صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۵۱۱۸۲

مادرم نباید بداند

پایگاه بصیرت / فریبا مهدی‌پور

محمد عادلی، جوان 35 ساله شیرازی که ویلچر مادر 70 ساله‌اش را با عشق به جلو می‌راند و مسیر عمودها را یک به یک پشت سر می‌گذاشت تا درس ایثار و از خودگذشتگی را که از مولایش یاد گرفته بود، پس دهد. او می‌گوید، اینجا عمود 1054 است؛ از عمود یک مادرم را به تنهایی تا اینجا رسانده‌ام، اگرچه پاهایم تاول زده و دست‌هایم به خاطر هل دادن ویلچر درد می‌کند، اما نگذاشتم مادرم اینها را بداند؛ چون نمی‌خواهم احساس سربار بودن کند. او در حالی که با آهستگی با من حرف می‌زد، از من خواست آرام و کوتاه صحبت کنم و به شدت مراقبت می‌کرد که رنج و اندوهش را مادر متوجه نشود تا مبادا نگران شود. چند روز است توی راه هستید؟ شب‌ها کجا می‌روید؟ امروز، روز ششم است که با مامان توی مسیر پیاده‌روی اربعین همسفریم و دو روز هم نجف اشرف بودیم. هر شب مادر را به موکب‌های‌ مخصوص بانوان می‌رسانم، مستقر می‌کنم و خودم به موکب آقایان رفته و استراحت می‌کنم. چه مشکلی توی مسیر داشتید؟ مشکل خاصی نداشتیم فقط دو مرتبه ویلچر را تعمیر کردیم، خدا را شکر توی مسیر جاهایی هست که کار تعمیرات ویلچر و کالسکه را انجام می‌دهند. موفق باشید، التماس دعا...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات