در هفتههای اخیر شاهد بودیم که برخی جریانهای فرصت طلب در خارج و متأسفانه عدهای نیز در داخل به بهانه مطالبه جدی حقابه ایران از افغانستان، با وارونهنمایی واقعیات تلاش داشتند تا با اختلاف افکنی بین تهران و کابل، زمینه تنش میان دو همسایه را فراهم کنند. در این میان برخی نیز با حذف عمدی نقش آمریکا در شرایط افغانستان و قدرت گرفتن طالبان به گونهای حوادث را روایت کردند که گویا ایران، زمینهساز قدرتگرفتن طالبان در کابل شده است؛ اما واقعیت این است که در سیاست خارجی کشورها، در کنار تلاش برای حسن همجواری، مهمترین عامل تعیینکننده، تأمین منافع ملی است و هر سیاستگذاری و اقدامی باید معطوف به تأمین آن باشد؛ موضوعی که به وضوح میتوان نشانههای آن را در نوع مواجهه با تحولات افغانستان مشاهده کرد؛ چنانکه در ماجراهای اخیر ترکیبی از درایت و جدیت در تأمین منافع ملی و حقابه هیرمند را از سوی دولتمردان شاهد بودیم.
آب حکم طلا را دارد
به طور کلی، خاورمیانه در منطقه نیمهخشک و خشک کره زمین واقع شده است و کمترین میزان بارندگیها را دارد که در این زمینه میتوان به بخشهایی از منطقه اشاره کرد که شاید در سال بیش از یکی، دو بار بارندگی را تجربه نکنند. بنابراین، واضح است که از لحاظ زمانی زودتر از سایر مناطق با مسئله کمآبی و بحران آب روبهرو باشند. از طرفی با افزایش سریع جمعیت، رشد اقتصادی نامتوازن، تغییر سبک و الگوی زندگی، سنتی بودن کشاورزی و هدر رفت آب در این حوزه که بعضاً بالای 80 درصد است و در نهایت تغییرات آب و هوایی دامنه خشکسالی و کم آبی خاورمیانه را تشدید کرده است.
وضعیت آبی در کشور ما نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورمان خوب نیست. ما در کشوری زندگی میکنیم که میانگین بارش آن یک سوم میانگین جهانی و سرانه آب تجدید شونده آن بدون در نظر گرفتن سهم طبیعی، یک چهارم سرانه جهان است. در حال حاضر، ایران جزء پر مصرفترین جوامع جهان در بخش کشاورزی است. تولید کمتر از یک کیلومتر فرآوردههای کشاورزی به ازای یک متر مکعب آب نشانه بارزی از رعایت نکردن الگوی بهینه مصرف آب است. بدون شک، در چنین وضعیت کم آبی، آبهای فرامرزی و مطالبه حقابههای ما از دیگر کشورها به مطالبه ملی و عمومی تبدیل میشود.
با بررسی اسناد و مدارک موجود و مقایسه آنها با تعریف بینالمللی از آبراههای بینالمللی، از میان حدود 5 هزار رودخانه جاری در داخل و اطراف کشور، 17 رودخانه فرامرزی (ورودی و خروجی) به شمار میآیند. برخی از این رودخانهها به طور مستقیم وارد قلمرو کشور همسایه میشوند، اما بیشتر آنها در مسیر خروج از قلمرو یا ورود به قلمرو ایران بخشی از نوار مرزی را هم تشکیل میدهند. طول مرزهای بینالمللی کشور در امتداد رودهای فرامرزی 1830 کیلومتر محاسبه شده است. طولانیترین مرز رودخانهای در امتداد رود ارس به طول 475 کیلومتر و کوتاهترین آن مرز رودخانهای در امتداد رود دویرج در مرز ایران و عراق به طول 5/2 کیلومتر است.
در تحلیل رودخانههای فرامرزی، کشورها به دو دسته بالادست و پاییندست تقسیم میکنند. بر این اساس، افغانستان کشور بالادست و ایران کشور پایین دست در رودخانه هیرمند به شمار میآیند. البته این به این معنا نیست که کشور بالادست حقابه کشورهای پاییندست را قطع کند. با این حال، افغانستان در طول چند دهه اخیر طبق توافق 1351 حقابه ایران را از رودخانه هیرمند به بهانه خشکسالی نداده است.
