صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۵۰۶۵۳

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۱۴ شهریورماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۱۴ شهريور

اهمیت واردات جنگنده یاک ۱۳۰

علیرضا تقوی نیا

بالاخره نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از جنگنده یاک ۱۳۰ رونمایی کرد. یاک۱۳۰ یک جنگنده رزمی – آموزشی است که مدت زمان اندکی از ورود آن به خدمت می گذرد و برای آموزش خلبانان جنگنده های نسل ۴+ و ۵ ساخت روسیه از جمله سوخو ۳۵ مورد استفاده قرار می گیرد.

تحویل این هواگرد به ایران مقدمه ورود جنگنده‌های بسیار پیشرفته سوخو ۳۵ تحلیل می شود زیرا یاک ۱۳۰ برای آموزش خلبانان هواپیماهای پیشرفته روسی مورد استفاده قرار می گیرد.

این هواپیما کاربرد رزمی نیز دارد و اگرچه مادون صوت است اما بسیار چابک و مانورپذیر بوده و ۳۰۰۰ کیلوگرم انواع مهمات حمل می کند و می تواند در نقش یک جنگنده-بمب افکن پشتیبانی نزدیک نیز ظاهر شود.

یاک ۱۳۰ جدیدترین و از برخی جنبه ها پیشرفته ترین عضو خانواده نیروی هوایی ارتش ایران است که سالها از نبود جنگنده های پیشرفته و نسل جدید رنج می برد.

کابین این جنگنده برخلاف جنگنده های روسی سابقا فروخته شده به ایران ، ۳ نمایشگر رنگی دارد و از فناوری نمایشگری بالاسری برخوردار است تا خلبان هنگام داگ فایت یا مانورهای سنگین بدون نگاه به نمایشگرها اطلاعات پرواز را روی شیشه جلوی خود ببیند.  یاک۱۳۰ علاوه بر درگیری هوایی، توانایی حمله به اهداف زمینی و دریایی را دارد و یک جنگنده سبک پیشرفته و ارزان قیمت به حساب می آید.  به نظر می رسد تحویل فوری جنگنده های یاک ۱۳۰ به ایران حاکی از نگاه جدید مسکو به تهران و نیاز روسها به جمهوری اسلامی باشد زیرا از زمان عقد قرارداد تا ورود این جنگنده به پایگاه اصفهان مدت زیادی نگذشت.

احتمالا اگر روسها قصد تحویل سوخو ۳۵ به ایران را نداشتند، یاک ۱۳۰ را نیز تحویل نمی دادند.

در نهایت باید گفت هواپیمای یاک۱۳۰ علاوه بر آموزش خلبانان ایرانی برای هدایت جنگنده های پیشرفته روسی، تکنولوژی های جدید روسیه را نیز در اختیار متخصصان نیروی هوایی ایران قرار می دهد تا در فرایند ساخت یا بومی سازی جگنده‌ها، مورد بهره برداری آنان واقع شود.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۱۴ شهريور

