طی هفته گذشته، ماجرای بستری شدن «پیروز»، یوزپلنگ سلبریتی شده کشورمان به یکی از مهمترین اخبار رسانههای فارسیزبان داخل و خارج کشور بدل شد. پیروز 10 ماهه به دلیل عارضه کلیوی و آسیبهای ناشی از آن نتوانست به یک سالگی برسد[...]
طی هفته گذشته، ماجرای بستری شدن «پیروز»، یوزپلنگ سلبریتی شده کشورمان به یکی از مهمترین اخبار رسانههای فارسیزبان داخل و خارج کشور بدل شد. پیروز 10 ماهه به دلیل عارضه کلیوی و آسیبهای ناشی از آن نتوانست به یک سالگی برسد، اما تلف شدن وی دستمایه شروع جنگ روانی و رسانهای گسترده علیه نهادهای رسمی کشورمان شد؛ به گونهای که حتی چهرههای برانداز خارجنشین با انتشار گسترده تصاویر این یوز ایرانی تلاش کردند با سوءاستفاده از ناآگاهی افکار عمومی از ناگفتهها و چالشهای پروژه احیای یوز ایرانی، احساسات افکار عمومی را علیه نظام اسلامی کشورمان تحریک کنند. در چنین وضعیتی، لازم دیده شد تا به شکلی متفاوت ماجرای پیروز و ابعاد خدمتی که انقلاب اسلامی در حوزه احیای این گونه در خطر انقراض انجام داده است، بازگو شود.
«پیروز» یک یوزپلنگ ایرانی و اولین یوزپلنگ محصول جفتگیری در اسارت است که با هدف احیای گونه در خطر انقراض یوزپلنگ آسیایی و در قالب یک پروژه بینالمللی، اما به دست متخصصان ایرانی و در سایه تحریمهایی که حتی یوز ایرانی را در بر میگیرد، متولد شد.
باید به این نکته توجه داشت که ایران کشوری پهناور با تنوع زیستی غنی است؛ ولی در دهههای گذشته به ویژه دوران قاجار و پهلوی به واسطه تعداد قابل توجه شکارگاهها و علاقه درباریانی، مانند عبدالرضا پهلوی به شکار تعداد قابل توجهی از گونههای حیات وحش کشورمان دچار انقراض شده یا در معرض انقراض قرار گرفتهاند. به دنبال انقراض شیر ایرانی و ببر خزر، یوزپلنگ آسیایی گربهسان گونه بعدی است که با خطر انقراض روبهرو شده است. یوزپلنگ آسیایی، که به یوزپلنگ ایرانی نیز شناخته میشود، زمانی از شبه قاره هند تا افغانستان، ترکمنستان و ایران تا شبه جزیره عربستان و سوریه پراکنده بود.
این نوع یوزپلنگ آسیایی از دیرباز مورد توجه انسانها بوده است و از آنجا که این حیوان مانند آنچه در رابطه با «پیروز» شاهد بودیم، به سادگی اهلی میشود، در شکار طعمههایی چون غزال به انسانها کمک میکرده است. در میان آثار باستانی مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد، در بینالنهرین این جانور در حالی که قلادهای بر گردن دارد در کنار مربیاش به تصویر کشیده شده است. شاهان آشوری از یوزها برای شکار بهره میگرفتند. در سوریه و فلسطین، جنگجویان صلیبی از شکار آهو به کمک یوز سخن به میان آوردهاند. گزارش شده است، یکی از شاهان سده پانزدهم میلادی در ارمنستان گلهای از یوزها بهشمار صد عدد از این جانوران را داشت. همچنین گفته شده، اکبر کبیر، امپراتور مغول هندوستان، حدود ۱۰۰۰ قلاده یوزپلنگ در یک زمان داشته است. چیزی که در بسیاری از نقاشیها و مینیاتورهای ایرانی و هندی نشان داده شده است.
