در هفتههای گذشته بویژه متعاقب پیچیدهتر شدن بحران سیاسی ترکیه بر اثر ۲ زلزله اجتماعی و طبیعی، یعنی سقوط مشروعیت حزب حاکم عدالت و توسعه و زمینلرزه تاریخی جنوب آناتولی، آنکارا به وضوح قدم در مسیر عقبنشینی از نقش خصمانهاش در شمال شامات نهاده و ضمن اعلام اینکه دیگر مدعی سقوط نظام سیاسی قانونی سوریه نیست، برای برقراری روابط رسمی با دمشق به آب و آتش میزند. به عبارت دیگر ترکیه با تغییر موضع کلی میخواهد ثابت کند دست کم خود دیگر بخشی از مشکل سوریه نیست. در این راه آنکارا علاوه بر پیگیری جدی موضوع عادیسازی روابط با همسایه جنوبی و مذاکرات چهارجانبه سوریه، چراغ سبزهایی نیز در رابطه با کاهش حمایت از تروریستهای تکفیری مورد حمایت خود در مناطقی مثل ادلب و حلب به دمشق نشان داده است. عدم حمایت از حملات پراکنده اخیر تروریستهای تکفیری ادلب به نیروهای سوری و مقاومت و حذف معنادار برخی فرماندهان ارشد این گروهها مثلا ابو یزن، سرکرده لشکر موسوم به سلطانمراد را میتوان به منزله ارسال پالسهایی مثبت از آنکارا به دمشق دانست. با این حال هنوز هم هیچگونه شواهد میدانی رسمی از تغییر رویکرد ترکیه برای قطع حمایت از 200 هزار معارض مسلح سوری وجود ندارد. طنز تلخ ماجرا اما آنجاست که نهاد معارض دولت مشروع سوریه که خود را «دولت موقت سوریه» نامیده و حتی نخستوزیر کذایی معرفی کرده همچنان در خاک ترکیه و تحت حمایت دولت اردوغان فعال است. برخی ناظران سیاسی ترکیه بر این باورند اعلام تصمیم آنکارا درباره عادیسازی رابطه با دمشق، پیش از هر چیز مصرف داخلی دارد و در مسیر خواستههای انتخاباتی حزب عدالت و توسعه است. در 7 سال اخیر سکان سیاست خارجی ترکیه بویژه پس از جدا شدن احمد داووداوغلو از تیم اردوغان به دست سلطان پرزیدنت افتاده و همانند سیاست داخلی، کشتی دیپلماسی این کشور نیز دچار تلاطمهای کمسابقهای شده است. در نظام ریاستی جدید ترکیه عملا چیزی به نام دستگاه دیپلماسی، وزارت خارجه، دیدگاه کارشناسی وزیر و معاونان وزیر و مراجعه به گزارشهای سفرا و کنسولها برجا نمانده و کل سیاست خارجی تابع تصمیمات مستقیم شخص اردوغان است. تصمیمات شتابزده او نیز هزینه سنگینی بر روابط خارجی آنکارا تحمیل کرده است. در این سالها، دیپلماتهای با سابقه ترک فریاد اعتراض خود را نسبت به غلط بودن مداخله نظامی این کشور در خاک سوریه، تیره شدن روابط آنکارا با ریاض و ابوظبی، مداخله در لیبی، تنش با مصر، تهدید و اعمال فشار بر قبرس و یونان و بالا بردن تنش با فرانسه و بسیاری دیگر از کشورهای اتحادیه اروپایی بالا بردهاند. به نظر میرسد خود اردوغان نیز به بنبست دیپلماتیک برخورده و مجبور شده در آستانه انتخابات سرنوشتساز داخلی دست به اصلاحاتی در سیاست خارجی خود بزند، هر چند به روش خود و البته بسیار دیر؛ به عنوان مثال تعیین سرنوشت 4 میلیون آواره سوری در ترکیه در شرایطی که مردم در ترکیه در تنگنای اقتصادی هستند بسیار حائز اهمیت است. در شرایطی که تیم سیاست خارجی و امنیتی اردوغان، مرکب از هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت، خلوصی آکار وزیر دفاع، مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه و ابراهیم کالین سخنگو و همهکاره نهاد ریاستجمهوری، ماههاست برای عادیسازی روابط با سوریه و به دست آوردن رضایت اسد برای دیدار با اردوغان به آب و آتش میزنند، مقامات سیاسی باهوش دمشق، قصد ندارند عادیسازی بدون قید و شرط را همچون یک هدیه طلایی انتخاباتی به اردوغان عرضه کنند. اسد هوشمندانه عجلهای در عادیسازی با همسایه متجاوز شمالی ندارد و به طرف مقابل یادآور میشود که سوریه دیگر آن کشور از هم پاشیده و منزوی سابق نیست بلکه در معادلات جدید مورد حمایت طیف وسیعی از کشورهای شرقی و عربی قرار داشته و میتواند در منطقه تعیینکننده باشد. او از اردوغان میخواهد با احترام نهادن به حاکمیت ملی سوریه و تمامیت ارضی آن، ضرورت خروج نیروهای ترکیه از خاک این کشور را بپذیرد و جز این راهی برای اثبات حسننیت از سوی ترکیه وجود ندارد. قطع حمایت از 200 هزار نفر از مسلحان شورشی و تروریست در شمال غرب سوریه نیز خواسته دیگر دمشق از آنکاراست. با این حال مجموعه تندروهای ملیگرای حزب عدالت و توسعه و متحد پانترک رادیکال آن یعنی حزب حرکت ملی به رهبری دولت باغچهلی، به این راحتی نمیتوانند بپذیرند لشکر شکست خورده ترکیه به توهم حماسه ملی در شامات پایان داده و بعد از یک دهه جنگ بدون هیچ دستاوردی عقبنشینی کند. به عبارت دیگر تبعات داخلی بحران سوریه برای اردوغان نه راه پس گذاشته و نه راه پیش.
منبع: روزنامه وطن امروز