پیاده‌روی اربعین، فراجنبشی جهانی
حمیدرضا شاه نظری

پیاده‌روی میلیونی و باشکوه اربعین حسینی که یک سنت دیرینه اسلامی بوده، در سال‌های اخیر به یک پدیده شگفت‌انگیز تبدیل شده است. این زیارت که از همان اولین اربعین شهادت جانسوز امام حسین علیه‌السلام و یارانش با زیارت جابر بن عبدالله انصاری آغاز شد به مرور زمان به پشتوانه گفتار و رفتار ائمه معصوم علیهم‌السلام به‌عنوان یک حرکت الهی رشد کرده و امروز فراتر از یک مناسک عبادی، به یک نهضت عظیم انسانی- الهی بدل شده است.
ابعاد کمی و کیفی این حادثه به قدری گسترده است که آن را تبدیل به یک رویداد منحصر به فرد بین‌المللی کرده است. حرکت میلیون‌ها نفر از نقاط مختلف جهان برای زیارت امام حسین‌علیه‌السلام چنان عظمتی دارد که هیچ کدام از نظریات جامعه‌شناسی از کفایت نظری و معرفتی لازم برای تحلیل و تبیین آن برخوردار نیستند و به قدری متعالی و دور از محاسبات زندگی عادی جوامع انسانی است که دلالت‌های جامعه‌شناختی معمول را ناکارآمد کرده و بشریت و اندیشمندان را به وادی حیرت کشانده است و واجد چنان اثرگذاری‌ای است که در صورت در دسترس قرار گرفتن معنا و گفتمان آن در برابر جهانیان، اثری شگرف بر تحولات جهانی خواهد گذاشت و همین حقیقت نیز سبب شده که رسانه‌های اسلام ستیز غربی تلاشی نظام‌مند و هدفمند برای نادیده گرفتن و سانسور آن انجام دهند. با این حال، با تسامح می‌توان برخی سویه‌های جامعه‌شناختی این بزرگ‌ترین اجتماع بشری را به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
۱- این پدیده اگرچه در ابتدا یک مناسک شیعی محسوب می‌شد ولی به سرعت مرز‌های مختلف را در نوردیده و نوید آغاز یک حرکت جهانی را می‌دهد. امروز پیاده‌روی اربعین بعد از سال‌ها مجاهدت علما و شهدا در راه مکتب اهل بیت علیهم‌السلام به عنوان یک «پدیده منحصر به فرد» به «نهضتی پویا و فراملیتی» تبدیل شده و مرز‌های جغرافیایی، اجتماعی، نژادی و ملی را پشت سر گذاشته و در حال فراتر رفتن از مرز‌های دینی و مذهبی است.
۲- پیاده‌روی اربعین یک حرکت جمعی خودانگیخته ناشی از شور وشعور حسینی است که از عمق جان‌ها بر می‌خیزد. این خیزش عظیم ورای هر جبر ساختاری، ناشی از کششی معنوی و به اراده انسان‌هایی رخ می‌دهد که در وانفسای دنیای جدید معنازدایی شده، به سمت منبع الهی معرفت، هجرتی چند روزه را تجربه و معنای حیات خود را جست‌وجو می‌کنند. ویژگی خودجوشی این حرکت عظیم که ناشی از ایمانی متعالی است بسیار حائز اهمیت است. از این رو تلاش بیش از حد معقول برای سازماندهی نمودن آن، به وجهه خودانگیختگی و تنوع کنش‌های موجود در آن ضربه خواهد زد.
۳- واکاوی همدلانه و بهره‌گیری از رویکرد تفهمی جامعه‌شناسی در فهم معنای ذهنی مشارکت‌کنندگان در خلق بزرگ‌ترین اجتماع بشری، نشان می‌دهد که شرکت‌کنندگان در این اجتماع به دنبال همنوایی با سرور و سالار شهیدان و یارانش در بذل همه هستی خود در برابر خدا هستند. از نظر آنان، درست است که واقعه عاشورا در ۱۴ قرن پیش رخ داده و تمام شده است، ولی مکتب حسینی همچنان زنده است و در گذر تاریخ به حیات خود ادامه می‌دهد. از این نظر همیشه و هر لحظه کربلا است و می‌توان با حسین علیه‌السلام و یارانش همنوایی کرد و سعی در بازتولید آن شور و عشق و معرفت داشت و به سیره و مرام آنان تمسک جست. خلق صحنه‌های بی‌بدیل از ایثار و گذشت و بذل مال و جان برای پذیرایی از زائرین از این منظر قابل تحلیل است.
۴- انقلاب اسلامی، انقلابی رهایی‌بخش با داعیه جهانی است که هدف خود را حاکمیت توحید و رهانیدن مستضعفین از انقیاد و سلطه مستکبرین معرفی کرده است. این انقلاب قلوب همه انسان‌ها را مخاطب قرار داده و هدف آن در مرحله نهایی، حاکمیت مستضعفین در جهان است. همین موضوع باعث شده که یکی از مهم‌ترین راه‌های مقابله با این انقلاب را ایجاد بدیل‌هایی متنوع در نظر بگیرند که امام خمینی (ره) از آن‌ها با عنوان اسلام امریکایی یاد کرد. رونق پیاده‌روی اربعین بعد از انقلاب اسلامی و به خصوص بعد از حماسه مدافعان حرم در پاسداری از حرم‌های الهی در عراق و نیز دشمنی دشمنان انقلاب اسلامی با آن، نشان دهنده بطلان بدیل‌های ارائه شده و پیوند این نهضت جهانی با انقلاب اسلامی است.
۵- پیاده روی اربعین، چالشی جدی برای نظریات جنبش‌های اجتماعی ایجاد کرده است. این حرکت عظیم نه بر اساس عقلانیت ابزاری و رویکرد منافع جمعی قابل تبیین است و نه حرکتی توده‌وار و بی‌هدف مبتنی بر احساس صرف و نه حرکتی ناشی از تضاد منافع و تضاد‌های طبقاتی. به عبارتی دیگر رویکرد‌های نظری مختلف جنبش‌های اجتماعی از تحلیل این حرکت بی‌نظیر عاجز هستند. حرکتی که در آن نه منافع جمعی مدنظر است، نه منافع طبقاتی، نه عقلانیت مادی و نه احساسات انگیخته شده جمعی. بلکه خیزشی است برخاسته از عمق وجود انسان‌هایی که شیفته عظمت انسان کاملی هستند که درس توحید و زندگی بر مبنای آن را به آن‌ها داده و طنین صدای دعوتش به یاری حق در تاریخ پیچیده است.
۶- پیاده‌روی اربعین بسان موجی است که از سال ۶۱ هجری آغاز شده و روز به روز شعاع اثرگذاری آن بیشتر شده است. این حرکت جمعی که نشان‌دهنده نیاز روزافزون بشریت به معنای واقعی زندگی و وصل شدن به حیات حقیقی است، ویژگی‌هایی فراتر از جنبش‌های اجتماعی داشته و امروز به فراجنبشی جهانی بی‌بدیل تبدیل شده و نویدبخش شکل‌گیری امت جهانی مستضعفین در عصر تاریکی ناشی از مدرنیسم ضدمعنویت است.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۱۴ شهريور