نوسان در جریان آب هیرمند و كاهش آب جاری به سوی سیستان (ایران) در بیش از صد سال گذشته، مشكلاتی را در روابط سیاسی ایران و افغانستان به وجود آورده است. كاهش جریان آب از سرچشمههای هیرمند، سبب كاهش جریان آب به سیستان و ایجاد بحران آب در این منطقه بوده است. افغانستان با ایجاد كانالهای بسیار از هیرمند و نیز ساختن سدهای مخزنی و انحرافی روی آن، حجم فزاینده آب آن را مصرف کرده و ورود آب به سیستان را كاهش داده است.
این در حالی است که بررسی روند تغییرات بارش در حوضه آبریز بینالمللی هیرمند در سه دهه گذشته با کمک دادههای ماهوارهای PERSIANNـCDR و CHIRPS نشان میدهد، برخلاف ادعای کشور بالادست، میزان بارندگی در بازه ۳۴ سال ذکر شده در مقیاس فصلی و سالانه در حوضه آبریز هیرمند افزایش داشته است. از طرفی، بر اساس تصاویر ماهواره خیام که در ماههای اخیر صورت گرفته است، حکومت افغانستان در برخی نقاط با انحراف مسیر آب و ایجاد بندهای متعدد، مانع رسیدن آب به ایران شده است.
با آنالیز وضعیت استان سیستان و بلوچستان، باید آب ورودی از هیرمند به داخل کشورمان را بر اساس رویکردهای امنیتیـ معیشتی تحلیل کرد. بحران آبی سیستان به قدری جدی است که ریاست جمهوری کشورمان در چند روز اخیر به حاکمان افغانستان درباره حقابه هیرمند هشدار داده است.
پس از هشدار جدی رئیسجمهور کشورمان به حاکمان افغانستان درباره تأمین حقابه سیستان از هیرمند اطلاعاتی از میزان آب در سد کجکی بیرون آمد که نشان میدهد 80 درصد میزان آن سد پر است و گزاره خشکسالی که افغانستان مطرح میکند، درست نیست. در عین حال، براساس تصاویر ماهوارهای و با ارزیابی دقیق انجام شده، در مسیر سد کجکی تا سد کمالخان، اراضی متعدد کشاورزی وجود دارد که این اراضی عموماً عمده آب مورد نیازشان از طریق آب رهاسازی شده از سد کجکی تأمین میشود. درباره سد کمالخان نیز، وجود آب در مخزن سد نشان میدهد، آب رهاسازی شده از سد عظیم کجکی، به این سد رسیده و این میزان آب توانسته است افزون بر تأمین آب مورد نیاز اراضی کشاورزی در مسیر سد کمالخان، مخزن سد را هم دربربگیرد.
انتظار میرود طالبان در جایگاه متولی امر با درک وضعیت فعلی راهبرد همکاری و با نگاه پیونددهنده به مسئله هیرمند بنگرد و از این دریچه تقویت همکاریها را با ایران در پیش بگیرد. البته همکاری در حوزههای آبهای فرامرزی و مشترک مسبوق به سابقه بوده و بسیاری از کشورها با همکاری یکدیگر توانستند به طور مشترک از آب استفاده کنند.
یکی از بهترین نمونههای این کار ویژه اجرای پروژه «ایتایپو» میان برزیل و پاراگوئه است. دو کشور درگیر اختلاف مرزی دیرپایی بر سر تعیین دقیق مرز در امتداد رودخانهای بودند که محل نزاع بود و آبشارهای متعددی در مسیر آن جریان داشت. به منظور پایان این اختلاف دیرپای مرزی، در سال 1973 دو کشور بر سر ساخت یک نیروگاه مشترک برق آبی به توافق رسیدند. بهبود روابط بین هند و بنگلادش پس از امضای موافقتنامه 1996 در زمینه مشارکت و همکاری درباره توسعه آبهای رود گنگ نمونه دیگری از فرصتهای نهفته در همکاری بر سر آبهای فرامرزی است.
انتظار میرود سیاست دیپلماسی آب که از آن به «دیپلماسی هیدروپلتیک» نام برده میشود، در رأس اقدامات دولت برای گرفتن حقابه ایران از کشورهایی، همچون افغانستان در هیرمند باشد. دولت جمهوری اسلامی ایران با محوریت وزارت امور خارجه با ایجاد سازمانی متشکل از کشورهای منطقه با محوریت ایران مسئله استفاده بهینه کشورهای منطقه از آب را در رأس اقدامات سیاسی خود قرار دهد. از آنجایی که عراق، سوریه، آذربایجان، ترکمنستان، ارمنستان، کویت، قطر و... کشورهای پاییندست از لحاظ آب رودخانههای فرامرزی به شمار میآیند، بدون شک با مشارکت آنها میتوان در تأمین حقابه کشورمان با کمترین هزینه به موفقیتهای بزرگی رسید.