بحث و بررسی رابطه «جامعه» و «حکومت» از مهمترین و جذابترین بحثها در حوزه دانش سیاسی است که به طور اخص موضوع جامعهشناسی سیاسی قرار میگیرد. رابطه دولت و جامعه از نقطهنظرهای فرهنگی، مذهبی(دینی)، طبقات و گروههای اجتماعی، اقتصاد و مسائل معیشتی و... بررسی شده است. در اینجا تلاش میشود به بحث رابطه دولت و جامعه از نظر اقتصاد و مسائل معیشتی توجه شود[...]
بحث و بررسی رابطه «جامعه» و «حکومت» از مهمترین و جذابترین بحثها در حوزه دانش سیاسی است که به طور اخص موضوع جامعهشناسی سیاسی قرار میگیرد. رابطه دولت و جامعه از نقطهنظرهای فرهنگی، مذهبی(دینی)، طبقات و گروههای اجتماعی، اقتصاد و مسائل معیشتی و... بررسی شده است. در اینجا تلاش میشود به بحث رابطه دولت و جامعه از نظر اقتصاد و مسائل معیشتی توجه شود. آنچه سبب طرح این بحث شد، همانا رخداد اتفاقات مربوط به وضعیت برودت هوا و توصیه مسئولان به صرفهجویی در مصرف گاز است. در واقع، افزایش شدت مصرف گاز خانگی در اثر برودت هوا اگرچه در وهله اول امری طبیعی به نظر میرسد و باز به طور منطقی، در این قبیل شرایط، عموم شهروندان باید تلاش کنند تا با رعایت دستورالعملهای لازم به تداوم شبکه گازرسانی کمک کنند، اما با وجود توصیه مسئولان به صرفهجویی در مصرف گاز، برخی شهروندان نه تنها توجهی به این قبیل توصیهها نکردند، بلکه در سطح فضای مجازی انتقاداتی طنزگونه درباره این وضعیت منتشر کردند که گاهی در قالبهایی چون «زمستان سخت اروپا به ایران رسید»، منظور و کنایه سیاسی آن نیز مشخص است. واقعیت آن است که بنا به دلایل گوناگون، از قبیل داشتن منابع متعدد در ایران، میل به مصرف بالا در جامعه ایرانی وجود دارد. البته بررسیها با توجه به وجود عناصری، چون تمایل به تظاهر، لوکس زندگی کردن و... در فرهنگ عمومی جامعه ایران نشان میدهد، نمیتوان به این موضوع فارغ از ریشههای تاریخی آن پرداخت. شاید هم بتوان گفت داشتن سابقه امپراتوری و تمدنی بالا و... به طور کلی نسبت به مدیریت منابع، مدیریت مصرف و بهینهسازی استفاده از منابع خدادادی در ایران توجه کافی صورت نمیگیرد. برای نمونه، متوسط شدت مصرف انرژی در ایران، حدود پنج برابر بیشتر از میانگین جهانی است. این در حالی است که ایران به هیچ وجه در زمره کشورهای پرجمعیت جهان به شمار نمیآید.
وفور منابع، ماهیت دولت و کارویژههای مصرفی آن
وفور منابع خدادادی در ایران، سبب تأثیرگذاری بر ماهیت دولت در ایران هم شده است و از این رهگذر، رابطه دولت(حکومت) با جامعه در ایران را به شکل خاصی تنظیم کرده است. در توضیح باید گفت، از نظر متغیرهای اقتصادی(نه مذهبی و فرهنگی)، دولت در ایران ماهیت رانتیر پیدا کرده است؛ زیرا بخش زیادی از منابع درآمدی آن محصول تملک و فروش منابع خدادادی از قبیل نفت، گاز و... است. در این میان، یکی از مهمترین ویژگیهای دولتهای رانتیر آن است که در آنها اقلیتی تولید رانت میکنند و اکثریت مصرفکننده رانت هستند. افزون بر این، در دولتهای رانتیر، به طور عمده تولید داخلی ضعیف بوده و واردات رونق دارد. به عبارت دقیقتر، دولتهای متکی به رانتهای حاصل از فروش منابع خدادادی، تلاش میکنند با توسعه واردات کالاهای مصرفی، به توزیع رانت در جامعه بپردازند. ضمن اینکه این امر پیامدهای ناگوار متعددی دارد، اما از نقطهنظر بحث حاضر باید گفت، این ویژگی دولت رانتیر سبب ایجاد شکل خاصی از رابطه دولت و جامعه میشود؛ به این ترتیب که چون دولتهای رانتیر، از یک سو متکی به رانت هستند و از سوی دیگر، جامعه را مصرفی میکنند، در عمل رابطه دولت و جامعه در قالب مطالبهگری یکجانبه تعریف میشود؛ یعنی جامعه همواره پاسخ به خواستهها و مطالباتش را از ناحیه دولت میطلبد یا جستوجو میکند. مبتنی بر این ویژگی، جامعه حتی در شرایط بحران، ممکن است گوش شنوایی برای کمک به دولت نداشته باشد؛ زیرا از یکسو به مصرف بیرویه عادت کرده یا به اصطلاح «مصرفزده» شده و از سوی دیگر، خود را با دولتی مواجه میبیند که به مثابه قدر قدرت و بزرگ مالک، قادر به هزینه کردن در حوزههای گوناگون است. بنابراین، در این شرایط، جامعه برای خود نقش و تکلیفی قائل نیست و احساس میکند دولت به تنهایی باید بحرانهایش را حل کند.