سرنوشت 4200 برای 28500 تکرار نشد
مهدی حسن زاده
روز گذشته با تغییر نرخ تسعیر ارز قیمت خوراک و قیمت پایه محصولات شرکت‌های پالایشی و پتروشیمی در بورس‌ کالا از 28500  تومان به نرخ حواله مرکز مبادله ارز که هم اکنون 37500 تومان است و همچنین حذف ارز 28500 برای واردات محصولات دام پزشکی، گام نخست برای عبور از ارز 28500 برداشته شد. گامی که نشان می دهد از تجربه ارز 4200 درس گرفته ایم و تلاش برای عبور از ارز 28500 به موقع در حال اتخاذ است.
تجربه ایجاد و تداوم ارز 4200، تجربه مهمی در تاریخ سیاست های ارزی در ایران است؛ارزی که در لحظه ایجاد تقریبا نصف قیمت بازار بود و در زمان حذف یک هشتم آن! واضح است که برای اقتصادهای دچار شوک ارزی و جهش شدید نرخ ارز، گزینه تن دادن بدون مقدمه به نرخ بازار، بسیار تلخ و دارای تبعات فراوان است. در حقیقت جهش نرخ ارز به معنای پذیرش تورم سنگین و همه تبعات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی ناشی از آن است. در چنین شرایطی استفاده از نرخ ترجیحی گریزناپذیر است، اما این سیاست باید 3 ویژگی داشته باشد:
1 - نرخ ترجیحی فاصله بسیار زیاد با نرخ بازار نداشته باشد.
2 - نرخ ترجیحی اقلام محدودی را شامل شود.
3 - نرخ ترجیحی دوره حیات محدودی داشته باشد.
تجربه ارز 4200، خلاف این منطق بود. نرخ تعیین شده فاصله زیادی با نرخ بازار داشت. همچنین در ابتدای تعیین این نرخ در فروردین تا نیمه مرداد 97، شامل همه کالاها و خدمات بود و پس از آن نیز در ابتدا به 25 قلم کالا اختصاص یافت و حذف تدریجی برخی کالاها و رسیدن از 25 قلم به 5 قلم، دو سال زمان برد. همچنین آن نرخ 4 سال پابرجا بود که مدت زمان زیادی است و با توجه به روند ادامه دار افزایش نرخ ارز در بازار، فاصله نرخ ترجیحی و بازار به گونه ای شده بود که هم مفاسد زیادی در پی داشت و هم نرخ ترجیحی، اثرگذاری خود را از دست داده بود.
در چنین شرایطی حذف ارز 4200 مطابق پیش بینی ها تبعاتی داشت و تکان مجددی به تورم داد، اما مسئله اصلی جهش مجدد نرخ ارز از نرخ های پایین تر از 30 هزار  تومان به نزدیک 60 هزار تومان بود. این جا بود که نرخ ترجیحی جدید با نرخ 28500 ایجاد شد. نرخی که نصف قیمت بازار بود و براساس اولین روایت رسمی از  این ارز توسط رئیس کل بانک مرکزی واردات طیف وسیعی از کالاها از مواد اولیه تا کالاهای اساسی را شامل می شد. از این دو جهت نرخ 28500 اشکالات ارز 4200 را داشت، اما شروع حذف برخی اقلام از آن نشان می دهد که احتمالا دوره حیات این ارز محدود خواهد بود.
نکته مهم دیگر در اجرای این سیاست، شرایط ارزی مناسب و رشد درآمدهای نفتی در یکی دو سال اخیر است که کمک می کند بانک مرکزی با دست پر و امکان تثبیت نسبی نرخ ارز بازار آزاد، بتواند با کاهش اقلام مشمول ارز 28500، به تدریج به سمت بازار ارز تک نرخی و بدون رانت حرکت کند. اتفاقی که تحقق آن محتمل است، اما تداوم آن به تلاش های مجموعه دولت در کاهش نرخ تورم و دسترسی به درآمدهای نفتی بستگی دارد که امیدواریم محقق شود.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۴ شهريور

خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است

حسین شریعتمداری

۱- این‌جا کربلا است. بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری است. از شهادت امام حسین علیه‌السلام و ۷۲ تن از یارانش، چهل روز گذشته است، در همین سرزمین و در همین نقطه. امروز جابر‌بن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا‌(ص) و یار و یاور پاکباخته امیرالمومنین علیه‌السلام، همراه با عطیه عوفی که از تابعین و یکی از شیعیان پاکباخته امیرالمومنین‌(ع) و از رجال علم حدیث و مفسر قرآن است، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهدا و یاران شهیدش آمده ‌است. جابر در کهنسالی بینایی خود را از دست داده است. به عطیه می‌گوید بوی حسین را استشمام می‌کند و راست می‌گوید، بی‌جست‌وجو و بی‌آن‌که به این سوی و آن سوی برود‌، مدفن فرزند رسول خدا را می‌یابد و بر تربت حسین می‌نشیند. جابر با این خاندان آشناست. پدرش عبدالله یکی از ۱۲ نفری بود که در اُحد به هوای غنیمت، تنگه را رها نکرده بود و همانجا با یورش خالد‌بن ولید که در پس تنگه به کمین نشسته بود، به شهادت رسید. جابر در آن هنگام پانزده ساله بود و با پدرش عبدالله به اُحد آمده بود. عبدالله یکی از ۷۰ نفری بود که قبل از هجرت پیامبر اعظم به مکه رفته و در منا با رسول خدا‌(ص) بیعت کرده بود. جابر نیز در آن سفر همراه پدر بود. جابر در بسیاری از غزوات رسول خدا‌(ص) حضور داشت و در جمل و صفین و نهروان در رکاب امیر مؤمنان شمشیر زده و جنگیده بود...
ساعاتی بعد، کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند از شام باز می‌گردند و با جابر و عطیه در سوگ شهیدان کربلا همنوا می‌شوند... غریبانه می‌گریند و از ستمی که بر آل‌الله رفته است به رسول خدا‌(ص) شکایت می‌برند...
۲- سقف زمان، تاریک و ظلمانی است. فرزندان هند جگر‌خوار، همسر ابو‌سفیان و مادر معاویه، همان که در اُحد از شدت خشم و کینه نسبت به اسلام، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافته و جگر او را به دندان کشیده بود‌، بر منبر رسول خدا‌(ص) نشسته‌اند و داعیه خلافت الهی دارند! و به قول امیر‌مؤمنان‌علیه‌السلام، بر اسلام پوستین وارونه پوشانده‌اند. حال و هوا چنان است که گویی این آیه از سوره روم، آن روز غمزده را وصف می‌کند‌: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» و... هیچ‌کس، حتی در دورترین افق ذهن خویش هم نمی‌تواند باور کند که این سقف ظلمانی شکافتنی است و سحر در راه است. انگار این آیه از سوره هود «‌أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ... آیا صبح نزدیک نیست‌»؟ در بشارت از شکافته شدن آن شب ظلمانی نازل شده است...
۳- چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم «‌بعد از ظهر آن روز غمزده -‌عصر عاشورا- ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!... پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، این‌جا اما، اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. این‌جا، در کربلا، سخن از «ان‌الله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند‌ زهرا با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ این‌جا که کسی نیست!... شیطان نمی‌دانست -‌و حرامیان آن روز و امروز هم- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند‌». حسین در آخرین ساعات قبل از شهادت، کلام دیگری هم بر زبان داشت که بر گیجی شیطان افزوده بود، «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ... آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند‌»؟ شیطان می‌دانست حرامیان به غارت حرم آمده‌اند ولی نمی‌دانست که فرزند رسول خدا(ص) مدافعان حرم در عصر خمینی و خامنه‌ای را به دفاع فرا می‌خواند. همان‌ها که سربند «‌کلّنا عبّاسُکِ یا زینب‌» بر پیشانی داشتند و روز حادثه که رسید، قلب سپاه یزیدیان زمان را شکافتند و دست پلید آنان را از حرم آل‌الله در شام و عراق و ایران کوتاه کردند و به قول حضرت آیت‌الله سیستانی «‌جمهوری اسلامی اگر نبود، داعشی‌ها عراق را جمع می‌کردند‌».
۴- آن روزها، چهل روز بعد از شهادت فرزند رسول خدا‌(ص) که به اسارت‌رفتگان واقعه جانسوز کربلا به کربلا بازگشته و غریبانه با جابر و عطیه بر غربت اسلام‌ گریسته بودند، چه کسی باور می‌کرد که اربعین غریبانه آن روز به بزرگ‌ترین حماسه حضور در سراسر جهان و بی‌نظیرترین اجتماع انسانی در طول تاریخ بشر تبدیل می‌شود و همه ساله نوبت به اربعین که می‌رسد، ده‌ها میلیون نفر از شیفتگان ابا‌عبدالله الحسین بینش و منش او را بر صفحه دل می‌نشانند و در داغستان پنجاه و چند درجه‌ای عراق این «نقشه راه‌»را به دست می‌گیرند و به یاد شهدای کربلا و به منظور تداوم راه آنها فاصله هشتاد و چند کیلومتری نجف تا کربلا را پای پیاده طی می‌کنند و همه ساله نیز بر تعداد آنان افزوده می‌شود. ده‌ها میلیون عاشق جا‌مانده را نیز باید به شمار آنها افزود. دیروز استاندار کربلا اعلام کرد که امسال تعداد زائران افزون بر ۳۰میلیون نفر است.
۵- رسانه‌های جهان سلطه اگرچه اصرار دارند راهپیمایی اربعین، این بزرگ‌ترین حماسه حضور در جهان را سانسور کنند ولی گاه و بیگاه گزارشی هرچند کوتاه اما در مواردی گویا از این واقعه بزرگ مخابره کرده‌اند. از آن میان فقط به دو نمونه بسنده می‌کنیم. خبرنگار روزنامه آمریکایی «‌هافینگتون پست» می‌نویسد:
«یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهده‌کننده‌ای را بهت‌زده می‌کند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان منطقه در کنار مسیر زائران برپا شده است. گردانندگان موکب‌ها، جلوی زائران را می‌گیرند، با آنها راه می‌روند و از آنها خواهش می‌کنند که دعوت آنها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است؛ در ابتدا پاهای شما ماساژ داده می‌شود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف می‌کنند و بعد از آن از شما دعوت می‌شود که استراحت کنید، در حالی که لباس‌های شما شسته و اطو زده می‌شود و بعد از بیداری به شما بازگردانده می‌شود و البته همه این کارها رایگان و با مهربانی صورت می‌گیرد».
و خبرنگار واشنگتن پست در گزارشی آورده بود: «‌اگر دنیا حسین، پیامش و جان‌نثاری‌اش را شناخته بود، همه می‌توانستند ریشه‌های باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه می‌گیرد. قرن‌ها پیش بود که بشریت در کربلا بنیانگذاری وحشیگری و جنایت را شاهد بود. وحشیگری و جنایتی که در قتل حسین خلاصه شده بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله فساد با فضیلت. از این روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبه‌های زندگی این افراد گره خورده است... و هیچ تحریم رسانه‌ای نمی‌تواند نور او را خاموش کند. حسین کیست؟ سؤالی با این عمق که می‌تواند باعث شود افراد، دین خود را تغییر دهند و تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید»‌...
۶ ـ در احادیث و روایات معتبر آمده است که حضرت بقیة‌الله الاعظم ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- به هنگام ظهور، خود را با شاخصهِ فرزند امام حسین علیه‌السلام به مردم دنیا معرفی می‌فرمایند. پس مردم دنیا باید امام حسین ما را بشناسند.... آیا راهپیمایی ده‌ها میلیونی اربعین که همه ساله نیز بر تعداد و شمار زائرانش افزوده می‌شود بخشی از معرفی امام حسین علیه‌السلام به جهانیان برای روز موعود نیست؟ مرحوم آیت‌الله بهجت، راهپیمایی اربعین را در همین سمت و سو تعبیر می‌کردند.
حالا به این کلام حکیمانه از رهبر معظم انقلاب توجه کنید؛ «در زمانه‌ای که عدّه‌ای خونخوار به دور از انسانیّت، نام اسلام را به یغما برده‌اند و به اسم دین، نفرت و وحشت و هر آنچه که غیرانسانی است را در جهان پراکنده می‌کنند و مایۀ شرم اسلام و مسلمانان گشته‌اند این خبر در جهان منتشر می‌شود که 20 میلیون نفر، مسلمان، شیعه و سنی، عاشق، لبریز از عواطف انسانی، در اوج زیبایی و شکوه، صفا و صمیمیّت، در کربلا و در حرم حسین‌(ع) حاضر شده‌اند جهانیان را شوکه می‌کند. آنگاه این علامت سؤال در ذهن غیرمسلمانان شکل می‌گیرد که این حسین‌(ع) کیست که همه را پروانه‌وار به دور خود جمع کرده است و چرا هیچ‌گاه از این نوع از اسلام برای ما گفته نشده است و همیشه اسلام وهابی و سلَفی و دور از انسانیّت در رسانه‌های غربی منتشر شده است»؟!
۷- و بالاخره ‌اشاره به این چند خبر که در معرفی اربعینی‌ها فقط ‌اندکی از بسیارهاست نیز لطافت خاص خود را دارد:
دخترک عراقی ۵ یا ۶ ساله است. سبد کوچکی در دست دارد. چند جفت جوراب در سبد است. دخترک در مسیر راهپیمایی انبوه جمعیت از نجف به کربلا ایستاده و به زائران، جوراب تعارف می‌کند. خود دخترک اما، پا برهنه است!... پدر جان چند سال داری؟... ۸۴ سال... با این قد خمیده و عصا در دست برای چه آمده‌ای؟!... آمده‌ام به مولایم اباعبدالله الحسین بگویم، فراموشت نمی‌کنیم... سلام برادر! از کجا می‌آیی؟ از فرانسه. صلیب بر گردن داری؟!... مسیحی هستم ... مسیحی و پای پیاده در مسیر کربلا؟!... پیامبرمان فرق می‌کند ولی امام حسینمان یکی است... آقای راننده! از جاده اصلی منحرف شده‌اید. قرار است ما را به نجف ببرید ولی... به اهالی روستایمان قول داده‌ام برایشان زائر بیاورم... امشب را میهمان روستایمان باشید، صبح زود به نجف می‌رویم... جان ابوالفضل‌العباس مرا نزد اهالی روستایم شرمنده نکنید! منتظر شما هستند...چه می‌کنی برادر جان! تو را به خدا خجالتم نده... چرا پایم را بوسیدی؟... پای تو؟!... پای تو نیست، پای همه شیعیان است... غبار راه حسین بر آن نشسته است... اتفاقی افتاده؟ جوان از مامور پلیس عراق می‌پرسد‌. نه چیزی نیست. باید با من به چادر فرماندهی بیایيد!... به چادر فرماندهی که می‌رسند، افسر عراقی خم می‌شود و پای برهنه و خاک‌آلود جوان را می‌بوسد... جوان، یکّه می‌خورد...‌ اشک در چشمان افسر عراقی حلقه می‌زند...

