«سینمای ایران پس از سالها آزمون و خطا، اینک با سیاستهای کلان فرهنگی همسو شده است.» این بخشی از پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر است؛ سخنانی امیدوارکننده که از بازشدن افقهایی جدید در این رویداد بزرگ هنری حکایت دارد. امسال به دلیل اتفاقات تلخ چند ماه قبل در کشور، برخیها تلاش کردند رویدادها و جشنوارههای فرهنگی ـ هنری ریشهدار را به تعطیلی بکشانند تا درهایشان بسته شود، اهالی هنر کشور خانهنشین شوند و در حقیقت تلاش کردند تا نور امیدی که باید با رونق هنر در دل مردم روشن بماند، خاموش شود؛ اما خوشبختانه جشنواره تئاتر فجر با شور و هیجان برگزار شد و حالا با آغاز جشنواره بینالمللی فیلم فجر دوباره شاهد شور و شوق در بین شرکتکنندگان و مخاطبان خواهیم بود؛ شور و شوقی که شاید به ذائقه برخیها خوش نیاید! در واقع میتوان گفت، انگار در یک برهه تاریخی در عرصه هنر هفتم کشورمان ایستادهایم و قرار است شاهد یک پوستاندازی جدی باشیم و میتوان امید داشت که این پوستاندازی ـهمانطور که وزیر ارشاد هم گفته استـ با سیاستهای کلان فرهنگی کشور ـکه قاعدتاً برگرفته از آرمانهای انقلاب همین مردم استـ همسو باشد.
بازگشت به ریل اصلی
جشنواره فیلم فجر نامش همیشه فجر بوده؛ اما گاهی ردّی از آرمانهای فجر انقلاب در بسیاری از آثار حاضر در ادوار گوناگون جشنواره دیده نشده است؛ مسئلهای که همیشه با انتقاد دلسوزان و صاحبنظران آگاه همراه بوده است.
اما در همین مقطع هم ـ که وزیر ارشاد و همکارانش نوید روزهای بهتر را میدهندـ اگر برخی اشتباهات راهبردی رخ دهد، مسیر «فجر» به بیراهه کشیده میشود و در طولانیمدت، آن پیشرفتی را که امروز خواهانش هستیم، مشاهده نخواهیم کرد.
مهمترین تلنگر و نکته این است که در این تحولات، اگر عدهای سازشان ناکوک شده است و به هنر کشورشان پشت کردهاند، به سراغ کسانی برای جایگزین آنها برویم که جزء پیشکسوتان و کاربلدان این حوزه هستند؛ برای نمونه، اگر قرار است منتقدان آثار فجر را برای برنامههای تلویزیونی بیاوریم، از منتقدانی استفاده کنیم که سالهاست در این حوزه قلم زده و بهاصطلاح دود چراغ خوردهاند؛ کسانی که الان نیز در این حوزه در کسوت استاد هستند.
در رویدادهای فرهنگی کسانی را به میدان بیاوریم که همچنان پای کشور و پرچمشان ایستادهاند. در حوزه مستند، کسانی را بیاوریم که سالهاست فیلم ساختهاند و در فیلم کوتاه و بلند نیز مرجع و صاحبنظرند! که این مهم خوشبختانه در این دوره از جشنواره فجر تا میزان قابل قبولی محقق شده است و هنرمندان جوان انقلابی در کنار استخوان ترکاندههای هنر این مرز وبوم قرار گرفته است و سمفونی با شکوهی از تجربه، هنرمندی و خلاقیت را خلق کردهاند.
مراقبت از مرزها
باید این نکته را به متولیان فرهنگی کشور گوشزد کرد و تذکر داد که اگر مراقب نباشیم و در این مقطع حساس پوستاندازی، به جای کسوت و استعداد، اولویت را به باند و باندبازی بدهیم و حوزه فرهنگ و هنر کشور را هم میدان رفاقت و رانت کنیم، بدونشک سالهای بعد مجبور خواهیم بود به دلیل نزول کارهای هنری ـ فرهنگی دوباره یک پوستاندازی ـهمینقدر دردناک و با عوارضـ داشته باشیم که قطعاً آن زمان، کار از حالا نیز سختتر خواهد بود. الان، بهترین زمان است که آن باندبازیها و حلقههای بستهای را که در گذشته و به اذعان بسیاری از فعالان فرهنگی و هنری شاهد بودهایم، دور بیندازیم و یک رویه شایستهسالاری واقعی را حکمفرما کنیم تا کام هنردوستان شیرینتر شود و به هنر انقلاب دلگرمتر شوند. در غیر این صورت، نه تنها موجب امیدواری استعدادهای دلسوز نمیشویم؛ بلکه ناامیدی بیشتری هم به آنها تزریق میکنیم؛ زیرا با خود میاندیشند که چرا با وجود استعدادهایشان، جایی در بین حلقههایی که باید موجب رشد هنر شوند، ندارند. شایستهسالاری نیز محقق نخواهد شد، مگر اینکه برای ساخت کارهای جدید در جشنواره تئاتر یا فیلم فجر از نیروهایی استفاده کنیم که از حمایت مالی کمتری برخوردارند و به جوانانی فرصت بدهیم که شور و شوقی وصفناپذیر در این مسیر دارند. البته این به معنای آن نیست که بقیه را حذف کنیم و تنها به نیروهای جوان میدان بدهیم؛ بلکه هستند کسانی که با تولید آثار چه در حوزه کتاب، چه فیلم و چه حتی هنرهای تجسمی، ثابت کردهاند که کار خود را بلدند؛ اما به حمایت بیشتری نیاز دارند تا بتوانند کارهای بهتری را نیز عرضه کنند؛ هرچند مدتی است بسیاری از حمایتها را منوط به شرایط سنی کردهاند! در حقیقت، اینکه گفته میشود باید از نیروی جوان حمایت کرد، به این معنا نیست که در جشنوارهها و رویدادها و کلاسهای فرهنگی ـ هنری، شرایط سنی قائل باشیم؛ چراکه هنر و فرهنگ سن و سال نمیشناسد؛ بلکه حمایت از نیروهای جوان به معنای آن است که به صرف جوانبودن افراد، نباید نسبت به آنها بیاعتماد بود و باید به آنها نیز فرصت داد تا خود را اثبات کنند؛ اما این دلیل حذف کسانی نیست که استعداد دارند و به هر دلیل از جمله حمایتنشدن، نتوانستهاند آن را بروز دهند.