پدر و پسر پهلوی، هر دو دستنشاندههایی بودند که با حمایت بیگانگان به قدرت رسیده بودند. همین امر موجب شده بود تا انتخابات در کشورهای مورد حمایتشان مورد توجه آنها باشد. محمدرضا پهلوی در انتخابات آمریکا به مثابه یک لابی نقشآفرین بود و بخشی از اموال این سرزمین را خرج انتخابات آمریکا میکرد.
سابقه نسبتاً طولانی روابط ایران و آمریکا در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و شناختی که او از دو حزب سیاسی دموکرات و جمهوریخواه در آن کشور داشت، به وی آموخته بود که با جمهوریخواهان بهتر میتواند کنار بیاید تا با دموکراتها. شاه در 28 مرداد، در دوره ریاستجمهوری یک جمهوریخواه، یعنی «آیزنهاور» به قدرت بازگردانده شد و در دوره «نیکسون» جمهوریخواه به خواستههای نظامیاش پاسخ مثبت داده شد؛ تا حدی که اوج روابط دو کشور در دوره ریاستجمهوری نیکسون بود؛ ولی دموکراتها او را از نظر نظامی محدود میکردند و درباره انجام اصلاحات در ایران به او فشار میآوردند.
در سیونهمین انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا که در سال 1976 برگزار میشد، شاه نگران به قدرت رسیدن کارتر از حزب دموکرات بود. در کتاب «روابط سیاسی محمدرضا پهلوی و آمریکا در دوره کارتر» که «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر کرده، آمده است:
«دلیل نگرانی شاه، پیوند محکمی بود که در سالهای اخیر سلطنتش بین یکی از مثلثهای قدرت در آمریکا یعنی گروه نیکسونـ فوردـ کیسینجر و او ایجاد شده بود. شاه سعی کرد در انتخابات با تبلیغات به نفع فورد، شرایط را به نفع او تمام کند. زاهدی به دستور شاه وظیفه داشت با تزریق پول به ستاد تبلیغات فورد، شرایط را برای روی کار آمدن او فراهم نماید؛ بعد از انتخابات در محافل سیاسی آمریکا شایع شد این مبلغ حدود صد و بیست میلیون دلار بوده است. دموکراتها از این موضوع آگاه شدند و برژینسکی رفتار زاهدی راـ برای برگزاری مهمانیهای باشکوه و عادت وی به دادن هدایای گرانبها به نمایندگان کنگره و مطبوعات آمریکاـ مایه ننگ نامید. حتی همسر هلمز یکی از سفرای آمریکا در تهران تأیید میکند که آمریکاییها دسته دسته با بلیت مجانی هوایی که زاهدی در اختیارشان میگذاشت، به عناوین مختلف به ایران میآمدند و در مهمانی رسمی دولت شرکت میکردند. شاه حتی آشکارا از پیروزی فورد بر کارتر در انتخابات اظهار خوشحالی کرده بود. او وعدههای کارتر را تبلیغاتی برای پیروزی در انتخابات میخواند.»