روزنامه شرق

جوی و دیوار و تشنه*

حسین حقگو
ین روزها درست در بحبوحه جدال موافقان و مخالفان بر سر عملکرد دولت، یک اظهارنظر نظم بازی را بر هم زد؛ بر هم نزد، در واقع زمین بازی را بزرگ‌تر و بازی را پیچیده‌تر کرد.

مهدی غضنفری، اولین وزیر «صنعت، معدن و تجارت» که در کارنامه خود سابقه وزارت بازرگانی و رئیس سازمان توسعه تجارت و ده‌ها سمت دولتی دیگر را دارد و اکنون بر مسند یکی از مهم‌ترین نهادهای مالی و توسعه‌ای کشور یعنی صندوق توسعه ملی تکیه زده است، سخنانی گفت که به‌ندرت – شاید جز این اواخر – بر زبان مقامات دولتی و حکومتی جاری می‌شود.

او ضمن اشاره به بحران سرمایه‌گذاری در کشور به نقل از کارشناسان گفت: «با این روند ممکن است ما در آینده به کشوری تبدیل شویم که گاز را از ترکمنستان و گندم را از عربستان وارد کنیم، کارهای پزشکی ما را عمان و قطر و لجستیک دریایی و هوایی‌مان را امارات انجام دهد». وی سپس عنوان کرد: «مردم نگران‌اند که به‌زودی تبدیل به عمله کشورهای همسایه شویم. ممکن است کشورهای همسایه نوع جدیدی از استعمار را برای ما رقم بزنند». وی خواستار توجه به توسعه اقتصادی و امر سرمایه‌گذاری شد و اظهار کرد: «علاوه بر ساز و برگ نظامی، یکی از مؤلفه‌های اقتدار توسعه اقتصادی با رشد بالاست و اگر از این مؤلفه غافل شویم ممکن است کشورهای همسایه با درآمدهای سرشار و رفاهی که ایجاد کرده‌اند ما را از نیروی انسانی و فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌ای که داریم، خالی کنند».

آنچه البته در این میان از این تحلیل، برجسته شد این عبارت بود: «مردم نگران‌اند که به‌زودی تبدیل به عمله کشورهای همسایه شویم». عبارتی که آب پاکی را نه فقط روی دست این دولت و غوغای تبلیغات امیدآفرینی این روزهای آن ریخت بلکه نفی سیاست‌ها و اقدامات تمرکز و درون‌گرایانه‌ای بود که در چند دهه، کشور را به مسیر اشتباه کشانده است. شاید به همین سبب بود که این سخنان خشم شدید یکی از مهم‌ترین روزنامه‌های اصولگرا را برانگیخت و این روزنامه در مطلبی با عنوان: «آقای غضنفری! ناتوانی خود را به نام نظام فاکتور نکنید»، ضمن اشاره به سمت‌های رئیس صندوق توسعه ملی در گذشته نوشت: «حال اگر کشور آن‌گونه که تصویر می‌کند، هست، باید پاسخ‌گو باشد و نه طلبکار» (روزنامه جوان، 11/6). البته رئیس صندوق توسعه ملی قبلا نیز درباره منابع این صندوق و خالی‌بودن آن سخنانی گفته بود که بازتاب فراوان داشت. او عنوان کرده بود: «بیش از یک دهه است حدود صد میلیارد دلار منابع از صندوق توسعه ملی توسط دولت تسهیلات گرفته شده و حدود 40 میلیارد دلار هم تسهیلات به بخش خصوصی پرداخت شده است؛ منابعی که در بهترین حالت، تنها کمتر از 10 میلیارد آن به صندوق بازگشته است و بخش قابل توجهی معوق شده و غالب معوقات هم یا دریافت‌کننده قادر به پرداخت نیست یا قصد جدی برای پرداخت ندارد» (دنیای اقتصاد- 30 /5).

