در میان رزمندگان همه از عشق و علاقه آقا مصطفی به حضرت زهرا(س) با خبر بودند. همه میدانستند او تحمل شنیدن روضه حضرت زهرا(س) را ندارد. همیشه پیش از شروع نماز با ادب رو به قبله میایستاد و به مادر سادات سلام میداد. خانواده و دوستان اصرار داشتند که مصطفی زودتر ازدواج کند؛ اما او به دلیل وضعیت جنگ قبول نمیکرد. وی بعد از ماه رمضان بالاخره تصمیم گرفت. شنیده بود که حضرت امام(ره) فرمودهاند، با همسران شهدا ازدواج کنید. موضوع را با دوستانش در میان گذاشت. شرط مصطفی این بود که با همسر شهید ازدواج کند. شرط دیگرش برای ازدواج، سادات بودن همسرش بود. علتش مشخص بود، اما خوابی که در همان ایام پیش آمد، بیدلیل در این انتخاب نبود!
حضرت زهرا(س) وارد منزل شدند. دو گلدان گل زیبا در دست ایشان بود. گلدانها سبز بود. یکی از آنها را به مادر دادند. بعد هم به مصطفی و علی فرمودند: بیایید در آغوش من! بعد از تعریف کردن این خواب، مصطفی در حالی که اشک میریخت، گفت: اینکه یک دسته گل به مادر دادند؛ یعنی تو میمانی و من نه. من دیگه مال این دنیا نیستم.
برادر کاظمینی محافظ و راننده مصطفی بود. او وقتی از نیت مصطفی خبردار شد، دختر عمویش را معرفی کرد. ایشان از سادات بودند و همسر شهید. قرار شد برنامه خواستگاری هماهنگ شود. آن شب خانه بودم. مصطفی نمیخوابید. همین طور گریه میکرد. حالت عجیبی داشت. مشغول نماز و تهجد بود. بعد هم گفت: من شهید میشوم. مطمئن هستم. گفتم: مصطفی این حرفا رو بگذار کنار. بگیر بخواب نصفه شبی.
دوباره گفت: میدونم وقتش رسیده. به جان خودم شهید میشم. گفتم: پس زن گرفتنت برا چیه! مکثی کرد و گفت: خانمم از ساداته. میخوام حضرت زهرا(س) بهم توجه کنن. میخوام مادرم باشن.
به نقل از علی ردانیپور همرزم شهید
«مصطفی ردانیپور» در سال 1337 در اصفهان متولد شد. شهید ردانیپور سال اول طلبگی را در حوزه علمیه اصفهان سپری كرد. پس از آن برای ادامه تحصیل و بهرهمندی از محضر فضلا و بزرگان راهی شهر قم شد و در مدرسه حقانی به درس خود ادامه داد.
ایشان حدود شش سال مشغول كسب علوم دینی بود. مصطفی در طول جنگ در کنار فرماندهانی، چون شهید حسین خرازی و شهید حسن باقری جنگید تا اینکه بر اثر جراحت سختی دست ایشان معلول شد.
تلاش این روحانی عارف و فرمانده شجاع، در عملیات والفجر۲ به نقطه اوج رسید و سرانجام دو هفته پس از ازدواجش در ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ و در عملیات والفجر۲ در منطقه حاج عمران، به فیض شهادت نائل آمد.