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی یکی از مسائلی است که خود محصول ناپایداریهای موجود و در عین حال، به مثابه عاملی برای تشدید آنهاست؛ امری که در روزهای اخیر، با توجه به نوسانات بازار و افزایش ناگهانی قیمت ارز، شاهد آن بودیم.
چیستی و منشأ ناپایداری
ناپایداری در اینجا به معنای نبود ثبات، عدمحاکمیت شرایط پیشبینیپذیر و به طور دقیقتر، نوسان ناگهانی و نسبتاً شدید شرایط زندگی در ابعاد فردی و اجتماعی است. درباره منشأ این ناپایداری هم میتوان به دو دسته عوامل داخلی و خارجی اشاره کرد. مهمترین عوامل داخلی عبارتند از: حاکمیت کوتاهمدتنگری و نداشتن افقمندی بر حیات ذهن و فرهنگ ایرانیان، شکاف دولتـ ملت در ایران معاصر که به طور عمده به دلیل ماهیت استبدادی و وابسته حاکمان و بیگانگی آنها با جامعه یا مردم وجود داشته است، نوسان در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای دولتی، ضعف قدرت اقتصادی ایران، نبود دلبستگی قوی و کافی به سرنوشت کشور و ترجیح منافع فردی و گروهی بر منافع ملی، ناتوانی حکومتها در تطبیق با شرایط متحول محیطی، نداشتن درک دقیق ازمناسبات قدرت در نظام بینالملل به خصوص در دوره قاجار، به ویژه ضعف قدرت دفاعی که همواره امکان دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت ایرانیان را فراهم میکرد و ناپایداریهای شدیدی در تاریخ معاصر ایران ایجاد کرده است و... .
مهمترین عوامل خارجی ایجاد ناپایداریها در ایران معاصر نیز به طور مختصر عبارتند از: نگاه استعماری(استثماری) قدرتهای خارجی، قرار دادن ایران در موقعیت حاشیهای اقتصاد جهانی و درواقع، قرار دادن ایران در موقعیت تحمیلی؛ امری که هرگونه پیشرفت ایران را با موانع ساختاری در سطح نظام بینالملل مواجه میکند؛ جنگ، تحریم و... .
واقعیت مهم درباره این عوامل آن است که اگرچه سهم عوامل داخلی به اندازه لازم تأثیرگذار است و نمیتوان منکر آن شد، اما میتوان گفت سهم عوامل خارجی در ایجاد ناپایداریهای متداوم در ایران، بسی بیشتر بوده است. برای نمونه، پدیدههای ناپایدارکننده بزرگی، مانند قحطی، جنگ و تحریم در تاریخ ایران معاصر به طور عمده به واسطه دخالت بیگانگان و عوامل خارجی در ایران رخ داده است.
پیامدهای ناپایداری
زیست در شرایط ناپایدار و پرنوسان، فرد و جامعه ایرانی را در وضعیت خاصی قرار داده است؛ وضعیتی که هم پیامدهای فردی و مادی و هم پیامدهای جمعی و فرهنگی بر جای گذاشته است. برای نمونه، اتفاقاتی شبیه آنچه امروزه در بازارهای مختلف شاهد آن هستیم، مانند ذخیره دلار در خانه، هجوم فروشندگان به برخی فروشگاهها، به ویژه فروشگاههای لوازم خانگی و خرید سریع و آنی تمام وسایل این قبیل فروشگاهها، احتکار خانگی بسیاری از لوازم و ملزومات و... نتیجه مستقیم و لحظهای این ناپایداری یا احساس ناپایداری است.