البته بیان این سخنان انتقادی و نگرانی از عقب‌ماندگی منحصر به آقای غضنفری نبوده است، درست در همین روزها سرمربی تیم ملی در مقایسه تیم ملی عربستان و ایران گفت: «ما از خیلی مسائل عقب هستیم . یادم هست در سال 1985در قطر بازی می‌کردیم. من قطر آن موقع با قطر الان را می‌بینم، باورم نمی‌شود» (تسنیم- 11/6). یا سخنان چند ماه قبل مدیر کل وزارت کار درباره وضعیت بحرانی صندوق‌های بازنشستگی که گفته بود: «ممکن است به جایی برسیم که مجبور شویم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم» (13/2/). سخنانی که منجر به اخراج وی شد. اما سخنان رئیس صندوق توسعه ملی از اعتبار خاصی برخوردار است؛ چراکه به نوشته همان روزنامه اصولگرا او مدیری تازه‌کار و تازه به دوران رسیده نبوده بلکه «سال‌ها از مدیران ارشد این کشور بوده و در دولت حضور داشته و همچنان حضور دارد» و از همه مهم‌تر آنکه «حتما به آمارها و اطلاعات توسعه همه‌جانبه کشور در بخش‌های مختلف دسترسی دارد». اصل ماجرا هم به نظر همین موضوع است: «دسترسی به اطلاعات». مؤلفه‌ای که جهان امروز را می‌سازد و سبب تحولات عظیم در آن شده و می‌شود. اینکه در این جهان هرکس به اطلاعات دقیق‌تری دسترسی داشته باشد، قدرت قضاوت بهتری خواهد داشت. همین اصل سبب شد در سال 2001 جایزه نوبل اقتصاد به سه اقتصاددان مطرح «جرج اکرلوف»، «جوزف استیگلیتز» و «مایکل اسپنس» به‌خاطر طرح نظریه «اطلاعات نامتقارن» اعطا شود. این نظریه به شرایطی اشاره دارد که در یک معامله طرف دارای اطلاعات بیشتر و کامل‌تر دست بالا را نسبت به طرف دارای اطلاعات کمتر دارد. در این نظریه از مثال خرید و فروش خودروی دست دوم استفاده می‌شود و اینکه کسی که اطلاعات بیشتری از وضعیت این خودروها دارد خرید بهتری می‌کند. اگرچه این نظریه به رفتار فردی و اقتصاد خرد می‌پردازد و در تقابل با اطلاعات کامل و اقتصاد نئوکلاسیک است‌ اما می‌توان از آن برای تحلیل رفتار سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران نیز بهره برد. مثال مهم شاید گورباچف و دسترسی وسیع او به اطلاعات واقعی از وضعیت شوروی سابق و عقب‌ماندگی این کشور از غرب و تغییرات و تحولات پس از آن است (گلاسنوست و پروستاریکا و...).

امروزه خوشبختانه به‌واسطه وجود شبکه‌های وسیع ارتباطی و نهادهای بین‌المللی، دستیابی به اطلاعات چندان دشوار نیست و با مختصر تلاشی می‌توان به اطلاعات وسیع و نسبتا سالمی در حوزه‌های مختلف دست یافت؛ چنان‌که در موضوع این یادداشت یعنی اظهارات رئیس صندوق توسعه ملی، کافی است به گزارش اخیر بانک جهانی رجوع شود. در گزارش این نهاد بین‌المللی آمده است: «بررسی تولید ناخالص داخلی سرانه بر حسب قدرت خرید ایران، عربستان و ترکیه در 40 سال اخیر نشان می‌‌دهد روند تولید سرانه ایران تا سال 2011 گام به گام همراه با ترکیه پیش رفته است اما از سال 2011 با آغاز تحریم‌های هسته‌ای تولید ناخالص داخلی سرانه ایران از نقطه اوج خود که 19هزار و 459 دلار بود گذشت و روند نزولی به خود گرفت. عربستان در تمام این 40 سال همواره بالاتر از ایران و ترکیه قرار داشته است. تولید ناخالص داخلی سرانه عربستان بر حسب قدرت خرید در سال 2022 به رقم 61 هزارو 807 دلار رسیده است، در‌حالی‌که تولید ناخالص داخلی سرانه بر حسب قدرت خرید ترکیه در این سال برابر با 39 هزارو 300 دلار و تولید ناخالص داخلی سرانه ایران بر حسب قدرت خرید 18هزارو 635 دلار بوده است» (دنیای اقتصاد- 6/6).

درمجموع آنکه اگر می‌خواهیم نگرانی جامعه را از آینده و اینکه «عمله کشورهای همسایه» نمی‌شوند، برطرف کنیم، به‌جای بالابردن دیوارها و محکوم و مرعوب‌کردن این و آن، با قبول واقعیات و وجود «بحران» (آشوب - جرد دایموند)، تغییر هنجارها و رجحان‌های اجتماعی را بپذیریم (اقتصاد هویت- جرج اکرلاف) و با بهره‌گیری از دانش روز و تجارب جهانی، جوی‌ها را برای رفع تشنگی بستر خشکیده سرمایه‌گذاری (یک دهه سرمایه‌گذاری منفی در کشور) و بروز استعدادها و بالفعل‌شدن توانایی‌های عظیم جامعه جاری کنیم، ایران عزیزی که هم ظرفیت و هم شایستگی فراوان برای توسعه و پیشرفت و رفاه و آزادی دارد و یادمان باشد همه در همین کشتی سواریم!

* اشاره به مجموعه‌داستان «جوی و دیوار و تشنه» ابراهیم گلستان

روزنامه رسالت

نقشه راه ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴

محمد مهرعلی

به نظرمی رسد ترامپ چندان نسبت به محاکمه خود بابت موضوعاتی مانند فرار مالیاتی ، نگهداری اسناد محرمانه  و… ناراضی به نظر نمی‌رسد! او تلاش می‌کند چنین محاکمه‌هایی را مصداق مخالفت ساختار آمریکا با بازگشت خود به کاخ سفید قلمداد کرده و از طریق آن، خود را نماد مبارزه با ساختار حاکم بر ایالات‌متحده و نماینده شهروندان ناراضی تلقی کند! بااین‌حال، محکومیت ترامپ در پرونده‌هایی مانند تلاش برای تغییر آرا در ایالت جورجیا یا اثبات نقش وی در فرماندهی شورش ششم ژانویه ۲۰۲۱ میلادی می‌تواند این بازی تبلیغاتی رئیس‌جمهور سابق آمریکا را با ناکامی مواجه سازد. ترامپ اخیرا  خود را به مقامات قضائی ایالت جورجیا به اتهام برنامه‌ریزی غیرقانونی برای تغییر نتایج انتخابات ۲۰۲۰ در آن ایالات تسلیم کرد. اما مهم‌تر از تسلیم شدن، ژست او در عکس بازداشتی است که از او در زندان گرفته شده است.