با این حال، آخرین گزارش تاریخی مستند از یوزپلنگ در هندوستان به سال 1947 میلادی بر میگردد. از آن زمان به بعد یوزپلنگ به سرعت از سراسر قلمرو خود ناپدید شد. امروزه این گونه در تمام گستره آسیایی خود به جز یک جمعیت کوچک و به شدت در خطر انقراض در کشورمان، از بین رفته است. مشاهدات یوزپلنگ در زیستگاههای شرقی و مرکزی ایران در دهههای 60 و 70 شمسی، نظر متخصصان و کارشناسان را به خود جلب کرد و سرانجام با حمایت سازمان حفاظت محیط زیست و برنامه عمران ملل متحد (UNDP)، حفاظت از این گربهسان که به استناد فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت طبیعت (IUCN) به عنوان گونهای به شدت در معرض خطر معرفی شده، از سال 1380 خورشیدی با عنوان پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی (CACP) آغاز شد.
البته همانگونه که مشخص است تحریمهای بینالمللی، به ویژه فشارهای دولت آمریکا مانع از مشارکت جهانی در این پروژه شد؛ به گونهای که در طول دهه 90 و سالهای پس از آن پیشبرد این پروژه تنها به واسطه همت سازمان حفاظت از محیط زیست و محققان و دوستداران حیات وحش کشورمان ممکن شد.
پروژه احیای یوز ایرانی با مطالعه پنج منطقه ویژه شروع شد؛ چرا که گمان میرفت ۸۰ درصد یوزهای ایران در آن مناطق پراکندهاند. در جریان این پروژه، اقدامات فرهنگی و آموزشی قابل توجهی انجام شد. برای نمونه، به مردم محلی و دامداران آموزشهای مواجهه با یوز و حفاظت از این گونه در خطر انقراض داده شد و به آنها گوشزد شد که با توجه به کمبود شکار برای یوزپلنگ اگر احیاناً یوزی به آغل گوسفندان آنها حمله کرد، آنها اجازه بدهند یوز شکارش را انجام دهد و آسیبی به یوزپلنگ نزنند، در مقابل سازمان حفاظت محیط زیست خسارت را به آنها پرداخت خواهد کرد. در جادههای نزدیک زیستگاه یوزها نیز علایم هشداردهنده برای افزایش هوشیاری رانندگان و کاهش تلفات جادهای این گونه نصب شد. افزون بر این، در این پروژه دو یوز نر و دو پلنگ نر زندهگیری و به ردیاب ماهوارهای یا به اصطلاح قلاده دارای دستگاه تعیین موقعیت مکانی (GPS) مجهز شدند و رفتارها و نحوه تردد آنها در محیط زیست برای نخستین بار مطالعه شد.
اما مهمترین دستاورد این پروژه در شرایط تحریم تکثیر در اسارت بود که به همت متخصصان ایرانی صورت گرفت. در جریان این بخش از پروژه، دو یوز ایرانی با نامهای «فیروز» و «ایران» که در پارک ملی توران نگهداری میشوند، در بهمن ماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی به شکل برنامهریزی شده به سمت جفتگیری هدایت شدند. این اولین بار بود که دو یوز آسیایی در اسارت جفتگیری میکردند که حاصل آن تولد سه یوز ایرانی بود.
این سه یوز ایرانی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، در مرکز تحقیقات توران در استان سمنان و به واسطه سزارین و به دست متخصصان ایرانی به دنیا آمدند. متأسفانه، دو توله از سه توله یوز در روزهای اول تلف شده، اما توله سوم که با نام «پیروز» شناخته میشود، توانست به مدت 10 ماه به حیات خود ادامه دهد.
باید به این نکته توجه داشت که تجربه احیای یوز بدون حمایت بینالمللی و تحت تحریمهای غیر اخلاقی ایالات متحده که حتی شامل شیرخشک مخصوص توله یوزپلنگها نیز میشود، یک دستاورد بزرگ ملی است که اگر چه با تلف شدن پیروز موقتاً دچار ضربه شده، اما تحقیقات و تجربیات حاصل شده در طول ماههای گذشته آمادگی پژوهشگران کشورمان را برای تکثیر یوزپلنگ ایرانی بیش از پیش افزایش داده است؛ بنابراین، در ماههای آینده با همت محققان ایرانی شاهد تولد پیروزهای دیگری در زیستگاههای حفاظت شده یوز ایرانی خواهیم بود. اما شایسته بود که نهادهای مسئول این دست ناگفتهها را پیشتر به اطلاع افکار عمومی کشور میرساندند تا زمینه سوءاستفاده دشمن فراهم نمیشد.