حقوق بشر یکی از مهمترین شعارها و ادعاهای مقامات آمریکایی در نظام بینالملل محسوب میشود در حالی که پس از تصویب اعلامیه حقوق بشر از سال ۱۹۴۸ تاکنون هنوز تعریف روشنی از آن وجود ندارد و درک شایع جهانی در اینباره مبهم است. آمریکای ناقض حقوق بشر با وجود سیاههای عریض و طویل از زیر پا گذاشتن قانون خود تصویبش، با رویکردی گزینشی و مبتنی بر استانداردهای دوگانه، به نقض نظاممند حقوق بشر و استفاده ابزاری از آن مشغول است. در تعریف این مدعا فقط میتوان گفت حقوق بشر، همان منافع دولت آمریکا و منافع دولت آمریکا همان حقوق بشر است. با توجه به این واقعیت است که رهبر معظم انقلاب همواره بر افشای موارد نقض حقوق بشر در کشورهایی که در پوشش دفاع از این اعلامیه ظاهر شده و موجبات مداخله در امور داخلی کشورها را فراهم میکنند تاکید دارند و میفرمایند "آمریکاییها خجالت نمیکشند اسم حقوق بشر را میآورند؟ هر کس دیگری در دنیا ادعا بکند طرفداری از حقوق بشر را، دولتمردان آمریکا دیگر نباید این ادعا را بکنند، با این همه فضاحتی که در کارنامه آنها نسبت به حقوقبشر هست"
این نگرش در سطح نخبگان آمریکا و هم خود آمریکاییها تفوق پیدا کرده است که وقتی آمریکاییها میگویند «حقوق بشر»، یعنی اولاً حقوق بشر آمریکایی و دوماً حق مالکیت بشر آمریکایی به عنوان نژاد برتر و انسانهای برتر!
در تاریخ تمدن آمریکا و اروپا، رنگینپوستها چیزی جز حیوانات درآمدزا نبودند. سال ۲۰۱۴ وقتی بزرگترین جشنواره هنری جهان در شهر ادینبرو پایتخت اسکاتلند برگزار شد، برت بیلی هنرمند و طراح سفیدپوست اهل آفریقای جنوبی، گریزی به تاریخ استعماری اروپا زد و در بخشی از جشنواره گوشهای از باغ وحشهای انسانی را به شکل نمایش "بی" به تصویر کشید. تعداد زیادی از بازدید کنندگان از این نمایش استقبال کردند و به همان نسبت، مدافعان حقوق بشر به برگزاری نمایشگاه اعتراض و حتی اجازه برگزاری نمایشگاه در لندن را لغو کردند. در این نمایش، برت بیلی، نشان داد که اروپاییها و آمریکاییها در دورهای طولانیمدت با رنگینپوستان مانند حیوان برخورد میکردند. باغ وحش انسانی، آن قدر که برای ما تعجبآور به نظر میرسد، برای اروپاییها و آمریکاییها در قرنهای نوزدهم، بیستم و حتی بیست و یکم تعجبآور نبوده و نیست. با همین رویکرد، فرهنگ استفاده از اسلحه در متمم دوم قانون اساسی برای مردم آمریکا مجاز شمرده شده در حالی که خشونت با اسلحه، ناقض اساسترین حق انسانی یعنی حق حیات مردم آمریکاست که طی سالها و با انگیزههای مختلف از جمله نژادپرستی هزاران قربانی بیگناه برجای گذاشته است. آمریکا تنها کشور جهان است که در آن شمار اسلحه از شمار جمعیت بیشتر است. بنابر دادههای موسسه سوئیسی Small Arms Survey در ازای هر یکصد شهروند آمریکایی، ۱۲۰ قبضه سلاح وجود دارد.
اگرچه رؤسای جمهور آمریکا از ۵۰ سال گذشته تلاش کردهاند تا کشور خود را به عنوان نمونه درخشان حقوق بشر معرفی کنند، اما این کشور مجسمه و نماد نقض حقوق بشر در دنیا محسوب میشود. نمونهای از سیاهه نقض حقوق بشر در حوزه سرزمینی آمریکا در این یادداشت عرضه میشود.
اعدامهای خودسرانه
سازمان عفو بینالملل این اواخر در گزارشی به اجرای گسترده اعدامهای فدرال در دوره ریاست جمهوری بایدن به عنوان نمونهای از ماهیت مجازات اعدام در آمریکا اشاره و تاکید میکند که اجرای این مجازات به خودسری تبعیض نژادی و عدم در نظر داشتن وضعیت روانی محکومان از جمله ناتوانان ذهنی استوار است. به گفته معاون پژوهشی سازمان عفو بینالملل اجرای اعدامهای فدرال در دوره ترامپ یادآور نمایش وحشتناک عدالت سرمایه داری بود. در صدور حکم اعدام، تبعیض نژادی به وضوح دیده میشود. برخی از پژوهشها مؤید این امر است که سیاهپوستان ۳ برابر بیشتر از سفیدپوستان به اعدام محکوم میشوند این در حالی است که جمعیت سیاهپوست آمریکا تنها ۱۳ درصد از کل جمعیت این کشور است.
