«سیپیآر» عبارتی است که برای احیای قلبی و ریوی بیمار در حال احتضار به کار میرود. البته احیا تنها مختص بیمار نیست و برخی اوقات پدیدههای اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز به احیا نیاز دارند. این شاید بهترین مدخل برای تحلیل چرایی شهادت چهار حافظ امنیت فراجا در پلیس راه خاش در یک حادثه تروریستی است. برای اینکه بدانیم چرا دشمن تجزیهطلب گاهی به کلانتری 14 تجاوز میکند و گاهی اسلحه را به سمت پلیسی که امنیت یک جاده را تأمین میکند، نشانه میرود، باید به قول سینماییها فلش بک زده و به حوادث سال گذشته برگشت.
اتاق عملیات اغتشاشات سال گذشته که مرکز تدارکاتی خود را به سمت مرزهای غرب کشور در اقلیم کردستان عراق قرار داده بود، این مرکز را به دلیل ضربات موشکی و نظامی تهران از دست داده و سپس قدرت مانورش نیز به دلیل فشارهای ایران به دولت عراق و اقلیم محدود شد. با اینحال، طراحان با از دست رفتن فرصتهای موجود در اقلیم کردستان به دنبال استفاده از خاک پاکستان و افغانستان برای استمرار اقدامات تروریستی هستند. با از بین رفتن کانونهای التهاب که شامل انتقال دفتر ایراناینترنشنال از انگلیس به آمریکا و حتی حمله به مقر منافقین در آلبانی میشود، در حال حاضر رادیکالترین اقدامات در شرق ایران انجام میشود.
نکته مهمی که در حوادث این روزهای سیستان و بلوچستان وجود دارد، این است که با وجود سرمایهگذاری بسیاری که بر روی این خطه صورت پذیرفته است و تلاشهای برخی خواص تندروی شرق کشور، توده مردم به سمت درگیری مذهبی حرکت نکردهاند و این منازعه شکل عمومی به خود نگرفته است. از این رو تلاش طراحان بر طراحی اقدامات ضدامنیتی به دست تروریستها معطوف شده است تا درگیریهای مذهبی مصداقی هر چند خاص بیابد. امروز نیروی تروریستیای را که به اسلحه دست میبرد، باید پایینترین سطح این منازعه دانست. بالاترین سطح این منازعه و عروسکگردان این قضیه همان کسانی هستند که اغتشاشات سال گذشته را مدیریت و پشتیبانی میکردند.
در قضیه قرآنسوزی هم ما با این موضوع مواجه شدیم و رهبر معظم انقلاب در باب تحلیلی آن فرمودند، سطح منازعه را نباید تنها به فرد موهن و قرآنسوز ربط داد؛ بلکه عامل اصلی را باید دستهای پشت پردهای دانست که این چنین بازیهایی را طراحی و اجرا میکنند. این موضوع میتواند یک اصل و نکته تحلیلی برای ما باشد که قبل از اینکه انگشت اتهام را به نوچههای این صحنه نشانه بگیریم، عاملان اصلی مانند صهیونیستها را یاد کنیم.
از سوی دیگر، طبعاً کسانی که حداقل طی یک سال گذشته رویدادهای ریز و درشت سیستان و بلوچستان و حوادث این استان را با محوریت برخی چهرههای خاص پیگیری کردهاند و همچنان پیگیر هستند، حتماً از فاجعه تروریستی کلانتری 16 زاهدان و پلیس راه خاش عمیقا متأثر شدهاند؛ ولی تعجب نکردهاند. چه آنکه ادبیات و خطی که از سوی برخی افراد در این چند مدت به ویژه از پاییز به بعد مطرح میشد، به خوبی نشان از تلاش برای ایجاد شکافی عمیق و البته تعمیق نفرت، خشم و خشونت داشت.
معالأسف برخی از این افراد مشهور بدون در نظر گرفتن حقایق و تنها برای به کرسی نشاندن حرف خود، مواضعی میگیرند که به نوعی تلاش برای ایجاد شکاف قومیتی و مذهبی است. هر چند تاکنون این موضوع مدیریت شده و مردم فهیم استان سیستان و بلوچستان اجازه وقوع چنین مهمی را ندادهاند؛ اما رهاورد چنین خطی، ایجاد آشوب و ناهنجاری است که مصداق آن را در هفته گذشته دیدیم.
لذا ریشههای فاجعه تروریستی زاهدان را باید در اظهارات افراطی برخی افراد دانست که در سخنان خود، خشونت و خصم را میکارند و با لجاجت بر مسیر غلط، مردم را به جان هم میاندازند و حتی تا پای به هم ریختن نظم عمومی و هنجارها پیش رفتهاند. نمیشود باد کاشت و طوفان درو نکرد، نمیشود هر روز از تریبونی که مردم و نظام ارزانی داشته، مردم را به جان مردم انداخت یا جانشان را هدف تروریستهای سفاکی قرار داد که به پیر و جوان رحم نمیکنند. طبعاً رهاورد چنین مسیر تباهی، التهاب و ناامنی است. آنچه مهم است، اینکه برخی خواص منطقهای باید نسبت به مواضع خود تغییر رویه دهند و از سخنانی که به تعمیق شدن کینه و نفرت در منطقه دامن میزند، دست بردارند؛ از این جهت باید ضمن جبران گذشته، برای ایجاد آرامش و رفع اختلافات القایی تلاش شود و با عوامل ناآرامی برخورد شود. از طرفی، کسانی که این روزها از ناآرامیهای داخلی بهره میبرند، باید متوجه باشند که جمهوری اسلامی ایران با سعهصدر موضوعات داخلی را مدیریت میکند و قطعاً همانند چهار دهه گذشته، اجازه بهرهبرداری سیاسی از این وضعیت به نفع دیگران را نخواهد داد.
نظام در این روزها پروژههای بسیاری را در سیستان و بلوچستان کلید زده است؛ از یک طرف سعی کرده است مشکل راه آهن چابهار به زاهدان را با سرعت عمل حل کند و از سوی دیگر با سرمایهگذاری بر انتقال آب از دریا و سرمایهگذاری بر روی آب ژرف و تهلاب مشکل آب سیستان را به صورت پایدار حل کند و در حوزههای دیگر هم به این اندازه کوشاست. آنچه اهمیت دارد، این است که تصاعد بحران و خشن شدن فضای جامعه قطعاً بر کیفیت سرمایهگذاری و حل شدن مشکلات جامعه تأثیر میگذارد.
امروز فقط حافظان امنیت قربانی این تندرویها و دمیدن بر آتشها نیستند؛ بلکه آتشی که با تندروی برخی افراطیون سیستان و بلوچستان برافروخته شده است، دودش در گام اول به چشم مردم مظلوم و محروم این خطه میرود.