واقعاً جای شگفت است؛ فیلمهایی مانند «خدای جنگ» (حسین دارابی) و «ناتوردشت» (محمد رضا خردمندان) که به هر حال از سر و شکل قابل قبول و استانداردی برخوردار هستند و هر دو فیلم در زمره انتخابهای مردمی بودند و از سوی منتقدان امتیازهای بالایی داشتند، اما در هیچیک از رشتههای اصلی حتی نامزد دریافت جایزه نشدند؟!
داوری و انتخاب نامزدها و برگزیدگان جشنواره فیلم فجر، هر سال با انتقادها و شائبههایی همراه میشود؛ اما امسال این انتقادها شدیدتر و پربسامدتر بودند. نظر یک منتقد و مستندساز را که خودش هم در یک دوره داور جشنواره فجر بوده است، در این باره جویا شدیم.
«سعید مستغاثی» منتقد سینما و داور ادوار قبلی جشنواره فجر در گفتوگو با «صبح صادق» درباره داوری در این جشنواره گفت: «داوری در جشنواره فیلم فجر به دلیل غیر استاندارد بودن و دوری از نگاه تخصصی همیشه بحثبرانگیز بوده است؛ چون در هیچ جشنوارهای در دنیا این گونه نیست که ۶ـ ۷نفر بهعنوان داور، قضاوت در ۱۶ رشته را انجام دهند، حتی در مراسمهایی، مانند اسکار، گلدن گلوب، حدود ۶ هزار نفر در مورد ۱۶ رشته قضاوت میکنند. اما همیشه این مسئله به منزله یک ضعفی در جشنواره فجر وجود دارد، به ویژه که امسال این ۶ـ۷ نفر باید درباره ۳۷ فیلم داوری میکردند و این مسئله تا به حال سابقه نداشته است. چگونه ممکن است که یک نفر به منزله بازیگر یا منتقد با یکبار دیدن فیلمی بتواند در رابطه با صدا، تدوین، بازیگری، جلوههای ویژه و فیلمنامه نظر دهد؟ این مسئله سبب میشود که داوری با مشکل روبهرو شود. برای نمونه، در سالهای قبل فیلمی وجود داشت که جلوههای ویژه نداشته؛ اما بهعنوان کاندیدای جلوههای ویژه معرفی شده یا موسیقی نداشته است، اما افکتها را بهعنوان موسیقی برداشت کردهاند و نامزد بهترین موسیقی شده بود!»
وی درباره داوری در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر هم توضیح داد: «به نظر من امسال مشکل داوری چندین برابر شد و متأسفانه تحت تأثیر حرفها و شایعهها قرار گرفت. برای نمونه، چطور ممکن است یک فیلم در هیچ یک از رشتههای اصلی مانند کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، تدوین، موسیقی، بازیگری و... هیچ جایزهای نگرفته باشد و ناگهان به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب شود؟! دقیقاً آنچه برای فیلم «زیبا صدایم کن» به کارگردانی «رسول صدر عاملی» و با سرمایهگذاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اختتامیه جشنواره چهل و سوم اتفاق افتاد! مگر چه عناصری به جز اینها که نام برده شد، در برتری یک فیلم تأثیر دارند؟! مانند این است که یک دانشآموز همه نمرههایش ۱۰ ـ ۱۲ باشد، ولی معدل ۲۰ بگیرد! یا فیلم دیگری که اصلاً در هیچ یک از ۱۷ رشته حتی نامزد دریافت جایزه هم نبوده؛ ولی ناگهان سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را گرفت! آنچه برای فیلم «پیشمرگ» (علی غفاری) روی داد! یعنی آرای داوران با نظرات مردمی به کلی متفاوت بوده و حتی یک نقطه مشترک هم ندارند؟!»
این مستندساز ادامه داد: «واقعاً جای شگفت است؛ فیلمهایی مانند «خدای جنگ» (حسین دارابی) و «ناتوردشت» (محمد رضا خردمندان) که به هر حال از سر و شکل قابل قبول و استانداردی برخوردار هستند و هر دو فیلم در زمره انتخابهای مردمی بودند، هر دو فیلم سیمرغ بلورین نگاه ملی را گرفتند، هر دو از سوی منتقدان امتیازهای بالایی داشتند، اما در هیچیک از رشتههای اصلی حتی نامزد دریافت جایزه نشدند؟! یعنی در اینجا نه تنها مردم و منتقدان، بلکه اعطاکنندگان #سیمرغ جایزه ملی نیز هیچ نقطه اشتراکی با نظرات هیئت داوران نداشتند؟!»
مستغاثی گفت: «مگر میشود فیلم ضعیفی، منند «گوزنهای اتوبان» که قریب به اتفاق مردم و منتقدان آن را قابل تماشا ندانستند، در ۷ ـ ۸ رشته اصلی از جمله بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه، نامزد دریافت سیمرغ بلورین شود؟! مگر میشود فیلمی مانند «سونسوز» که تنها در یکی از هفده رشته از سوی هیئت داوران نامزد دریافت جایزه شد (که آن هم دریافت نکرد) آنگاه جایزه ویژه همان هیئت داوران را بگیرد؟! یعنی چنین فیلمی که ویژهترین جایزه داوری را گرفته، از نگاه همان داوران شایستگی نداشته حتی در چند رشته اصلی نامزد دریافت جایزه شود؟!»
وی در پایان یادآور شد: «به هر حال جشنواره چهلوسوم فیلم فجر نیز با همه زیر و بم و کاستیهایش تمام شد؛ امیدواریم لااقل آن هیئت سیاستگذاری حجیم که نتوانست برای این جشنواره سیاستی وضع کند، برای جشنواره سال آینده، سیاستهایی بیندیشد تا دیگر در اجرا و برگزاری و داوری جشنواره فیلم فجر شاهد این فجایع سینمایی نباشیم.»