پیامد مهمتر و خسارتبارتر این قضیه، رشد فردیت و ترجیح منافع شخصی و گروهی بر مصالح کلان ملی در حوزه اقتصاد است؛ یعنی در وضعیتی که در اقتصاد کشور ناپایداری وجود دارد، فعالان اقتصادی بیشتر میکوشند تا به قول معروف، به نحوی «گلیم خود را از آب بکشند» نه اینکه به مصالح کلان و ملی در این حوزه توجه داشته باشند. بنابراین، در چنین وضعیتی، رقابتپذیر کردن کالاهای داخلی، با افزایش کیفیت و رعایت ظرافتهای تولید در آنها، در عمل به حاشیه میرود؛ یعنی در این وضعیت، عملاً قوی شدن اقتصاد در محاق قرار میگیرد. به لحاظ فرهنگی نیز این وضعیت، فرهنگ فرصتطلبی، «در لحظه زندگی کردن» و عوارض مشابه را تقویت میکند و به طور دقیقتر، در شرایطی که زندگی به ویژه در بعد اقتصادی آن در معرض نوسان و تلاطم دائمی و پرشدت قرار دارد، اقتصاد به مهمترین مسئله افراد تبدیل شده و به تبع این، فرهنگ و معناهای متعالی در زندگی فردی و اجتماعی مورد بیتوجهی یا کمتوجهی قرار میگیرد. با توجه به آنچه گفته شد، ناپایداری اگرچه معلول برخی عوامل است، اما در عمل با وقوع ناپایداری، عوامل ایجاد آن نیز تشدید میشود. بنابراین، پایداری و عوامل آن در یک وابستگی هستی شناختی متقابل به سر میبرند و پیوسته همدیگر را تشدید و تقویت میکنند.
ناپایداری در جوامع دیگر
از مهمترین سؤالهایی که در این زمینه باید به آن اشاره کرد، آن است که آیا ناپایداری مختص جامعه ایران است و جوامع دیگر، به ویژه جوامعی که اقتصادهای توسعهیافته دارند، گرفتار ناپایداری نیستند؟ در پاسخ باید گفت، زندگی در شرایط امروز دنیا، اساساً حاوی خصلت ناپایداری است؛ زیرا جهان امروز در برههای به سر میبرد که سرعت و شدت تحولات آن، بالاست و به طور عمده، توان تطبیق با این تحولات برای افراد و حکومتها دشوار است. با این حال، به سبب مشکک بودن مفهوم و مصادیق ناپایداری، میتوان گفت شدت و درجه ناپایداری در جوامع گوناگون با توجه به وضعیت فرهنگی، اقتصادی، کیفیت مواجهه جوامع با مسائل، میزان دخالت عوامل خارجی در آنها و... متفاوت است.
چه باید کرد؟
اگرچه با توجه به تأثیرگذاری عوامل گوناگون بر میزان تولید ناپایداری در ایران، به طور طبیعی باید به سهم و نقش هر کدام از آنها توجه داشت و مجموعهای از راهکارها را برای کنترل ناپایداریها در ایران ارائه داد، اما همانگونه که پیش از این نیز در فرصتهای گوناگون یادآور شدهایم، میتوان گفت مهمترین راهکار در این زمینه، احیای منزلت دولت در ایران و قوی و فعال شدن آن است. ممکن است گفته شود، این راهکار صرفاً داخلی است و برای مدیریت عوامل خارجی چه باید کرد؟ در پاسخ میگوییم که اتفاقاً اثر عوامل ناپایدارساز خارجی نیز در سایه وجود یک دولت قوی و فعال که با اتخاذ سیاستهای درست و متقن کشور را اداره کند، کاهش پیدا میکند. شاهد مثال تاریخی در این زمینه، امیرکبیر است که با وجود همه مشکلات، اما با اتخاذ سیاستهای مستحکم، گامهای مهمی برای ایجاد اصلاحات و کنترل ناپایداریها در ایران برداشت.
بنابراین، برای مدیریت ناپایداریها لازم است، کیفیت سیاستگذاری در ایران دچار تحول شود. اتفاقاً دولت سیزدهم در این زمینه گامهای امیدبخشی برداشته است. تلاش دولت برای تقویت تولید در داخل، توسعه تجارت، تنوعبخشی به گزینههای سیاست خارجی، اتخاذ راهحلهای درست و کارشناسی برای جبران کسری بودجه، کنترل نقدینگی و... نویدبخش آن است که با تداوم مسیری که این دولت در پیش گرفته است، میتوان از شدت مشکلات کاست و ناپایداریهای حاکم بر زندگی فردی و جمعی ایرانیان را تا حدودی مرتفع کرد.