ضرورت اصلاح الگوی مصرف
براساس وضعیت مصرفی موجود، دولت در ایران اگرچه خدمات بینظیری به جامعه ارائه داده است، اما با توجه به یکجانبه بودن رابطه خدماتدهنده و خدمات گیرنده در حوزه مصرف در ایران، نمیتوان منکر این واقعیت شد که در این شرایط، قویترین سیاستها، کارآمدترین مدیران، بیشترین منابع و... هم نمیتواند از دوام و کارآمدی لازم برخوردار باشد. در واقع، حکومت در حوزههای گوناگون تنها زمانی میتواند توفیق داشته باشد که با همراهی، همنوایی و کمک تودههای مردم مواجه باشد. در غیر این صورت، دامنه مشکلات کشور روز به روز گستردهتر شده و اتکا به ابزارهای اجبارآمیز در اداره کشور تقویت خواهد شد. برای نمونه، میتوان به وضعیت آلودگی هوا هم اشاره کرد که این نیز بیارتباط با مصرف بیرویه شهروندان از منابع سوخت نیست. جالب آنکه درست در شرایطی که به دلیل مصرف بیرویه سوخت در کشور مسئولان اقداماتی چون اجرای طرح زوج و فرد از درب منازل را به اجرا میگذارند، اما بخشی از شهروندان بدون توجه به واقعیت آلودگی، تلاش میکنند به هر نحو ممکن مقررات وضع شده به صورت اضطراری را مراعات نکنند. بنابراین، در این شرایط باید تلاش شود تا در رابطه دولت(حکومت) با مصرف شهروندان تجدیدنظرهایی صورت گیرد.
چه باید کرد؟
در زمینه تجدیدنظر در رابطه حکومت با جامعه در حوزه مصرف به طور عمده باید تلاش شود تا اولاً جایگاه دولت در نظام اقتصادی و اجتماعی ایران از موقعیت بزرگ مالک دچار تغییر شود. شرط توفیق در این زمینه، تقویت توان اقتصادی جامعه با شیوههایی، چون خصوصیسازی اقتصادی به معنای مردمیسازی اقتصاد میتواند از جمله راهحلهای مناسب باشد. در واقع، جامعه باید به این نتیجه برسد که دولت نباید همه مسائل را حل کند، بلکه حل بسیاری از مسائل باید از سوی خود جامعه صورت گیرد که البته شرط توفیق در این زمینه، توانمندی جامعه است.
ثانیاً باید تلاش شود تا خدمات دولتی در حوزه مصرف براساس هزینههای واقعی ارائه شود؛ به این ترتیب که چنانچه کسی بخواهد مصرف بیشتری داشته باشد، باید هزینههای مصرف بیشتر را خودش بپردازد. شبیه این اقدام در سهمیهبندی بنزین با دو نرخ یا در تخفیف به مشترکان کم مصرف گاز و برق انجام شده که در حوزههای دیگر هم باید تسری پیدا کند. به عبارت دقیقتر، دولت باید در تأمین حداقلهای لازم برای زندگی به همه شهروندان کمک کند، اما اگر کسی بخواهد فراتر از الگوی معمولی و بیرویه(بیشتر از سهمش) از ثروتهای عمومی استفاده کند، باید هزینه زیادی بابت آن بپردازد.
افزون بر این اقدامات، توجه به تبیین شرایط کشور و ارائه آموزشهای لازم برای جلوگیری از مصرف بیرویه و لزوم کمک شهروندان به دولت، در راستای فرهنگسازی و جامعهپذیری هم میتواند افق روشنتری را رقم بزند. با این نگاه میتوان الگوهای بهینه مصرف را در مقایسه با کشورهای پرجمعیتی، همانند هند و چین یا کل اتحادیه اروپا در همین مصرف انرژی با ایران 85 میلیونی برای مردم تبیین کرد و این نکته را تأکید کرد که با مدیریت و اصلاح الگوی مصرف میتوان خدمات بیشتر و پایدارتری را در حوزههای رفاهی دیگر به مردم ارائه کرد.