صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰  ، 
کد خبر : ۳۴۹۹۶۰

آزادگی لازم است، اما کافی نیست

پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی‌خوانساری
یکی از جملات معروف امام حسین(ع) در روز عاشورا آن است که می‌فرمایند: «یا شیعة آل سفیان، إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لا تَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ ای پیروان آل سفیان! اگر شما دین ندارید و از روز قیامت نمی‌ترسید، پس [لااقل] در زندگی خود آزاده باشید.(بحارالأنوار، ج45، ص51) مورخان می‌گویند، این کلام ایشان در روز عاشورا و پس از آنکه همه یاران و اصحاب و فرزندان ایشان به شهادت رسیدند، در حالی از دو لب مبارک‌شان صادر شد که به تنهایی مشغول نبرد بودند و تیرها و نیزه‌ها از هر سو بدن مبارک ایشان را آماج خود قرار داده بود و امام حسین(ع) آخرین رمق‌های خود را برای ادامه مبارزه و جهاد به ‌کار بسته بودند که ناگهان نگاه‌شان به لشکر انبوهی می‌افتد که به فرماندهی شمربن ذی‌الجوشن قصد حمله به خیمه‌های امام(ع) را داشتند. ایشان با دیدن این صحنه رو به آنها کرده و فرمودند: «ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌هراسید، در دنیای‌تان آزاده باشید و... .» شمر گفت: «حسین! چه می‌گویی!؟» سیدالشهداء(ع) فرمود: «من با شما می‌جنگم و شما با من نبرد می‌کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیان‌تان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمه‌ها حمله نکنید.» در این بیان شریف و حالات آن، نکات فراوانی وجود دارد؛ اما یکی از ابعاد آن این است که هر کسی بنا بر توانایی‌ها و شرایط و امکاناتی که در اختیار داشته و می‌توانسته با آن تعقل کند، استدلال کند و تکلیف خود را بشناسد، عقاب می‌شود. آنان ‌که در مقابل امام حسین(ع) قرار گرفتند، از بسیاری تعلیمات دینی و اخلاقی بهره‌ای نبرده بودند و مانند امروز ما که محققان و دین‌شناسان و علما، کتاب‌های فراوان نوشتند و در اختیار ما قرار دادند، به حقایق دسترسی نداشتند. در این موقعیت شاید نمی‌توانستند حقیقت را درست ببینند و امام خود را بشناسند. پس بسیاری از کسانی‌ که در قتل امام حسین(ع) شرکت کردند، دین حقیقی را نمی‌شناختند و آن را خلاصه در چیزی دیده بودند که معاویه با احادیث جعلی و دین قلابی به آنان آموخته بود. در این حالت می‌توانیم بگوییم آنان مقصر نبودند، چون حضرت سیدالشهداء(ع) را نمی‌شناختند؟ حضرت(ع) با آن جمله‌ای که در بالا گفتیم، راه این بهانه‌جویی را بستند و به همه مردم عالم ثابت کردند که فهم بدیهیات به آموزه‌های دینی نیاز ندارد و خداوند در فطرت انسان‌ها قابلیت‌هایی قرار داده است که اگر به آنها مراجعه شود، بسیاری از رفتارهای اشتباه اصلاح خواهد شد. دین اسلام آزادی و آزادگی را در موقعیت‌های گوناگون تعریف کرده است تا در اشتراک لفظ آزادی به بیراهه نرویم. دین ما آزادی از قیود شیطانی را آزادگی و در عین حال بندگی خداوند می‌داند. آزادی در بیان امام علی(ع) در وصیت‌شان به امام حسن(ع) رهایی از بند شیطان است و آزادی در بیان امام موسی‌بن‌جعفر(ع) خطاب به بِش حافی گرفتار بودن در بند شیطان است! اما هر یک در جایگاه خود معنای درستی دارد. به عبارتی، اگر بنده خدا نباشیم، بنده شیطانیم و اگر از قیود شیطان آزاد نباشیم، آزادگی را درک نمی‌کنیم. 
آزادی که یکی از پر بحث‌ترین مباحث انسان‌هاست، باید اهدافی را محقق کند؛ یعنی نمی‌شود در مکتب، نحله، طیف و گروه فکری این لفظ به ‌کار رود، اما هدفی خاص را در نظر نداشته باشد. آزادی در غرب وقتی معنا دارد که توجیه سیاسی و اقتصادی برای سرمایه‌داران و سردمداران داشته باشد، اما آزادی در اسلام هنگامی معنا پیدا می‌کند که در مسیر بندگی و رشد معنوی و اخلاقی باشد. هر دو هدف دارند، اما یکی شیطانی است و یکی الهی؛ منظور امام حسین(ع) این بود که اگر شما انسان باشید و به فطرت‌تان توجه کنید، حق را در جهت درست آن می‌بینید و از این جنایت دست می‌کشید. حال آیا آزادگی می‌تواند در همه ابعاد به‌ کار بیاید؟ در این بیان حضرت اباعبدالله(ع) دست کشیدن از خیمه‌ها و فهم اینکه نباید اهل و عیال کسی را آزرد، آزادگی کفایت می‌کند؛ ولی اینکه بتواند کسی امام(ع) را یاری کند، نمی‌توان متوقف بر آزادگی دانست؛ زیرا باید در تقوا، پرهیزکاری و استدلال‌های قوی که توان مقابله با وسوسه شیطان را داشته باشد، تلاش و ممارست و تمرین داشته باشیم. در اینجا به لزوم دین‌داری و دین‌شناسی می‌رسیم و می‌توانیم بفهمیم که هزاران امر و نهی دین می‌خواهد ما را برای چه راه سختی آماده کند. آزادگی لازم است؛ اما کافی نیست، دینداری کافی است، اما باید با تلاش‌ها و زحمت‌های اخلاقی کامل شود. امام حسین(ع) دینداری را کافی می‌داند، ولی نه آن دینی که وقتی شیرینی‌اش در دهان ما از بین رفت، آن را به بیرون پرتاب کنیم. امام(ع) می‌فرمایند: «...إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ...» بیان امام(ع) خیلی دقیق است. امام حسین(ع) می‌فرمایند: «لَعْقَ» یعنی چيزهاي شيرين مانند عسل كه با انگشت ليسيده می‌شوند. دین در نزد برخی مردم تا وقتی مورد پسند است که لذت دارد؛ اما دیندار واقعی کسی است که دین را در دلش دارد و در سخت‌ترین شرایط از آن دست نمی‌کشد. مانند یاران حضرت امام حسین(ع) که تا آخرین نفس کنار ایشان ماندند و به وظیفه خود عمل کردند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات