«حجتالاسلام والمسلمین طیبیفر» جانشین نماینده ولیفقیه در سپاه مهمان خانهای بود که رنگ شعبان را به خود گرفته و انشعاب خیر و برکت بود؛ خانهای که روز چهارم شعبان در آن عطر بوی دیگر داشت. صاحبخانه مصطفی رستمی جانباز بود؛ جانبازی که عرفان و معنویت را در جبهههای جنگ تحمیلی لمس کرده بود.
«رستمی» معجزات و کرامتهای الهی را جزء لاینفک جبهههای جنگ میداند. او معتقد است کسانی که به دل خطمقدم خداشناسی زدهاند و در سنگرهای عشق از حربههای شیطانی در امان ماندهاند، مفسران واقعی دریای معرفتند. آنها هستند که حقیقت عرفان را به چشم دیدهاند. مصطفی رستمی از این دست از جانبازان است. جانبازی 70 درصد که در سال 1362 با ترکش بعثیهای عراقی به ناحیه ستون فقرات، از عملیات والفجر4، به سربازان کربلای حسین و به لشکر جانبازان عرصه عشق رسید.
او میگوید: «من از فاصله کوتاهی از سربازان عراقی با آیه «وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ سَدّا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّا فَأَغۡشَيۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ» رد شدم. در هزارلاهای سنگرهای عراقی که راه به بیرون پیدا کردن در آنها شبیه پیداکردن سوزن در انبار کاه بود، ما سربازانی را دیدیم؛ بیآنکه تیری از جانب ما شلیک شده باشد، نقش بر زمین بودند. این مصداق همان آیه «و ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی...».
رستمی در دوره اشتغال خود همیشه به فکر جوانها و کار آنها بوده است. او 50 نیروی بسیجی متخصص و متعهد را به چرخه کار کشانده است؛ به طوری که سردار احمدیان او را به عنوان الگوی نمونه کشور در پیدا کردن کارکنان مسئول و متعهد معرفی کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین طیبیفر در این دیدار گفت: «شما جانبازان جزء سرمایههای کشور هستید. سرمایه گاهی اوقات با کوچکترین حوادث نابود و نیست میشود. این سرمایههای کوچک دنیا اعتباری و فانی هستند؛ اما آن سرمایهای حقیقی و همیشگی است که وابستگی اعتقادی و فکری است. البته وابستگی اعتقادی اگر بد باشد، مثل سرمایههای اعتباری است. بحث ما درباره وابستگی اعتقادی خوب است. سرمایههایی که از اعتقاد به خدا و اهلبیت(ع) ریشه گرفته؛ دنیا و آخرت ما را میسازند. اگر کسی این قدرت را حفظ کند، دارای بزرگترین سرمایه است. حال اگر کسی برای به دست آوردن این سرمایه، بخشی از وجودش را هم هدیه کرده باشد، سرمایه مضاعفی دارد.»