از دونالد ترامپ عکس‌های زیادی منتشر شده است. از وقتی‌که املاکش را به رخ می‌کشید و ستاره تلویزیونی بود تا زمانی که ۴ سال را در کاخ سفید سپری می‌کرد. اما حالا عکس بازداشتی که مقامات جورجیا از او گرفته‌اند، خبرساز شده است. ترامپ در این عکس اخم کرده است. احتمالا این عکس، مشهورترین عکس بازداشت در سراسر جهان است که توسط مخالفان و موافقان او به اشتراک گذاشته شده است. دادستانی بخش فولتون، چهارمین پرونده کیفری علیه ترامپ از ماه مارس تاکنون را به جریان انداخته است. او به همراه ۱۸ نفر دیگر در آتلانتا با اتهام اخاذی که معمولا برای اعضای باندهای جرائم سازمان‌یافته به‌کاربرده می‌شود، روبه‌رو شده‌اند.

توطئه و اشاعه اظهارات دروغ از دیگر اتهامات ترامپ در این پرونده است. بااین‌حال، این اولین باری است که او مجبور شده روبه‌روی دوربین بایستد و عکس بازداشت بگیرد. برخلاف سایر ایالت‌ها که اجازه دادند این عکس گرفته نشود، اما مقامات جورجیا تصمیم گرفتند با او مانند هر متهم دیگری برخورد کنند. به‌این‌ترتیب او هم انگشت‌نگاری شد و هم مقابل دوربین زندان ایستاد. دیگر افرادی که با ترامپ در این پرونده متهم شده‌اند، مارک میدوز، رئیس سابق دفتر ترامپ و رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک و وکیل سابق ترامپ است. جولیانی خود را تسلیم زندان کرد و عکسبرداری هنگام بازداشت مانند همه متهمان معمولی از او صورت گرفت. میدوز هم هفته گذشته  تسلیم شد. برای او وثیقه ۱۰۰ هزار دلاری تعیین شده است. اما حاشیه‌ها همچنان اطراف عکس بازداشت ترامپ در گردش است.

در این عکس، ترامپ ۷۷ ساله بدون کوچک‌ترین لبخندی، با ابروهای درهم، فک فشرده شده و کروات قرمز محکم گره‌خورده‌اش، به دوربین نگاه می‌کند. ترامپ کمی بعدازاین، عکس بازداشتش را در شبکه اجتماعی ایکس، توییتر سابق، و همچنین در پلتفرم رسانه اجتماعی خود، «تروث سوشیال» منتشر کرد. پست ایکس ترامپ، اولین پست او در حدود یک سال و نیم، دو سال گذشته است. سال ۲۰۲۱، حساب کاربری او در پی حمله ۶ ژانویه طرفدارانش به ساختمان کنگره آمریکا مسدود شده بود. ایلان ماسک سال گذشته، بلافاصله پس از خرید توییتر، حساب کاربری ترامپ را برگرداند. ترامپ این عکس را در وب‌سایت کمپین انتخاباتی خود در کنار درخواست کمک مالی قرار داده است و مدعی است که «باوجوداینکه جرمی مرتکب نشده، دستگیر شده است».درواقع این پرونده کیفری در بحبوحه مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴ به جریان افتاده است. او در حال حاضر برنامه‌های کمتری نسبت به رقبایش دارد. کارزار انتخاباتی او از این ماجراها برای جلب کمک‌های مالی استفاده کرده است. اطرافیان ترامپ این اتهامات را به‌عنوان تلاشی با انگیزه سیاسی برای آسیب رساندن به شانس انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهوری معرفی کرده‌اند.