نقض حقوق پناهندگان
بازداشت پناهجویان طبق قوانین بینالمللی ممنوع است مگر در شرایط استثنایی علاوه بر این میثاق جقوق مدنی و سیاسی، بازداشت غیرقانونی غیرضروری نامتناسب یا خودسرانه را ممنوع میکند. با این وجود نقض حقوق پناهندگان و مهاجران، یکی از چالشهای مهم آمریکا در حوزه حقوق بشر است هر ساله از سوی نهادهای حقوق بشر و کشورها مورد انتقاد قرار میگیرد. رفتار خشونتآمیز با پناهجویان، زندانی کردن و رفتارهای غیر انسانی با آنها تنها بخشی از موارد نقض حقوق پناهجویان از سوی آمریکاست. طبق گزارشهای گشت مرزی آمریکا، در دوره ریاستجمهوری دو رئیسجمهور دموکرات و جمهوریخواه آمریکا، بیش از هشت هزار مهاجر در مرزهای جنوب غربی آمریکا جان خود را از دست دادهاند. یکی از آژانسهای سازمان ملل تخمین میزند که ۶۵۰ مهاجر در سال ۲۰۲۱ در این منطقه مرزی جان خود را از دست دادهاند. مرگ مهاجران در تلاش برای عبور از مرزهای جنوب غربی آمریکا بیش از دو دهه است که به یک رسوایی ملی تبدیل شده است.
وضعیت زندانهای آمریکا
آمریکا بالاترین جمعیت زندانیان جهان، بیش از دو میلیون نفر و بالاترین نرخ جمعیت زندانیان با ۶۲۹ زندانی در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر را در اختیار دارد. بر اساس آمار ۲۵ درصد زندانیان کل دنیا در آمریکا هستند. نقض حقوق بشر و تبعیض نژادی در زندانهای سراسر ایالت متحده به خصوص ایالتهای جنوبی به حدی نگرانکننده است که ائتلافی از سازمانهای غیر دولتی حامی حقوق بشر طی ارسال یک گزارش ویژه ۲۱ صفحهای به کمیته حقوق بشر سازمان ملل خواستار تحمیل فشار به ایالت متحده برای توقف سیاستهای تبعیض نژادی و ضد حقوق بشری در زندانهای آمریکا شدند. در این گزارش مصادیقی همچون رفتارخشونتآمیز در سلول انفرادی، برخورد بردهداری کار در زندان و حبس والدین و خانوادههای سیاهپوست به عنوان برخی مصداقهای نقض حقوق بشر و سیاستهای تبعیض نژادی دولت آمریکا حکایت شده است؛ و در پایان کلیت حقوق بشر آمریکایی مبتنی بر استاندارد دوگانه است. عملکرد این کشور هیچ تناسبی با حقوق بشر تنظیم شده و در حد اعلامیه سازمان بینالملل ندارد. آمریکا علاوه بر نقض فاحش حقوق انسانها در کشور خودش، همواره مترصد چپاولگری و غارت سرمایههای ملی دیگر کشورها و سوء استفاده از ظرفیتهای ملتهای دیگر به نفع خود است و اینجاست که درباره کشوری با پارادوکس ادعا و نقض، باید پرسید دقیقا کدام حقوق بشر؟
پژوهشگران جهان و آمریکا، مدام این پرسش را مطرح میکنند که آیا در سیاست خارجی آمریکا، منافع و امنیت ملی مقدم است یا حقوق بشر؟! آنها لاجرم به تاریخ مراجعه کرده و مواردی را استخراج میکنند که مثلا منافع و امنیت ملی تقدم یافته و یا بالعکس و نتیجه میگیرند که آمریکا دچار پارادوکس معمایی است. اما همانگونه که در کتاب «رویارویی آرمانشهرگرایان» استدلال شده است هم دیگران و هم خود آمریکاییها دقت نکردهاند که منظومه فکری ایالات متحده چیست! چون حقوق بشر و منافع ملی در درون دستگاه معرفتی- منفعتی آمریکا، دو چیز نیستند. اساساً به کار بردن کلمه «یا» (یا منافع و امنیت ملی یا حقوق بشر) منتفی است. چون حقوق بشر همان منافع ملی آمریکا و منافع ملی همان حقوق بشر آمریکایی است. زیرا از نظر آنها، مهمترین حق بشر، حق مالکیت (منفعت) بشر آنهم بشر آمریکایی به عنوان تیپ ایدهآل انسانی است. جان لاک در نظرات خود تفسیر میکند که از میان سه حق سعادت، مالکیت و آزادی، مالکیت محوریت دارد و این نگرش در آمریکا تفوق پیدا کرده است. بدین معنا که وقتی آمریکاییها میگویند «حقوق بشر را رعایت کن»، یعنی اولاً حقوق بشر آمریکایی و دوما حق مالکیت بشر آمریکایی به عنوان امت برتر را رعایت کن! در این منظر ما از عربستان بدتریم. زیرا سعودیها فقط حق آزادی آمریکایی را رعایت نمیکنند، ولی حق مالکیت را کاملاً به جا میآورند. ما هم حق آزادی و هم حق مالکیت آمریکاییها را نقض میکنیم. پس ما بدتریم. بدتر اینکه، نه تنها حق آزادی و مالکیت آمریکایی را نقض میکنیم، بلکه راه بدیلی هم معرفی میکنیم که میتواند جریانساز باشد. یعنی فلسفه سیاسی متمایزی را عرضه کردهایم.