پسلرزههای سیاسی زمینلرزه ترکیه و سوریه یک تفاوت اصلی برای دو کشور دارد؛ در ترکیه از طریق ادامه انتقادات مخالفان و اپوزیسیون از دولت، «شرایط دشواری» را آن هم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری پیش رو، برای حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان به وجود آورده است. امروز اردوغان با موجی از انتقادات و اعتراضات در فضای افکار عمومی و رسانهای کشور خود مواجه است که او را به اهمال و کمکاری و عدم نظارت در زمینه ساختوسازها و در نتیجه افزایش آمار قربانیان زلزله متهم میکنند.
در نقطه مقابل، در سوریه، زلزله با وجود خسارات مادی و غیرمادی فراوان که جانباختن بیش از ۵ هزار شهروند سوری را به دنبال داشته است؛ اما به یک «نقطه عطف تاریخی» برای آبشدن بیشتر «فضای منجمد سیاسی» بین سوریه با کشورهای عربی تبدیل شده است.
به عبارتی، روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با سوریه که قبلاً به صورت مسکوت و پنهانی آغاز شده بود، در هفتههای اخیر «علنیتر» شده و عملاً شاهد افزایش سفرهای دیپلماتیک مقامات کشورهای عربی به سوریه هستیم. به نحوی که صف بلندی از کشورهای عربی که زمانی حامیان اصلی سرنگونی بشار اسد از قدرت بودند، در پشت درهای کاخ ریاستجمهوری سوریه با هدف از سرگیری مناسبات سیاسی و دیپلماتیک صف کشیدهاند.
برای نمونه در اقدامی بیسابقه در ۱۲ سال گذشته، ضمن سفر رسمی بشار اسد به عمان که بنا به دعوت پادشاه عمان انجام شد، وزرای خارجه امارات، اردن، مصر و رؤسای مجالس عراق، عمان، امارات، تشکیلات خودگردان فلسطین، لیبی، مصر و لبنان ضمن سفر به دمشق و دیدار با بشار اسد، بر حمایت کشورهایشان از سوریه و بازگشت این کشور به ترتیبات منطقهای عربی حمایت کردهاند.
اما در این میان، سفر «سامح شکری» وزیر خارجه مصر به سوریه، «نقطه اوج» ازسرگیری تدریج مناسبات کشورهای عربی با سوریه است؛ چراکه مصر با وجود مشکلاتی که خود با آن درگیر است؛ ولی همچنان به عنوان «نماد» کشورهای عربی به شمار میرود که این جایگاه «نمادین» را پس از دههها حفظ نموده و امروز نیز میزبان اتحادیه عرب نیز میباشد؛ کشوری در نوامبر ۲۰۱۱، عضویت سوریه در اتحادیه عرب را به حالت تعلیق درآورد.
سفر وزیر خارجه مصر به سوریه در حالی انجام شد که رئیسجمهور سوریه شخصاً از او در فرودگاه استقبال کرد. سامح شکری در دیدار با بشار اسد تأکید کرد که «السیسی» به روابط تاریخی بین سوریه و مصر و اهتمام قاهره به تقویت این روابط و گسترش همکاری مشترک بین دو کشور افتخار میکند.
پس از سفر وزیر خارجه مصر که یک جهش بزرگ در روابط سوریه و اعراب ارزیابی میشود، «فیصل بن فرحان» وزیر امور خارجه عربستان هم در اظهاراتی از قصد خود برای سفر به دمشق سخن گفته و تأکید کرده است: «منزوی ساختن سوریه بیفایده است و باید با دمشق گفتگو کرد».
به موازات روند پرشتاب تلاش کشورهای عربی برای احیای روابط دوجانبه با دولت سوریه، مقدمات بازگرداندن کرسی دمشق در اتحادیه عرب نیز به مراحل پایانی نزدیک میشود. برآیند تحولات هفتههای اخیر نشان میدهد که این مهم در آینده نزدیک به ثمر خواهد نشست. البته این سفرها و رفتوآمدها اگر یک فرصت منحصربهفرد برای دمشق به شمار میآید؛ اما هرگز به معنای از بین رفتن کینه شتری حکام مرتجع عربی علیه بشار اسد و نظام سیاسی سوریه نیست. این کینه کماکان پابرجاست و کشورهای عربی تنها برای اینکه از روند تحولات منطقه عقب نمانند، در حال رساندن خود به سوریه هستند.
سفر هیئتهای دیپلماتیک به سوریه اصلاً خوشایند دولت آمریکا نیست. به طوری که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به دیدارهای اخیر مقامات کشورهای گوناگون عربی از سوریه، در سخنانی اعلام کرده است: «واشنگتن معتقد است که میتوان به صورت همزمان نیازهای انسانی ملت سوریه را تأمین کرد بی آنکه در روابط با حکومت بشار اسد تجدیدنظری انجام داد یا سطح روابط را با آن بالا برد!» اینکه سوریه بهویژه در یک ماه اخیر به مرکز تردد دیپلماتهای بلندپایه عربی تبدیل شده است و بشار اسد از کشورهای عربی دیدن میکند، سه پیام مهم دارد:
اولاً، این کشور از بحران تروریسم و جنگ داخلی که برخی کشورهای عربی مسبب و پشتیبان آن بودند، عبور کرده و در حال بازسازی و بازیابی خود است. ثانیاً، پایههای قدرت بشار اسد در سه عرصه داخلی، منطقهای و بینالمللی تحکیم شده است که اگر اینگونه نبود، نباید شاهد قدمزدن او در پایتختهای عربی میبودیم. ثالثاً، سوریه ۲۰۱۰ تا سوریه ۲۰۱۱، عملاً «سوءمحاسبه» و تحلیل نادرست کشورهای عربی در مواجهه با تحولات این کشور را اثبات کرد.
کشورهایی که در جهان عرب خود مسبب بحران و حامی تمامعیار تروریسم در یک کشور باشند و بعد از چند سال به سمت کشور و نظام سیاسی که علیه آن بودند متمایل شوند، به چیزی جز سوءمحاسبه تعبیر نمیشود. نکته قابلتأمل این است که سوءمحاسبه بخشی از کشورهای عربی امروز نیز در رابطه با برخی تحولات منطقه ازجمله فلسطین و پروژه شکستخورده عادیسازی وجود دارد که در صورت ادامه پیدا کردن، هزینههای گزافی در بلندمدت به آنان تحمیل خواهد کرد.
اینکه درست در مقطعی که مسئولان و استراتژیستهای صهیونیستی از جنگ داخلی و فروپاشی این رژیم سخن میگویند، برخی کشورهای عربی در حاشیه خلیج فارس همچنان اصرار بر فشردن دست دوستی با رژیم صهیونیستی دارند، این هم یک نوع محاسبه غلط است که بعد از مدتی ابعاد و پیامدهای آن، خود را در پایتختهای عربی نشان خواهد داد.