روزنامه وطن امروز

راهپیمایی بزرگ اربعین و تمدن بزرگ اسلامی
تقی دژاکام
گذشـته: روضــه اربعین
آن ‌موقع‌ها که کوچک بودم، حرفی و خبری از راهپیمایی اربعین نبود. همه آنچه از اربعین امام حسین علیه‌السلام می‌دانستم از روضه‌های حاج‌آقا مجتبی تهرانی رضوان‌الله تعالی علیه بود که می‌خواند و بویژه ماجرای جابربن‌عبدالله انصاری که به همراه دوستش عطیه خودشان را به کربلا رسانده بودند. جابر دیگر پیر و نابینا شده بود و به روایت عطیه - فرزند سعدبن‌جناده عوفی- وقتی به زمین کربلا رسید، در آب فرات غسل کرد و لباس تمیزی پوشید و با عطری که همراه داشت، خود را خوشبو کرد. تا رسیدن به قبر سیدالشهدا(ع) ذکر خدا گفت و چون دستش را روی مزار مطهر گذاشتم، خود را روی قبر انداخت و بیهوش شد. به روی صورتش آب پاشیدم و چون به هوش آمد، 3 بار با صدای بلند گفت: یا حسین! و چون جوابی نشنید، گفت: حبیبٌ لا یجیبُ حبیبَه؟ (دوستی که جواب دوستش را نمی‌دهد؟) بعد خودش جواب خود را داد و گفت: چگونه می‌توانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ‌های گردنت بریده، خونت ریخته و سرت از بدن جدا شده است؟ و حاج‌آقا همراه جابر و لابد عطیه گریه می‌کرد...
گاهی هم که وقت و فضای مجلس اقتضا داشت، این روضه را کمی بیشتر ادامه می‌داد و به نقل از جابر خطاب به سیدالشهدا عرض می‌کرد: سوگند به خداوندی که محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت، ما نیز در پاداش شما شریکیم. عطیه تعجب می‌کند و از او می‌پرسد: چگونه در پاداش آنان شریکیم در حالی که شمشیری نزده‌ایم، مانند آنان سرهای ما در راه خدا از تن جدا نشده و فرزندان‌مان یتیم و همسران‌مان بیوه نشده‌اند؟ جابر پاسخ می‌دهد: ‌ای عطیه! از حبیبم رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «هر کس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیز در صف آنان قرار می‌گیرد و با آنان در یک مکان گرد می‌آید و هر کس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است.
* حال: شعله اربعین
این ‌روزها در هیچ کوی و برزنی نیست که حرفی و خبری از اربعین و خیزش عظیم چندده میلیونی راهپیمایی اربعین نباشد. مردم از یکی دو ماه قبل خود را برای رفتن به زیارت اربعین آماده می‌کنند. کوله و کفش مناسب می‌خرند و برای موکب‌داران طول راه و بویژه کودکان‌شان سوغاتی و هدیه تهیه می‌کنند. سراغ گذرنامه‌های‌شان می‌روند تا اگر تاریخ و اعتبار آن تمام شده است آن را برای سیدالشهدا(ع) تمدید کنند تا در روز حرکت مشکلی نداشته باشند. برخی وصیت‌نامه می‌نویسند، حلالیت می‌خواهند و پیش از حرکت به فکر موکب‌های فراوان بین راه هستند تا به مقدار توان‌شان به آنها کمک کنند. اگر تا یکی دو دهه پیش عزای امام حسین تا شام غریبان فروکش می‌کرد یا کمرنگ می‌شد تا به دهه آخر صفر برسد، این سال‌ها تمام روزهای 2 ماه محرم و صفر مردم در اکثر اوقات خود اینچنین در فکر سیدالشهدا و زیارت اربعین هستند. شبکه‌های اجتماعی را باز کنید تا ببینید در 4-3 سال اخیر علاوه بر مردان و پدران، حالا این زن‌ها و دختران و کودکان هستند که مشتاقانه و با اصرار پای به این راه نهاده‌اند. این حرکت خیلی هم به متدین‌ترین اقشار جامعه مربوط نمی‌شود؛ این سال‌ها بسیار کسانی را دیده‌ایم - و دیده‌اید- که شاید آنچنان پایبندی‌های دینی محکمی هم ندارند اما جاذبه و مغناطیس حسینی آنان را هم شیفته گام نهادن در طریق حسینی می‌کند؛ آنها هم لباس سیاه عزا می‌پوشند و کوله برمی‌دارند و به مشایه می‌پیوندند. یک به ‌اصطلاح استادی در جواب یکی از توئیت‌های من با تمسخر نوشته بود: جمعیت اربعین خیلی ربطی به دینداری ندارد، 3 سال پیش چند تن از شاگردانم که می‌دانم مشروب‌خوار بودند، به این سفر رفتند. در ۲ کلمه نوشتم: اتفاقا امام حسین(ع) اینطوری آدم‌ها را جذب می‌کند که گفته‌اند اربعین، مسیر بازگشت است؛ درست برخلاف مسیری است که اهل‌بیت حسین(ع) و یارانش در اسارت از کربلا تا کوفه را پیمودند و حالا همین مسیر را عاشقان سیدالشهدا از کوفه و نجف و از همه جای عراق و همه جای جهان به کربلا بازمی‌گردند تا بگویند آمده‌ایم و آماده‌ایم تا انتقام خون پاک فرزند پیامبرمان را بگیریم.
* آینده و اربعین
همان‌طور که گفته شد اربعین بیشتر از آنکه مقصد و هدف باشد، راه و طریق است؛ راهی که ما را به دوران ظهور می‌رساند. مسیری پرعَلَم و پرچم و نشانه که شعار «یا لثارات الحسین» بر آن نقش بسته به این معنا که تا روز قیام موعود و منتقم خون مولای‌مان حسین‌بن‌علی بن ابیطالب نمی‌نشینیم و آرام نمی‌گیریم. و چقدر این مسیر شبیه همان «مدینه فاضله»ای است که در کتاب‌های جامعه‌شناسی و احادیث آخرالزمان، آن را تصویر و تصور کرده یا خبرش را به ما داده‌اند؛ جامعه‌ای که فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، ایرانی و عرب و سفید و سیاه ندارد و همه مانند هم و در کنار هم و غمخوار هم تحت لوای یک رهبر عالی در مسیر جامعه آرمانی و توحیدی قدم برمی‌دارند. آیا در این مسیر 90 کیلومتری و مسیرهای دیگر و طولانی‌تری که همه به کربلای حسین(ع) می‌رسند چیزی غیر از این و خلاف این دیده یا شنیده می‌شود؟ مهربانی در حد اعلا، کرامت و سخاوت در منتهاالیه ممکن، میزبانی در حد عزیزترین میهمانان قابل تصور و ریختن همه هستی خود به پای دیگران بدون کوچک‌ترین چشمداشت. اگر این نمونه عالی «مدینه فاضله» نیست، پس چیست؟!
اربعین رزمایش عالی برای خوب شدن و خوب‌تر شدن است، برای انسان شدن و برای آنکه برای دوران ظهور آماده‌تر شویم. اگر دوران حکومت مولای‌مان امام زمان(عج) دوران اصلاح باشد، رزمایش اربعین مانور کسانی است که می‌خواهند صالح باشند و در این اصلاح سهم و نقشی داشته باشند که به قول مرحوم علامه محمدرضا حکیمی رحمت‌الله تعالی‌ علیه «امتی که در انتظار مصلح است، خود باید صالح باشد» و چه راهی بهتر از اربعین برای ساختن آینده و بنا کردن تمدن بزرگ اسلامی؟
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات