سیدمرتضی آوینی از پدیدههای مخلوق انقلاب اسلامی است. سرباز، فیلسوف، هنرمند و ژورنالیستی که سالهای حساسی از تاریخ انقلاب اسلامی را به وسیله وسع و توان و قابلیت درونی روایت کرد و غبار تحریف را از چهره حقایق بسیاری زدود.
در این باره با محسن ردادی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه هم صحبت شدیم تا این بار او مرتضی آوینی را برای ما روایت کند.
محسن ردادی
استقامت در سختترین برهه انقلاب اسلامی
شاخصههای اصلی آوینی در فعالیت فکری و فرهنگی چه بود که او را از سایرین متمایز میکرد؟
آوینی واجد شرایط و خصایص گوناگونی بود که از او شخصیتی عظیم و مؤثر ساخت، اما در این بین یک ویژگی در زیست سیدمرتضی آوینی بسیار قابل توجه است که میخواهم بر آن تأکید کنم و آن ناامید نشدن، تلاش و مجاهده در سختترین شرایط بود. سالهای پایانی عمر آوینی مصادف شده بود با یکی از تاریکترین دوران انقلاب اسلامی. برههای از زمان که پس از جنگ حال و هوای معنوی جامعه به وسیله کلیشه «سازندگی» و «توسعه» لگدمال میشد و قطار انقلاب در دولت تکنوکراتها با یک توقف جدی روبهرو شد.
جرم: عشق به خمینی و راهِ او!
بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی را بازگو میکنیم که تصدی بخشهای سیاسی و فرهنگی قرار است به دست کسانی برسد که شاید چندان با تفکر انقلابی سازگاری ندارند و در این دوران کسانی چون سیدمرتضی آوینی به دلیل تعلقی که به اندیشه انقلابی و آرمانهای حضرت امام داشتند طبعاً طرد شده و به حاشیه رانده میشدند! در چنین فضایی که شامل بسیاری از دلسوزان انقلاب و ایران شده بود، مرتضی آوینی توانست با اصرار بر راه هدف خودش را پیگیری کند و از تلاش دست برندارد. اگر صدا و سیما نشد، حوزه هنری، اگر حوزه هم فشار آورد، دوربین به دست میگیرد و خودش به جنوب میرود تا با تکمیل روایت فتح، اندیشه و امتداد تفکر اسلامیِ انقلاب را پیگیری کند. این استقامت بر راه و عدم خالی کردن صحنه در سختترین شرایط حصیصه قابل توجهی در حیات شهید آوینی است.
موفقیت آوینی به دلیل ایمانِ راسخ به انقلاب اسلامی بود
بعضی معتقدند آوینی چون از جناح روشنفکری به سمت طیف حزب اللهی آمد توانست بهتر عمل کند چون اصولی مثل نقد، بررسی، افق دید و... را از آن طیف گرفته و دلیل برجسته شدن آوینی این است، این تحلیل درست است؟
در اینجا دو نکته قابل بحث است، اول اینکه معمولاً کسانی مثل شهید آوینی، شهید آیت، جلال آلاحمد و... که زمانی در جبهه دیگری بودند و در زمره طرفداران احزاب و نحلههای فکری دیگری به حساب میآمدند و سپس به جناح اسلامی پیوستند، در راه خود از یک استقامت خاص برخوردارند و به نوعی با جدیت مسیر خویش را پیگیری میکنند. اما اینکه بخواهیم دلیل خاص شدن شهید آوینی را این موضوع در نظر بگیریم و در چنین تحلیلی محدود کنیم به نظر به خطا رفتهایم. به عقیده من آن دلیل اصلی و اساسی در موفقیت آوینی نه این تجربه زیسته، بلکه ایمان حقیقی و واقعی او به انقلاب اسلامی است، سابقه روشنفکری ایشان به هرحال اثرگذار بوده است منتها افق دید و بصیرتافزاییهای آوینی را باید در اعتقاد به انقلاب و امام خمینی جست.
حزبالله ادامه دهنده سنت سیدمرتضی نبود!
آیا مشی و طریق آوینی در کار فرهنگی به خصوص در رسانه و مطبوعات قابل تقلید و پیگیری در عصر حاضر است؟
به نظر میرسد سنت آوینی از سوی انقلابیها به شکل صحیح پیگیری نشد. منظور از سنت آوینی یعنی از موضع باورمندی به انقلاب اسلامی به نقد نظرات معارض بپردازیم و آنان را به چالش بکشیم. این موضعی قابل توجه و عمیق است که متأسفانه آنطور که باید پس از ایشان ادامه نیافت. اگر قرار باشد شاخصههایی را از زندگی آوینی دریافت کنیم به نظرم چند ویژگی را باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه باید مثل آوینی ایمان به خود انقلاب اسلامی داشته باشیم و برایمان انقلاب و ارزشهای اسلامی اصالت داشته باشد. بسیار کسانی بودند که همنشینی با امام و آقا را در زندگی تجربه کردند اما بعداً در جرگه ضد انقلاب یا مخالفین برآمدند. اگر اعتقاد به خود انقلاب و اصل ارزش اسلامی وجود داشته باشد دیگر این لغزشها اثری بر شخص نخواهد گذاشت.
اتقلابیِ بیسواد به کار جمهوری اسلامی نمیآید
نکته بعدی که در حیات آوینی وجود دارد و قابلیت بهرهبرداری دارد، اهل مطالعه و تفکر بودن سیدمرتضی است. آوینی مسلح به سلاح علم و فلسفه بود و همین امر فرصت این را میداد تا با جناحهای مختلف وارد گفتوگو شود و بتواند دیالوگ برقرار کند. انقلابی بیسواد و نامأنوس با کتاب و مطالعه به عقیده من نه نسبتی با شهید آوینی دارد و احتمالاً به کار جمهوری اسلامی نمیآید. برای پیروی از مسیر آوینی باید مطالعات تاریخی، سیاسی، فلسفی و... را تقویت کرد.
شاخصه بعدی که باید در نظر گرفت توجه آوینی به هنر بود. آوینی به خوبی بستر هنر را درک کرده بود و سعی کرد با به خدمت درآوردن آن به نفع انقلاب از هنر بهره لازم را ببرد. متأسفانه بیتوجهی و اهمال جناح حزبالله به هنر موجب شده است در بسیاری از رشتههای هنری دست بالا را طیفهای مخالف و سکولار داشته باشند و همین امر در بلوای اخیر نشان داد که میتواند هزینهزا برای کشور و انقلاب باشد.
سانتیمانتالیسم ما را از نظرات عمیق آوینی محروم کرده است
چرا بُعد فکری آوینی (آنچه در حلزونهای خانه به دوش و آغازی بر یک پایان میخوانیم) چندان بین نسل جدید گیرایی ندارد و بیشتر جنبه احساسی و ادبی آن (مثل فتح خون و گنجینههای آسمان) برجسته شده است؟
حقیقتاً جامعه ایرانی در حال حاضر و بالاخص جناج انقلابی چندان ارتباطی با تفکر و تعقل ندارد، به همین خاطر نوشتههای فلسفی از هرکس که میخواهد باشد خیلی مورد رغبت قرار نمیگیرد و از آن طرف این «سانتیمانتالیسم» در پوششهای مختلف است که متاع مورد پسند جامعه ما شده. نسل جوان احساسات را بیشتر مورد توجه قرار میدهند و حتی جوانان انقلابی در آثار ارزشی آن اثری را بیشتر میپسندند که احساسیتر باشد.
منبع: فارس