بحرانآفرینی و تأمین منافع در دل بحرانها از جمله سیاستهای نانوشته آمریکاست که سعی دارد در مناطق مختلف جهان پیادهسازی کند. بحرانهایی که میتواند از دل یک جنگ به وجود بیاید یا با ایجاد یک گروه تروریستی، ایجاد اختلاف بین همسایگان و موارد دیگری که ایالات متحده به صورت آشکار و پنهان در ایجاد آنها تأثیرگذار است. خلیجفارس و غرب آسیا از جمله اهداف آمریکا برای دائمی کردن تنش و در نتیجه ساختارسازی رویهای است که بحران در آن دائمی باشد. از اینرو اقداماتی از جمله توافق ایران و عربستان یا توافق ایران با سایر کشورهای منطقه، از بین رفتن داعش و تضعیف رژیم صهیونیستی و... دقیقا در تضاد با اهداف آمریکا در منطقه است. تحقق موارد مطرح شده به این معناست که نفوذ ایالات متحده در غرب آسیا کم شده است و دیگر این کشور موقعیت برتر گذشته را ندارد. در چنین شرایطی ایالات متحده تلاش میکند سیاستهای تخریبی خود را برای جلوگیری از تحقق صلح پایدار در منطقه به کار بگیرد. بنابراین اعزام ناو به منطقه در شرایط کنونی از جمله برنامههای آمریکا برای برهم زدن توازن ایجاد شده در خاورمیانه است.
وبگاه «روسیا الیوم» گزارش داد: «پنتاگون قصد دارد به بهانه تأمین امنیت برای نفتکشهایی که از تنگه هرمز عبور میکنند به منطقه خلیجفارس دو ناو نظامی آبی، خاکی «یو اس اس باتان» و «یواساس کارتر» را در کنار ناوشکن «توماس هادنر» و جنگندههای اف ۱۶ و اف ۳۵ مستقر کند.» بر پایه این گزارش، پنتاگون در بیانیه خود اعزام این ناوهای نظامی به خلیجفارس را به دلیل محافظت بیشتر از کشتیها در برابر اقدامات ایران اعلام کرد. مقامات آمریکایی برای توجیه حضور نظامی خود در خاورمیانه و خلیجفارس مدعی هستند با این اقدامات، امنیت منطقه را برای کشورهای حاشیه خلیجفارس و عبور کشتیهای سراسر جهان تأمین میکنند. این در حالی است که این اقدامات تنها موجب افزایش تنشها در منطقه شده و جمهوری اسلامی نیز بارها تأکید کرده است که این کار بر عهده کشورهای منطقه است و آنها خود قادر به انجام آن هستند.
در همین زمینه ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا، از ورود بیش از 3 هزار ملوان و سرباز آمریکایی به غرب آسیا در روز گذشته در چارچوب طرحی که پیشتر وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) آن را اعلام کرده بود، خبر داد. برخی ناظران سیاسی این اقدام آمریکا را گامی تنشزا و مخالف صلح و ثبات منطقه توصیف و آن را به ضرر منطقه ارزیابی کردهاند. به نوشته وبگاه شبکه سعودی «العربیه»، در بیانیه ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا آمده است: «یک فروند ناو تهاجمی آبیخاکی و یک فروند لندینگ کرافت (ناوچه آبخاکی و نیروپیادهکن) به دریای سرخ رسیدهاند، تا امکانات هوایی و دریایی بیشتری را برای این منطقه فراهم کنند.»
در همین زمینه نکاتی وجود دارد که اهداف تاکتیکی این کشور را در منطقه آشکار میکند:
الفـ در کنار خبر اعزام ناو آمریکایی به منطقه به بهانه ایجاد صلح، تلاش دولت دموکرات آمریکا نیز مبنی بر عادیسازی رابطه بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی نیز مطرح شد. تقارن این دو موضوع نشان میدهد، ایالات متحده در اعزام ناو نیز به دنبال متقاعد کردن اعراب به خصوص آلسعود برای نزدیکی با رژیم صهیونیستی بوده است. موضوعی که نشان میدهد کاخ سفید همه گزارههای خود را برای تحقق صلح به اصطلاح آبراهام به کار گرفته است. البته به نظر میرسد این موضوع بیشتر درخواست دولت رئیس رژیم صهیونیستی و نتانیاهو از بایدن در هفتههای قبلی بوده است. بنابراین دولت آمریکا در اعزام ناو به دنبال صلح و تأمین امنیت نیست، بلکه به دنبال استفاده ابزاری در راستای سیاستهای صهیونیستی است.
بـ اینکه گفته میشود ایالات متحده در اعزام ناو و 3 هزار ملوان و سرباز آمریکا به دنبال صلح در منطقه است، بیشتر یک رفتار نمایشی است تا تحقق آن موضوع. اصولا در شرایط کنونی وجود ناو آمریکایی در منطقه بیشتر نقطه ضعف و میزان آسیبپذیری این کشور را میرساند تا قدرت این کشور را. البته شاید تصور آمریکا همان تصور دهههای قبلی باشد که با حرکت یک ناو دولتی در نقاط دیگر دنیا جابهجا میشد؛ ولی امروز ایالات متحده توان حتی تجهیز ناوهای خود را نیز ندارد. سردار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران چندی پیش اعلام کرد، موشک ابومهدی ناوهای هواپیمابر دشمن را ناکار آمد میکند.
جـ در شرایط کنونی ایالات متحده با اعزام نمایشی ناو گروهها به دریای سرخ و خلیجفارس به دنبال اعلام این موضوع بود که از نیروی دریایی قوی برخوردار است. این در حالی است که بر اساس دادههای جدید نیروی دریایی آمریکا، حدود ۴۰ درصد از زیردریاییهای تهاجمی این کشور به دلیل تأخیر در تعمیر و نگهداری عملیاتی نیستند. بر اساس دادههای دریایی که سرویس تحقیقات کنگره منتشر کرد، تا سال جاری، ۱۸ زیردریایی از ۴۹ زیردریایی تهاجمی نیروی دریایی از رده خارج شدهاند که این امر آمریکا را در موقعیتی نامطمئن قرار میدهد.